روستای تاریخی میمند با چندین هزار سال قدمت، سابقه کسب جایزه جهانی ملینا مرکوری را دارد

 

روستای صخره‌ای میمند با تمام زیبایی‌ها و شگفتی‌هایی که در دل خود دارد، این روزها با قرار گرفتن خانه‌های دست کندش در میان سیم‌های موازی برق مانند نت‌هایی شده‌ که روی خط حامل فالش می‌نوازد.

 
دانلود فایل مرتبط با خبر:
خبرگزاری میراث فرهنگی – گردشگری – میمند روستایی صخره‌ای و دستکند با چند هزار سال قدمت یادآور روزهایی است که انسانها خدایان خود را در بلندای کوه‌ها جستجو می‌کردند و کوه نشانه استواری و توان و پایداری و اراده شناخته می‌شد. این بنای دستکند باستانی، بی‌گمان از نخستین سکونتگاه‌های بشری در ایران به شمار می‌رود، دورانی که هنوز ایرانیان مهرپرست بودند و کوه‌ها را مقدس می‌شمردند.
 
خانه ها، کوچه ها، مسجد، حمام و همه چیز این روستا از دل سنگ بیرون کشیده شده‌است و شاید استفاده از همین مصالح است که رمز ماندگاری این تمدن بوده‌.
 
روستای تاریخی میمند با چندین هزار سال قدمت، سابقه کسب جایزه جهانی ملینا مرکوری را دارد که هر ۲ سال یکبار از سوی دولت یونان و با همکاری مجامع فرهنگی بین المللی یونسکو و ایکوموس به آثار باستانی‌ای که دارای شرایط و ضوابط فرهنگی ، طبیعی و تاریخی منحصر به فرد باشد تعلق می‌گیرد.
 
هرچند در گذشته گفته می‌شد آنچه در مورد این روستا اهمیت دارد، تنها وجود معماری صخره ای نیست بلکه ویژگی بارز این روستا حیات و زندگی در داخل خانه های آن است. اما اکنون جز چند پیرزن و پیرمرد که تعداد آنها از ۶۰ نفر هم تجاوز نمی‌کند شخص دیگری در روستا زندگی نمی‌کند.
 
«آب نداریم امکانات نداریم یک دستشوییی نداریم. ما چندتا پیرزن اینجا خیلی مشکل داریم. یک کیسه آرد نمی‌توانیم بیاریم که نان درست کنیم و بخوریم. جاده خوب نیست اگر من بیافتم و بمیرم معلوم نیست چه کسی و چگونه می‌خواهد بیاید مرا ببرد. هیچ‌کسی نیست و ماشینی نمیاد انگار همه منتظر هستند که ما چندتا پیرمرد و پیرزن هم بمیریم.» این جملات درد و دل‌های «سلما فتحی» یکی از اهالی میمند است که بیش از ۶۳ سال از عمر خودرا در این روستای صخره‌ای گذرانده‌است.
 
«سلما فتحی» یکی از اهالی روستای میمند
او که تا چندی پیش قالی بافی می‌کرد به دلیل کم سو شدن نور چشمانش به سوی گلیم بافی روی آورده‌است و در کنار آن هم از گردشگران با چای آلاله و بابونه پذیرایی می‌کند.
 
به گفته فتحی، در روستای میمند هر کسی کاری دارد اما این کار به نوعی نیست که بتوان از آن به عنوان شغل یاد کرد. البته تعداد کمی از اهالی روستا باقی مانده‌اند که تعداد آنها به ۵۰ نفر هم نمی‌رسد و همه آنها هم پیر مرد و پیرزن‌هایی هستند که تمام زندگی‌اشان در این روستا سپری شده‌است.
 
او با اشاره به آنکه روزی خود را از درست کردن اشکنه، کشک، دم پختک و پخت نان محلی تامین می‌کند یادآور شد: «درآمدمان به روزیی که خدا می‌رساند بستگی دارد. جوانان به دلیل آنکه نمی‌توانند روزی خود را درآورند و امرار معاش کنند از روستا رفته‌اند.»
 
در واقع زندگی این پیرمردها و پیرزن‌ها نیز توسط فرزندان و نوه‌هایشان که در شهر زندگی می‌‌کنند تامین می‌شود. البته آنها آموخته‌اند که چگونه از حضور گردشگران در روستای صخره‌ای‌ خود پول درآوردند.
 
از فروش گیاهان دارویی همچون آلاله، گون و آویشن یا محصولاتی مانند بادام، تلف و کشک به بهانه نشان دادن خانه‌های صخره‌ای خود به گردشگران گرفته تا فروش CD های معرفی میمند و حتا دریافت پول به ازای گرفتن عکس از آنها.
 
البته چه عکسی!!! عکسهایی که خانه‌های دست کند در موازات سیم‌ها و تیرهای برق تبدیل به نت‌هایی شده‌اند که در میان خطوط حامل فالش می‌نوازند. به جرات می‌توان گفت نمی‌توان عکسی از میمند ثبت کرد که سیم‌ها یا تیرهای برق آسمان آبی آنرا خدشه دار نکرده‌باشد.
 
هر عکسی که می‌اندازی، خانه‌هایی به موازات یکدیگر در آن است که روی خط‌های حامل برق نت‌هایی از نبود تطابق بین مدرنیته و اصالت گذشتگان را می‌نوازد. اصالتی که به دلیل نبود کار کارشناسانه در رساندن امکانات و تسهیلات زندگی به مردم میمند تبدیل به زخمی بر تن میمند شده‌اند.
 
 گزارش:  معصومه دیودار

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *