یادداشت/سخنی درباره شهر و مشکلات حوزه عمومی ـ ۲ اصلاح معابر و اعتبارات مادی چگونه من و شما می‌توانیم از یک مسیر قفل شده از ترافیک، پیاده‌روهای شلوغ و ناساز با پستی و بلندی‌ها و موانع متعدد، یا وسایل نقلیه شلوغ و تا خرخره پر شده عمومی که جای نفس کشیدن هم باقی نمی‌گذارد، عبور کنیم تا به کتابخانه یا فرهنگسرایی برسیم یا حتی به نهادی که کاری با آن داریم و یک شهروند مؤدب و موقر و خردمند و آرام و متین و آراسته هم باشیم؟ اصلاً ممکن نیست(سید مسعود رضوی)

شهر، یعنی معبر و مسکن. نهادهایی نظیر ادارات و بیمارستانها و پلیس و مدارس و پارک‌ها و پاساژها و بازارها و حتی مساجد، برای رفع حاجات مادی و معنوی و فرهنگی مردم ساخته شده‌اند. بدون حضور و توجه و بهره‌وری مردم از این مراکز، آنها نه فلسفه موجودیت دارند و نه ارزش سرمایه‌گذاری یا حتی توجه؛ مگر آنکه به مثابه برخی پدیده‌های کهن و موزه‌ای، اعتبار زیباشناختی و فرهنگی در پی داشته باشند و در موزه‌ها و ویترین‌ها به نمایش گذارده شوند.

مهم‌ترین ویژگی تمامی اماکن خدماتی، فراغتی، آموزشی، اقتصادی و مذهبی، دیدار و اجتماع مردم است. حال برای ادای نماز یا برای بهره‌گیری از فضای سبز یا خرید و گشت و گذار یا رفع مشکلات اداری و …، اما آنچه یک شهر ممتاز و هوشمند را به معیار توسعه و سطح استاندارد می‌‌رساند، معبرها کیفیت دسترسی همگانی و شیوه تعامل مردم در این مکانهاست. بهره‌ای که اکثریت از شهر و فضاهای عمومی به دست می‌آورند، تنها برای رفع حاجات نیست، بلکه سازنده شخصیت، بخشنده هویت، زمینه‌ساز اخلاق و آفریننده فرهنگ مشترک و جمعی انسانهاست.

چگونه من و شما می‌توانیم از یک مسیر قفل شده از ترافیک، پیاده‌روهای شلوغ و ناساز با پستی و بلندی‌ها و موانع متعدد، یا وسایل نقلیه شلوغ و تا خرخره پر شده عمومی که جای نفس کشیدن هم باقی نمی‌گذارد، عبور کنیم تا به کتابخانه یا فرهنگسرایی برسیم یا به پارک و شهربازی، یا به مسجد و اماکن معنوی و زیارتگاهها، یا حتی به اداره و سازمان و نهادی که کاری با آن داریم و یک شهروند مؤدب و موقر و خردمند و آرام و متین و آراسته هم باشیم؟ اصلاً ممکن نیست. به قول یکی از دوستان، وقتی به مقصد می‌رسیم باید ساعتی نفس تازه کنیم و لباس سالم و تمیز بر تن نمی‌ماند و اگر قدری رعایت آداب کنیم، در ساعت ضروری نمی‌توانیم بقدر یک کف پا جایی در مترو یا اتوبوس داشته باشیم. صاحبان اتومبیل شخصی هم در دام‌های ترافیکی و معبرهای لاک‌پشتی، اعصابی ندارند که بخواهند برای مقصد و مقصود ذخیره کنند و ادب و آداب و نزاکتی به خرج دهند.

برای رفتن به یک پاساژ که ساعتی وقت دیدن مغازه‌ها شود یا رفتن به یک تفرجگاه، همه و همه نیازمند عبوری کوتاه یا بلند از همین مسیرهاست. یک خانواده چهار یا پنج نفره اگر نخواهند از اتومبیل شخصی استفاده کنند، حتماً هیچگاه سفری مناسب یا مقصدی مفید برای فراغت و فرهنگ نخواهند یافت؛ کار و ضرورتهای بهداشتی و آموزشی و دینی و غیره بماند.

شاید تنها مکانی که می‌تواند به سرعت و به صورت پیاده در دسترس مردم باشد، مساجد است که با نظمی نسبتاً عادلانه در سراسر شهرها توزیع شده است؛ معماری و امکانات و حفاظت مناسب دارد و به قدر کفایت برای اهل یک محله در اختیار و در دسترس است. هرکس از هر طبقه و صنفی می‌تواند با چهار پنج و حداکثر ۱۰ دقیقه راه رفتن به مسجد محلی برسد. این مزیت است و البته معماری‌های باشکوه و امکانات عبادت و آداب و ادوات عزاداری و حتی آشپزخانه و سرویس‌های پاکیزه نیز در اغلب مساجد پیش‌بینی شده است. این سنت بسیار نیکو و پسندیده است. یک مسجد می‌تواند از فضای درجه اول مکانی خود در هر محله، بهره اقتصادی برده و چندین موقوفه و مکان استیجاری و خدماتی و بهداشتی در حول و حوش آن راه‌اندازی شود که اینها درآمدزایی می‌کنند و مخارج مسجد را افزون بر عطایا و کمکهای خیرین و مؤمنین می‌پردازند. مجالس ویژه ترحیم و سالن مخصوص آن امور نیز هزینه‌هایی دارد که جزو مداخل اقتصادی برای مخارج مساجد است. به این ترتیب می‌بینیم که یک مکان سنتی مهم برای رفع نیازهای عبادی و دینی، چگونه می‌تواند بر بستری از روابط، امکانات، معماری و درآمد مداوم، به بقای خود ادامه دهد، دائماً گسترش یابد و نهایتاً همواره سالم و امن و مرکز تعامل معنوی مردم و رافع احتیاجات دینی مسلمانان باشد.

این الگو را باید برای مدارس که غالباً از زشت‌ترین الگوهای ساختمانی پیروی می‌کنند و حتی اخیراً با وجود بازار مدارس خصوصی (با نام فریبنده غیرانتفاعی)، دیگر حیاط درندشت و زمین بازی هم حذف شده است به کار گرفت؛ لذا اگر مدارس را در کنار مساجد، به مثابه رکن اساسی فرهنگ و آینده کشور قلمداد کنیم، می‌توانیم یا امکاناتی برای بودجه‌سازی، هیأت‌های مدیره مشارکتی، استمرار درآمد و بالابردن سطح کیفی آموزش، بهینه‌سازی و زیباسازی معماری ساختمان مدارس و مفرح کردن اماکن آموزشی را در دستور کار قرار دهیم یا بخشی از بودجه مساجد، برای امور معنوی، مانند نمازخانه‌ها و پرداخت حقوق معلمان تعلیمات دینی، قرآن کریم و برگزاری جماعات و حتی دادن غذا به دانش‌آموزان مناطق فقیر و کم‌بضاعت در نظر آوریم. این تعامل، آغازی برای فرهنگ‌سازی و ادغام نهادها و بهره‌گیری از شرایط شهر به سود عموم شهروندان است.

در کنار این نوع کارها، البته اصلاح معابر برای رسیدن به مقصد و تعریف مشاغلی در نزدیکترین حوزه‌های مسکونی هم می‌تواند شهر را تا حدی از شر تراکم سرسام‌آور و غیرضروری رها سازد. پاساژهای لوکس، محل درآمدزایی بازاریان تازه کار و برآورنده نیازهای نوین هستند. افزون بر آن، محل گردش و گذار جوانان و برخی خانواده‌ها نیز هستند. باید هزینه اصلاح معابر، یا حداقل بخش مهمی از آن بر عهده همین قشر و بر مبنای مالیات‌های عادلانه تامین شود. ساختن دستشویی و سرویس‌های بهداشتی، فضای سبز، نیمکت‌های استراحت، مسیر دوچرخه و … باید شهر را از آلودگی اتومبیل‌ها برهاند. کسانی که سود می‌برند باید هزینه‌هایش را بپردازند و دولت و شهرداری نیز باید در این مسیر برنامه‌ریزی و بودجه‌پردازی کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *