خوشبخت تویی که از بدی‌ها دوری : عطا احمدی (زاده یکم آذر ۱۳۱۵ در روستای هینمان، کوهپایه، کرمان)معروف به پهلوان عطا معلم و نیکوکار ایرانی است. وی پس از بازنشستگی از آموزش و پرورش ‌۲۵۰ مدرسه در استان کرمان می‌سازد.

عطا احمدی (زاده یکم آذر ۱۳۱۵ در روستای هینمان، کوهپایه، کرمان)معروف به پهلوان عطا معلم و نیکوکار ایرانی است.
وی پس از بازنشستگی از آموزش و پرورش ‌۲۵۰ مدرسه در استان کرمان می‌سازد. خانواده وی اندکی پس از تولد وی به کرمان نقل مکان کردند و در منزلی واقع در محله بازارشاه، ساکن شدند.
‌وی پنج ساله بود که در مکتب‌های قدیم، قرآن را نزد مرحوم ملا خاور و بی‌بی کوچک و حافظ را نزد بی‌بی جوهری خواند. سپس راهی مدرسه کاویانی که از مجموعه موقوفات زرتشتیان کرمان بود شد و پایه سوم تا نهم را در مدرسه ایرانشهر به فراگیری درس پرداخت که این مدرسه در آن زمان تحت نظارت میرزا برزو آمیغی بود.
‌عطا پس از گذراندن امتحان دانش سرا در سال ۱۳۳۳، مدیر و آموزگار مدرسه گوغربافت و بعد از آن، مدیر و معلم مدرسه رابر، مدیر و معلم مدرسه بزنجان و مربی تعلیمات اساسی شهرستان بافت شد.‌ تعلیمات اساسی، برنامه‌ای دولتی بود که قبل از تشکیل سپاه دانش،‌سپاه ترویج و سپاه بهداشت، کارهای عمرانی، کشاورزی، بهداشتی و آموزشی را در روستاها انجام می‌داد. وی علاوه بر مدیریت مدرسه و تدریس، بقیه وقتش را به ‌درختکاری، تسطیح راه‌ها و تشکیل کلاس‌های شبانه سوادآموزی می‌گذراند.
‌پس از مرگ همسرش، خانه‌اش را تبدیل به مدرسه کرد. در کارنامه وی، ساخت ۲۵۰ باب مدرسه با هزاران مترمربع فضای آموزشی، تأسیس مجموعه سرای سالمندان کرمان با گنجایش ۱۶۰۰ سالمند، ساخت جاده کوهستانی به طول ۱۲کیلومتر و آبرسانی و برق‌رسانی به روستاهای «کوهپایه» کرمان با همکاری سازمان جهادسازندگی استان، ساخت بیش از ۱۳۶۰ واحد مسکونی، ساخت چندین مدرسه شبانه‌روزی، ساخت اردوگاه‌های شهید باهنر و شهید رجایی و هفت‌باغ «هینمان» در کوهپایه به چشم می‌خورد. در سال ۱۳۷۵ نشان درجه سوم خدمت توسط اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهوری وقت به وی اعطا شد.
نویسنده و محقق کرمانی، محمدعلی علومی، داستان زندگی عطا را در کتابی به نام «عطای پهلوان» به زیبایی نوشته و منتشر کرده است. شعر زیر از سروده های این مرد نیک کردار و بیانگر روحیات و همت بلند اوست. دراینجا ضمن احترام به عطا احمدی، توجه خوانندگان گرامی را به این سروده جلب می کنیم:
بیایید با هم دنیای بهتری بسازیم
لا حَولَ وَلا قُوَهَ اِلا باللهِ
عهدیست میان خالق و بنده او
زین لطف خداست بنده شرمنده او
گر بنده به راه راست ره پیماید
در قلب وی است نور تابنده او
راه «بد و خوب» بین گهواره و گور
خواهی گذری اگر به شادی و سرور؟
بهتر که سبک بار به «خوبی» گذری
از هر چه «بدی» دور، به هنگام عبور
اعمال تو خوبست که خوبی و خوشی
مردانه، جوانمردی و لوطی منشی
خوشبخت تویی که از بدی‌ها دوری
نیکی کن و نیک‌ خواه و نیکو روشی
چون کار بدی کنی خدا می‌بیند
پیدا و نهان و در خفا می‌بیند
گر توبه کنی و حق مردم بدهی‌
آن کس که به صدق شد، صفا می‌بیند
کردار بدت بود همی همره تو
ای وای کسی اگر شود گمره تو
شیطانی و شیطنت کنی شرمت باد
پاداش بدی‌های تو، اندر ره تو
با زهد ریا کیسه‌‌ مخلوق مکن
این ساده دلان را به فلاکت مفکن
هر چند، خرابی و خدانشناسی
دل‌ها مشکن، صدق و صفا را مشکن
پا مال کنی اگر حقوق مردم
اعمال بدت نمی‌شود هرگز گم
روزی به خودت باز بگردند همه
وقتی که تو حیرانی و کردی تووتم(۱)
دیروز تو و سایر مردم درس است
فردات سرآب است و گمان و ترس است
امروز به اسراف اگر خرج کنی‌
فردای تو بیماری و بنگ و چرس است
چون رزق تو را فرد دگر نتوان خورد
این سهم تو را نمی‌تواند کس برد
تو سخت بکوش و تنبلی پیشه مکن
ارزاق خدا زیاد و نتوان بشمرد
کرنش مکن و کار بکن، کوشش کن
از حق خودت به دیگران بخشش کن
از راه حلال، رزق و روزی بطلب
دارایی خود با فقرا! سنجش کن
پایان «خوشی‌ و ناخوشی‌ها» مرگ است
گر ثروت تو، طلا و مال و ارگ است
ملک تو فقط نامه‌‌ «نیک و بد» توست
تنها سندت این سند «تک برگ» است
مرگ است ز الطاف خداوند کریم
ماییم پس از مرگ و خدا و ترحیم
صد شکر فقط خدا و ماییم آنجا
آنجا نبود نشانی از دیو رجیم
گفتم به «دوازده» رباعی پندی
پندی پدرانه، پدری فرزندی
در خانه‌‌ «عقل و عشق» اگر کس باشد
این صحبت ساده‌‌ «عطا» بس باشد
«از کتاب پند پدر» – با احترام و سلام عطا احمدی

پی‌نویس:
۱ـ تووتم: ویرانی از درون

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *