یادى از معلم نامدار عشایر محمد بهمن بیگى بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری نجیبه قربانی‌زاده

یازدهم اردیبهشت، دهمین سالروز درگذشت «محمد بهمن بیگی» ادیب، نویسنده و‌ بنیانگذار سازمان تعلیمات عشایری ایران است.‏
وی در سال ۱۲۹۹ش در ایل قشقایی از طایفه عمله، در یکی از سیه چادرهای اطراف فیروزآباد به دنیا آمد پدرش از کلانتران ایل قشقایی بود که به دلیل مخالفت با سیاست اسکان عشایر رضاشاه در سال ۱۳۰۹ش به تهران تبعید شد و او ناچار به همراه خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد.‏
در همانجا دوران دانش آموزی خود را سپری کرد و دیپلم گرفت. سپس به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و در سال ۱۳۲۱ش با مدرک کارشناسی فارغ التحصیل شد. چندی بعد، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت، ولی خیلی زود پشیمان شد و به ایران بازگشت. خودش در این باره نوشته است:
«تاب و طاقت دوری از ایلم و وطنم نداشتم. با اولین بلیط هواپیما که به دستم برسد حرکت می‌کنم. پیام مرا به گوش قره قاج برسانید. قره قاج تو می‌خواستی غرقم کنی، ولی من دست از دامنت بر نمی‌دارم. من تو را پیش از همه رودهای روی زمین دوست دارم. قره قاج می‌آیم، اما این بار می‌کوشم بی گدار به آب نزنم و با کمک خداوند، نهال‌های تازه‌ای کنارت بنشانم و پل‌های استواری برایت دست و پا کنم‏‎.«‎
در سال ۱۳۳۲ش سازمان تعلیمات عشایری ایران را بنیان گذاشت و خود سالیانی دراز مدیریت آن را عهده دار شد و در این مدت با نو آوری و ابتکاری که در این زمینه از خود نشان داد، خدمات بی‌شماری به آموزش و فرهنگ عشایر کرد‏‎.
‎به طوری که در سال ۱۳۵۲ش از طرف سازمان جهانی یونسکو، جایزه مبارزه با بیسوادی به او اهدا شد. بهمن بیگی به معلمی عشق می‌ورزید و عاشق خدمت به هموطنانش بود برای او ترک، لر، فارس و عرب تفاوتی نداشت. گرچه در این راه، ناملایمات و تلخ کامی‌هایی هم نصیبش شد، ولی مدتی نگذشت که قدرش دانستند و به پاس خدماتش مجالس بزرگداشتی در انجمن مفاخر و آثار فرهنگی تهران و دیگر شهرهای فارس برایش برگزار کردند که هنوز هم پس از مرگش برگزاری این بزرگداشت‌ها همچنان ادامه دارد همچنین همکاران و شاگردانش در وصف تلاشهای دلسوزانه و پدرانه اش کتاب‌ها نوشتند که از آن جمله‌اند: مدیر‌کل افسانه‌ای، معلم بزرگ ایل، قصه آفتاب و آموزگار مهر. تشییع جنازه باشکوه او نشان‌دهنده میزان محبوبیت او در بین مردم بود‏‎.‎
بهمن بیگی پس از بازنشستگی، به نوشتن خاطرات خود در قالب داستان روی آورد و کتاب‌های: «بخارای من ایل من»، «به اجاقت قسم» و «اگر قره قاج نبود» را به چاپ رساند‏‎.‎
نثر او زیبا، روان و دلنشین است؛ به طوری که پس از چاپ کتاب‌هایش نویسندگان بزرگی مانند: دکتر زرین کوب، ایرج افشار، سیمین دانشور، بزرگ علوی از کتاب‌هایش به نیکی یاد کردند.‏
علاوه بر اینها او زباندان خوبی نیز بود و به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی تسلط داشت. بدون شک بهمن بیگی یکی از تاثیرگذارترین معلمان ایران در عرصه تعلیم و تربیت بود‏.
به قول نویسنده‌ای‎:‎
ایل قشقایی، خوانین زیادی را به ابهت می‌شناختند. چند تنی را به مردانگی، برخی را به نزاع‌های محلی و حتی چندتایی هم در تاریخ جایی برای خود دست و پا کرده‌اند. اما قشقایی مردتر از محمد بهمن بیگی و خان‌تر از او نداشت. او سوار اسب نشد تا با صید آهویی مهارتش را ثابت کند یا با درهم کوبیدن عشیره رقیبی مردانگی‌اش را به رخ بکشد. او رستم وار به جنگ دیو بیسوادی رفت و از هفت خوان بوروکراسی اداری،موانع فرهنگی و کمبود منابع امکانات گذشت. اصل عمر پر بار او تربیت ده هزار آموزگار عشایری و سواد آموزی پانصد هزارکودک عشایری است کدام خان به گرد پای او می‌رسد؟‏
منابع‎:
‎ـ ‎فصلنامه فرهنگی اجتماعی فراسو، یادنامه محمدبهمن بیگی، سال سوم، شماره دهم، تابستان ۱۳۸۹ش
‎ـ کتاب مدیرکل افسانه ای، گردآوری و پژوهش امرالله یوسفی، انتشارات تخت جمشید، شیراز، سال ۱۳۸۸
سیدحبــیب‌ مـــوسوی کــازرونی، دبــیر تاریخ دبیرستان‌های کازرون

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *