برای چنگیز جلیلوند صدای ماندگار دوبله ایران که از میان ما رفت مرد حنجره طلایی بی‌تکرار:حقیقتا چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ کسی می‌داند؟ کاش می‌شد لحظه‌ای تصور کنیم شعله چه گنجینه‌هایی در آسمان فرهنگ و هنر ایران خاموش می‌شود، صد فغان وقتی می‌فهمیم که کار از کار گذشته است. هنر دوبله در ایران ستاره‌ درخشان کم نداشته و ندارد اما کدام دو ستاره شبیه هم می‌توان سراغ گرفت؟ منوچهر والی‌زاده به ایسنا می‌گوید «کسی جایگزین کسی نمی‌شود.

هنوز با افسوس و دریغ درگذشت اکبر عالمی عزیز، این معلم دلسوز و نازنین سینما کنار نیامده بودیم که خبر درگذشت چنگیز جلیلوند عزیز از راه ‌رسید. حقیقتا چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ کسی می‌داند؟ کاش می‌شد لحظه‌ای تصور کنیم شعله چه گنجینه‌هایی در آسمان فرهنگ و هنر ایران خاموش می‌شود، صد فغان وقتی می‌فهمیم که کار از کار گذشته است. هنر دوبله در ایران ستاره‌ درخشان کم نداشته و ندارد اما کدام دو ستاره شبیه هم می‌توان سراغ گرفت؟ منوچهر والی‌زاده به ایسنا می‌گوید «کسی جایگزین کسی نمی‌شود. جلیلوند صدایی بود که دیگر نظیر او نخواهد آمد و آدمی پیدا نخواهد شد که بتواند همانند او به جای بزرگ‌ترین هنرپیشه‌های دنیا و ایران حرف بزند.» سینما و تلویزیون ایران «مرد حنجره طلایی» را ارزان به دست نیاورد که چنین مفت از چنگ دهد. همین‌طور اکبر عالمی یا ده‌ها و صدها انسان متخصص و کاردان دیگر که در نتیجه این بیماری شوم از دست می‌روند. وقتی فهرست نقش‌هایی که با صدای این هنرمند همه‌فن حریف برای ملت خاطره شد را مرور می‌کنیم، ده‌ها سکانس سینمایی و شاهکارهایی بی‌بدیل از پیش ذهن می‌گذرد. بین آثار خارجی چهره مارلون براندو، پل نیومن، برت لنکستر، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود و دین مارتین زنده می‌شود و از سینمای ایران محمدعلی فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری، سعید راد و غیره. صدای آقای جلیلوند به شخصیت‌های درون قاب کیفیت متفاوت می‌بخشید و بچه‌های سینما بیراه نمی‌گویند که «بدون صدای جلیلوند معلوم نبود براندو چنان‌که حالا می‌شناسیم به مخاطب ایرانی معرفی می‌شد»، میزان محبوبیتی که شاید برای «آلن دلون» در ایران اتفاق نمی‌افتاد اگر صدای خسرو خسروشاهی عزیز وجود نداشت.  چنگیز جلیلوند مسیر ترقی را از حضور روی صحنه تئاتر آغاز کرد. شبیه همکار دیگرش پرویز بهرام که ابتدا به‌واسطه ایفای نقش «اتللو» در نمایشی به کارگردانی مهین و مصطفی اسکویی ستاره شد و بعد به حرفه دوبلوری پرداخت. پرویز بهرام فعالیت تئاتری را در دوره دبیرستان شروع کرد. «به یاد دارم پیش از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به هنرستان هنرپیشگی می‌رفتم که با بزرگان بسیاری همچون مرحوم بیژن مفید، علی نصیریان، عباس جوانمرد، جعفر والی، رضا بدیعی و هوشنگ لطیف‌پور همدوره بودم. من هیچ تستی ندادم. چون در کار تئاتر بودیم، صداها مشخص بود. یادم نمی‌رود اولین فیلمی که در استودیو ایران فیلم، به جای شخصیت صحبت کردم، هیچ امتحانی از من گرفته نشد. در واقع دوبلورهای اولیه به دلیل آن پیشینه تئاتر و با به‌کارگیری فن بیان، صداهای شناخته شده‌ای داشتند.» آقای جلیلوند نیز در گفت‌وگویی که سال ۹۶ با روزنامه اعتماد انجام داد درباره گذر از تئاتر و دل‌بستن به دوبله گفت. «خیلی سال قبل تجربه‌هایی [در تئاتر] داشتم اما راستش در سن و سالی نبودم که دقیق بدانم تئاتر چیست؟ یا بازیگری تئاتر واقعا چه معنایی دارد. حالا وقتی به آن زمان فکر می‌کنم متعجب می‌شوم که چطور نقش‌هایی برعهده‌ام گذاشته شد و من از پس ایفای آنها برآمدم. وقتی می‌گویم از پس ایفای نقش‌ها برآمدم مقصودم این است که کار همان جا به پایان نرسید و بعدا دوباره پیشنهادهایی مطرح شد. مثلا زمانی قرار بود آقای «سارنگ» نقشی را بازی کند که به دلایلی نشد و من برعهده گرفتم. آن زمان دوستان هم از حضورم حمایت کردند: مثلا آقای اسدزاده که ۱۵ سالی از من بزرگ‌تر است خیلی خوب به یاد دارد چه تجربه خوبی پشت سر گذاشتیم. در تئاتر تهران که حدود ۶۰ شب هم روی صحنه بود. قرار بود کار از تماشاخانه تهران به سالن دهقان کوچ کند که از آنجا به بعد من همکاری نکردم. یک تومان حقوق می‌دادند درحالی که من پنج تومان می‌خواستم. آن زمان تازه با دوبله آشنا شده بودم و خب وضعیت پرداخت‌ها متفاوت بود. سه، چهار نقش به همراه آقای وحدت کار کردم و بعدها هم در نمایشی به نام «شاهزاده خانم تاتیانا» روی صحنه رفتم که هنرمندان شناخته شده‌ای در کار حضور داشتند. از جمله خانم‌ها «معینی» و «فخری خوروش» که برای نخستین‌بار در همین نمایش روی صحنه رفت و آقایان «وحدت»، «مصفا»، «داریوش اسدزاده» را به خاطر دارم. حتی آقای «تهامی‌نژاد» هم آنجا با ما همراه بودند و نقش «کنت بران کانسکی» را بازی می‌کردند. تقریبا از سال‌های دانشکده به بعد تئاتر کنار رفت و دوبله من را بلعید! از آن زمان دیگر متوجه نشدم تئاتر چه وضعیتی دارد و به کدام سمت و سو حرکت کرده است. از طرفی وقتی به دوبله وارد شدم پیشرفت خیلی سریع اتفاق افتاد، به حدی که سال دوم نقش اول را می‌گفتم. این روند تا زمانی ادامه داشت که به مدیریت دوبلاژ رسیدم.» فعالیت هنری‌اش را در سال ۱۳۳۶ و با تئاتر به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد، سپس چندسالی کار دوبله کرد و بعد از مدتی برای ۲۰ سال به امریکا رفت، اما سرانجام به کشور بازگشت و کار دوبله را از سال ۱۳۷۷ سر گرفت. آقای جلیلوند در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی نیز بازی کرده‌ است. «مرد حنجره طلایی» سینما و تلویزیون ایران در گویندگی‌هایش قابلیت تیپ‌سازی داشت و می‌توانست صداهای متفاوت خلق کند، کیفیتی که به سادگی به دست نمی‌آید و هنر دوبله ایران هم دیگر مانندش را نخواهد دید گرچه خودش به آینده این حرفه در ایران بسیار امید داشت. «دیگر در ایران، از آن دوبله‌های درخشان و ماندگار خبری نیست. چون سینمای ما به لحاظ اکران و نمایش فیلم‌های مطرح خارجی درهای خود را به روی جهان خارج بسته است و این اکران محدود فیلم‌های خارجی جوابگوی دوبله نیست. زمانی بهترین فیلم‌های جهان همزمان در سینماهای ایران اکران می‌شد. صدابرداری سرصحنه نیز در آن زمان رایج نبود اما الان وضعیت ۱۸۰ درجه فرق کرده است. با تمامی این شرایط از زمانی‌که به ایران بازگشته‌ام برخلاف بسیاری از دوستان و همکاران به آینده این حرفه بسیار امیدوارم. جوان‌های بسیار مشتاق و مستعدی را دیده‌ام که با اندکی مدیریت و با گذشت مدت زمانی می‌توانند بارقه‌هایی از آن گذشته درخشان را تکرار کنند. این جوان‌های مشتاق و بسیار مستعد احتیاج به پشتیبانی و حمایت دارند و با راه‌اندازی واحدهای دوبله جدید می‌توان به آینده‌ای که به آن اشاره کردم نزدیک شد.»؛ یادش گرامی.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *