۱۰ هزار نفر از مردم کاجو در استان سیستان‌وبلوچستان با طغیان رودخانه محصور می‌مانند مردم فراموش‌شده « کاجو» نه پل، نه جاده، نه راه ۳۰ تا ۳۵ روستا زندگی روزانه خود را وابسته به یک رود هستند؛ رودی که اگر طغیان کند، راه زندگی را بر مردم می‌بندد (( نیلوفر رسولی))

رودخانه از یک‌سو به کوه می‌رسد از سوی دیگر به دشت. آن‌سو که صعب‌العبور است، نصیب مردم کاجو شده است، آن‌سوی دیگر که دشت فراخ است، دشت آرزو، دشت آذوقه، مقصدی است که با هر بارش باران و طغیان رودخانه برای روزهای متوالی بسته می‌شود و حدود ۱۰ هزار نفر در آرزوی خرید آرد و درست کردن نان، روزها گرسنگی را تحمل می‌کنند. نام کاجو را سیل سال گذشته آورد،اما تا پیش از سیل سیستان‌ وبلوچستان نیز کاجو با هر بارش باران و طغیان رودخانه، میان کوهستان و رودی پرخروش محاصره می‌شد. سهم بارش‌های مونسون برای کاجونشینان، حاصلی جز استیصال ندارد، بارش‌های تابستانی در سیستان‌وبلوچستان نه به مسیری هدایت می‌شوند و نه آن خیر و برکت را برای مردم می‌آورند، این ‌بارش‌ها چیزی جز بلا برای مردم بالادست و تخریب و ویرانی برای مردم پایین‌دست رود ندارد. حالا بارش باران در مرداد ماه به مدت

۳۷ روز راه را بر این مردم بسته است؛ مردمی که برای خرید چند گرم آرد و چند دانه گوجه هر روز از رود عبور می‌کردند تا برسند به قصرقند. در این مدت اما رودخانه ۲۸بار طغیان کرد و کاجونشینان حدود ۴۰ روز در محاصره آب و سنگ با داس و بیل به جان کوهستان افتادند تا بلکه بتوانند از مسیر صعب‌العبور جاده‌ای بسازند، جاده‌ای که احداثش
۹۸ میلیارد تومان بودجه می‌خواهد اما انگار در غیاب یک معدن یا سد در آن منطقه، هزینه این بودجه برای بهبود زندگی مردمی که انبه و خرما تولید می‌کنند، آورده اقتصادی ندارد، در عوض، راهکاری که پیشنهاد می‌شود، انتقال ۱۰ هزار نفر کشاورز به قصرقند است، امری که به‌زعم «نوید برهانزهی» کنشگر مدنی سیستان‌و‌بلوچستان، بسیار نسنجیده است. او به «اعتماد» می‌گوید:«این حرف بسیار خنده‌دار است، فکر کنید که ۱۰ هزار نفر روستایی را به قصرقند منتقل کردید، بعد چه می‌کنید؟ چه فکری برای مردمی دارید که تمام دارایی‌شان زمین‌های کشاورزی است، انبه و خرما تولید می‌کنند و در شهر آینده‌ای جز حاشیه‌نشینی ندارند؟»

نه پل، نه جاده، نه راه
۳۰ تا ۳۵ روستا زندگی روزانه خود را وابسته به یک رود هستند؛ رودی که اگر طغیان کند، راه زندگی را بر مردم می‌بندد. مسیر دیگر کوهستان است اما کوهستان صعب‌العبور است، نه جاده‌ای دارد و نه مسیری که هموار شده باشد. وقتی کارد به استخوان برسد، هستند مردانی که پشت قاطر، زندگی خود را فدای آذوقه روزانه زنان و کودکان‌شان کنند اما این خطر، خطری هر روزه است. هر روز باید جانت را قمار راه کنی تا بتوانی یک کیلو آرد سر سفره ببری. سیل دی ماه سال گذشته در سیستان‌وبلوچستان، تصاویری را از این منطقه محبوس منتشر کرد، تصاویری که در آن، زنی باردار در چنگک یک بولدوزر از درد به خود می‌پیچید و بولدوزر از میان رود عبور می‌کرد. اطلاعی از سرنوشت آن زن و کودکش در دسترس نیست اما برهان‌زهی به نقل از یکی از دهیارهای روستاهای کاجو می‌گوید که چند روز پیش، یکی از اهالی روستا با فشارخون بالا نتوانست به‌موقع از میان رود پرخروش عبور کند، دیر به درمانگاه شهر رسید و به علت خون‌ریزی مغزی جان داد. این تنها بلایی نیست که خروش رودخانه و نبود پل بر سر مردم نازل می‌کند. به گفته برهان‌زهی بسیاری از دختران در این ۳۵ روستا به اجبار ترک تحصیل می‌کنند زیرا در میان این روستاها مدارسی در مقاطع بالاتر وجود ندارد و پل و جاده‌ای ایمن هم نیست که مسیر آنها را تا دبیرستان‌های قصرقند هموار کند. این رود، آرزو را بر دل دختران بسیاری از روستا بسته است، آنها به اجبار در همان تپه‌های روستا، گوری برای آرزوهای‌شان می‌جویند، البته اگر بیماری‌ای نداشته باشند. روستاهای کاجو خانه درمان دارند اما به گفته این فعال مدنی، نهایتا می‌توانند سرماخوردگی را درمان کنند. در این روزگار شیوع کرونا، رسیدگی به بیمارانی که آغشته به ویروس کرونا هستند حتی به ذهن مردم روستا هم خطور نمی‌کند. در بهترین حالت، بیمار در پتویی پیچیده می‌شود و دست به دست مردمی که تا شانه در آب فرو رفته‌اند به سمت شهر هدایت می‌شود. سرپرست راهداری سیستان‌وبلوچستان پیش از این به «ایسنا» گفته بود که بازگشایی ۳۴ کیلومتر راه ارتباطی قصرقند با کاجو با دربرگیری ۳۰ روستا به
۹۸ میلیارد تومان اعتیار نیاز دارد. حالا که فرماندار قصرقند از بیست‌و‌نهمین طغیان رودخانه کاجو در
۱۹ مرداد خبر می‌دهد به نظر نمی‌رسد که حتی دستگاهی در فاصله دی ماه سال گذشته تا مرداد امسال حتی وعده‌ای برای تخصیص این ۹۸ میلیارد تومان داده باشد، رقمی که در قیاس با برخی پروژه‌های شهری چندان به چشم نمی‌آید اما می‌تواند زندگی ۱۰ هزار نفر را دگرگون کند. با این حال حتی برای دل‌خوش کردن مردم نیز چنین وعده‌ای داده نشده است. مردم با بیل و کلنگ و از فرط استیصال راه می‌کنند.

برای یک کیلو گوجه و یک بسته آرد
«مردم کاجو ۳۷ روز با شهر ارتباط نداشتند، چیزی برای خوردن نبود.» برخی روستاهای کاجو دسترسی به آب و برق ندارند، برخی دسترسی به خطوط تلفن ندارند. وقتی کاجو طغیان کند تا زمانی که بتوان با بولدوزر یا کامیون از میان آب رد شد، هیچ خبری از مردم کاجو به گوش نمی‌رسد. نه می‌توان فهمید که آنها زنده‌اند و نه مرده. طغیان که فروکش کند، تازه می‌توان با تویوتا یا کامیون به آب زد، بولدوزر گزینه‌‌ بهتری است اما بلوچ‌زهی می‌گوید که در کل شهرستان بیشتر از دوتا بولدوزر پیدا نمی‌شود. در سیل سال گذشته، آذوقه‌رسانی به مردم فقط با هلی‌کوپتر ممکن بود اما وقتی سیل نباشد و فقط طغیان رودخانه باشد، هلی‌کوپترها برای امدادرسانی نمی‌پرند. در یکی از ویدیوهایی که از مردم این منطقه در مرداد سال جاری منتشر شده است، پیرمرد سپیدمویی کلنگ به دست می‌گوید که نه آسفالت می‌خواهند و نه راه پرزرق و برق، اگر همان جاده کنار رودخانه، جاده‌ای که نصفه‌کاره رها شده است، تکمیل شود، آن وقت همین مردم با خیال راحت صبح به شهر می‌روند، آذوقه خود را می‌خرند و بعد سراغ زمین‌های‌شان می‌روند تا انبه و خرما بکارند.  در ادامه سریال طغیان کاجو، حالا فرماندار قصرقند سیستان‌وبلوچستان از قطع مجدد دسترسی
۲۳ روستای بالادست به مرکز شهرستان خبر می‌دهد. رحیم پاک‌اندیشه به ایسنا می‌گوید که
فعالیت کم‌فشار حاره‌ای مونسون در جنوب سیستان‌وبلوچستان کاجو را سیلابی می‌کند اما خبر نمی‌دهد که بعد از ۲۸ سیلاب چرا هنوز مردم برای خرید چند بسته آرد، مجبورند در جست‌وجوی کامیون‌هایی باشند که چند بسته روغن و چند کیلو گوجه‌فرنگی و آرد را بار آن کنند. حالا که دوباره کاجو طغیان کرده است، زنان و مردان کاجو در محاصره آب هستند و کسی از آنها خبری ندارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *