سلاطین فساد:در گیرو دار کمبودهای مصنوعی و واقعی و در شرایطی که بسیاری از هموطنان در تنگناهای مصنوعی و کاذب با سختی زندگی خود را سپری می‌کردند و می‌کنند، عده‌ای زالو صفت به جان اقتصاد افتادند؛ از دلالی کلیه و کبد گرفته تا پیش فروش جنین و خرید و فروش کودک و تخمک و… در بازارمکاره این‌ها پیدا می‌شود

مجید ابهری‪-‬ در روزگاران گذشته القابی مثل سلطان یا شاه معمولا به افرادی داده می‌شد که در یک رشته به بالاترین درجه رشد رسیده و یا فعالیت‌های محیرالعقول به انجام می‌رساندند. شاه دزد، سلطان کوکائین و امثال اینها. هرچند برخی از افراد یادشده هم در جاده‌های فساد به سر مقصد مطلوب
رسیده بودند، اما بار منفی این عبارات به اندازه و وسعت امروز نبود. بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی ومنسوخ شدن سلطنت و سلاطین، حتی استفاده از اینگونه عبارات نیز مفهوم اهانت آمیز پیدا کرد. در دو دهه اخیر شاهد تشکیل باندهای سوء استفاده و یکه تازی صاحبان امضاهای طلایی که با چند حرکت قلم و ترسیم یک امضا خود و یارانشان را به پول‌های کلان بدون زحمت می‌رساندند، بودیم و خرید و فروش مجوزها و موافقت‌ها به نقشه گنج تبدیل شد و ناگهان بعضی‌ها از خاک به افلاک رسیدند. ویلاها و خودروهای افسانه‌ای که فقط در خواب قابل رویت ولمس بودند به عالم واقعیت متصل ومنتقل شدند. کاسبان تحریم و مفت بران عرصه بازرگانی کار را به جایی رساندند که بیگانگان ما را سوژه خبرها وتفاسیر خود نمودند. در گیرو دار کمبودهای مصنوعی و واقعی و در شرایطی که بسیاری از هموطنان در تنگناهای مصنوعی و کاذب با سختی زندگی خود را سپری می‌کردند و می‌کنند، عده‌ای زالو صفت به جان اقتصاد افتادند؛ از دلالی کلیه و کبد گرفته تا پیش فروش
جنین و خرید و فروش کودک و تخمک و… در بازار
مکاره این‌ها پیدا می‌شود. گویی مجوز کلی برای قانون ستیزی و هنجار شکنی دارند. درهمین کشمکش‌ها بود که تکامل دزدی و فساد رشد یافته و در سلاطین تجلی پیدا کرد. سلطان سکه، سلطان کاغذ، سلطان آهن، و سلطان‌های دیگری که قاطعیت و جدیت ریاست محترم قضاییه این سلطان‌های کاغذی را بر زمین نشاند وگرنه زنجیره سلطان‌سازی به طولانی بودن قاجار و مغول می‌کشید. البته حامیان این غارتگران نیز نتوانستند کاری بکنند و سکوت اختیار نمودند. در حال حاضر آزاردهنده ترین لطمات اقتصاد در بازار خودرو به نمایش در آمد. وقتی از اتوبان کرج یا جاده قدیم به سوی غرب از مقابل پارکین گهای دو کارخانه خودرو‌سازی کشور می‌گذشتی تازه به مفهوم احتکار پی برده و دچار افسردگی می‌گشتی. صدها بلکه هزاران خودرو در کنار هم گویی به خواب زمستانی رفته واز بازار خودرو وصعود ساعتی آن خبر نداشتند. یک روز دل به دریا زده به سمت یکی از این پارکینگ‌ها حرکت کرده و از نگهبانش علت حبس خودرو‌ها را پرسیدم؛ ایشان که پی به گنگی من برده بود گفت عموجان این ماشین‌ها کسری داشته و قابل فروش نیستند. وقتی پرسیدم خوب کسری آنها چیست؟ گفت:چراغ برف پاک کن، رادیو و… با نگاهی همچون نگاه عاقل اندر سفیه گفت: مگر می‌شود ماشین ناقص دست مردم داد و رفت؟ این در حالی بود کل کمبود‌ها با بودجه کمی قابل جبران بود ولی مافیای پشت پرده اجازه چنین حرکتی را نمی‌داد و در نهایت از باندی به پهنای اینترنت جهانی چند نفر دستگیر، محاکمه و مجازات شدند که باید از قضات شریفی که سختی این مسیر دشوار را به جان خریده و متهمان را مجازات کردند، تقدیر کرد. وزیر صمت نیز بدون پاسخ به صدها سوال بی‌جواب ولاینحل به موزه مدیران سپرده شد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *