اسب تروای کمونیستی   چرا اتحادیه کمونیست‌ها در بهمن ۱۳۶۰ تهاجم به آمل را انتخاب کرد؟ (محمود فاضلی روزنامه سازندگی ۸ بهمن ۹۹ صفحه۱۰ )

ساعت ۲۳:۴۵ دوشنبه پنجم بهمن ماه ۱۳۶۰، اعضای اتحادیه کمونیست‌های ایران، با نام «سربداران جنگل» در پوشش لباس‌های نظامی تحت عنوان عملیات «اسب تروا» با شلیک گلوله آرپی جی هفت در شهر آمل در استان مازندران و ایجاد درگیری‌های پراکنده به این شهر حمله کرده و قصد تسخیر آن را داشتند. این گروه از اواخر شهریور ۱۳۶۰ جمعیتی درحدود ۱۸۰ نفر از اعضا را از سراسر کشور به جنگل فراخوانده و در پایگاهی در حوالی «منگل دره» در ۲۰ کیلومتری آمل مخفیانه مستفر شدند. آنان قصد حمله غافلگیرانه به شهر در ۱۸ آبان ۱۳۶۰ را داشتند اما به علت درگیری‌های متعددی که در مقاطع مختلف زمانی بین آنان و نیروهای نظامی به وقوع پیوست این عملیات به تعویق افتاد. در نتیجه حدود ۸۰ نفر از اعضا که وعده پیروزی را شکست خورده می‌دیدند از گروه جدا شدند.

        آنها پس از چند روز پیاده‌روی در هوای سرد بهمن ماه، چهارم بهمن وارد آمل شده ولی به دلیل خستگی زیاد تصمیم گرفتند یک روز استراحت کنند. پس از سازماندهی نیروها در ۵ تیم که هر کدام ۲۰ نفر بودند تحت عنوان «گروه سربداران» حمله را آغاز کردند. آن‌ها در تحلیل خود به این نتیجه رسیده بودند، با تصرف مراکز حیاتی شهر و تقویت نیروهاى مخالف داخل شهر، دیگر مناطق مازندران به تصرف نیروهاى اتحادیه درآمده و پس از آن آحاد مردم در سراسر ایران علیه جمهورى اسلامى دست به تحرک می‌زنند.

 

آغاز تهاجم به مراکز حساس نظامی

در تهاجم ششم بهمن به شهر، طبق برنامه‌ریزی صورت گرفته، مهاجمین ابتدا به مراکز حساس نظامی و تصمیم‌گیری نظیر سپاه، کمیته انقلاب اسلامی، ژاندارمری، فرمانداری، بخشداری و … حمله کردند. بعضی از مناطق مهم شهر مثل دوازده پله، پلیس راه و سبزه میدان نیز در کنترل آن‌ها در آمد. آن‌ها قصد حمله به مقر سپاه، بسیج، دادگاه انقلاب، بستن جاده هراز در مدخل شهر، تصرف محله اسپه کلا و دعوت مردم به قیام را داشتند که به فرماندهی قرارگاه ابوالفضل(ع) در چالوس و امداد از نیروهای سپاه و بسیج شهرهای بابلسر، محمودآباد، لاریجان و بابل با مقاومت روبرو شد.

        این درگیری که حدود دو روز به طول انجامید سرانجام با مقاومت نظامیان و مردم که بدون همکاری آنان امکان پذیر نبود منجر به شکست عملیات اتحادیه کمونیست‌ها شد. مردم آمل و مناطق اطراف به محض اطلاع از حمله به شهر در سنگر سازی، تدارکات، امدادرسانی، شناسایی دشمن و محل استقرار آنان و همکاری‌های اطلاعاتی به یاری نیروهای انقلابی شتافتند. اقشار مختلف مردم از کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان نیز به کمک مردم مقاوم شهر هزار سنگر آمل شتافتند.

روز چهارشنبه ۷/۱۱/۱۳۶۰ نیروهای مهاجم عقب‌نشینی کرده و پاکسازی شهر آغاز شد. با فرار مهاجمان و باقی ماندن ۲۸ نفر از آنان در جنگل طی روزها و ماه‌های بعد درگیری‌هایی بین آن‌ها و نیروهای انقلابی رخ داد که مهم‌ترین آن‌ها در روز دوازدهم اسفند ماه بود که به منظور بردن اسلحه‌های مخفی شده به جنگل آمدند. این واقعه به شهادت ۴۰ نفر در شهر، ۲۰ نفر در درگیری‌ها و زخمی‌شدن نزدیک به ۲۰۰ نفر از مردم عادی، نیروهای بسیج و نظامی منجر شد. از نیروهای اتحادیه نیز ۶۰ نفر کشته، زخمی و گروهی پس از دستگیری در دادگاه انقلاب محاکمه شدند. برخی به جرم محاربه اعدام و عده‌ای به زندان محکوم شدند.

اتحادیه کمونیست‌ها

اتحادیه کمونیست‌های ایران در اواخر سال ۱۳۵۵ در پی اتحاد دو گروه کمونیستی «سازمان انقلابیون کمونیست» و «پویا» تشکیل شد. (در برخی منابع در بیان عناصر تشکیل دهنده‌ اتحادیه کمونیست‌ها از گروه «رزم خونین» هم نام برده شده است) اکثر اعضای آن دانشجویان ایرانی در آمریکا فعال بودند و در بین جوانان تحصیلکرده در آمریکا و اروپا به ویژه فعالان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی تأثیر و نفوذ قابل توجهی داشت. نشریه «حقیقت» ارگان این سازمان بود. اعضای این گروه در سال ۱۳۵۷ به ایران آمده و به «اتحادیه کمونیست‌های بخش داخل» معروف شدند.

        اتحادیه کمونیست‌ها، پس از پیروزی انقلاب، نظام جمهوری اسلامی ایران را متشکل از جریانات متفاوتی می‌دانست که نمی‌توان در برابر همه آن‌ها رفتار یکسانی اتخاذ کند. از جمله این جریان‌ها لیبرال بود که از نظر آن‌ها حکومت را به سمت غرب کشانده و خواهان سرکوب آزادی‌هاست و از طرف دیگر خط امام بود که می‌بایستی از آن پشتیبانی کرد؛ لذا برخلاف سایر گروه‌های چپ تندرو ضمن مخالفت با اسلامی بودن نظام و پایبندی به اصول مارکسیستی از نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل شعار استقلال، آزادی و رویارویی با غرب و آمریکا از نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت کرد.

برگزاری جلسات برای معرفی خود و اندیشه‌هایشان، جمع‌آوری اعضا ی گروه که از خارج آمده بودند، فرستادن هسته‌های تبلیغی به شهرهای مختلف، چاپ نشریات، آموزش نظامی اعضا و هواداران به منظور مقابله با کودتا، تشکیل جمعیت زنان مبارز و تشکیلات پیشمرگان زحمتکشان در کردستان از دیگر اقدامات آنان بود.

رودررویی با نظام

رهبری و اعضای اتحادیه تصمیم به «قیام مسلحانه فوری»، آگاه‌سازی مردم از این انحراف و دعوت مردم به قیام علیه نظام گرفتند. به علت کم بودن احتمال موفقیت در تهران، شهرستان آمل به علت موقعیت طبیعی، استراتژیک، سیاسی و انسانی، گذرگاه ارتباطی بودن تهران به شرق و غرب مازندران و همچنین همسایگی استان‌های شمالی ایران با شوروی سابق به عنوان قطب اصلی کمونیسم و فعالیت سابقه‌دار کمونیست ها در این منطقه، این شهر به عنوان نقطه شروع قیام فوری انتخاب شد. اتحادیه در راستای به راه انداختن شورش مسلحانه و دعوت مردم به یک قیام و انقلاب علیه جمهوری اسلامی به مکان‌یابی و انتخاب نقطه مناسب جهت اجرای برنامه‌هایش پرداخت. قاعدتاً شهری مانند تهران که مرکز سیاسی کشور است و به‌طور مستقیم تأثیر می‌پذیرد می‌توانست بهترین گزینه باشد ولی ضمن ارزیابی به این نتیجه رسیدند که در تهران هیچ‌گونه شانس موفقیت ندارند.

در رهبری اتحادیه کمونیست‌ها در رابطه با چگونگی برنامه اختلاف نظر بود. در مرحله‌ اوّل قرار بود به طور همزمان در دو منطقه آمل و تهران عملیات نظامی انجام گیرد. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدند که امکانات لازم برای این اقدامات را ندارند. بدین ترتیب اتحادیه با ذهنیتی که از جنگ‌های چریکی و دهقانی داشت، جنگل و شهر آمل را برای قیام فوری انتخاب کرد. بر اساس تحلیل گروه، مردم همه مخالف رژیم هستند و چنان که نیرویی قیام را آغاز کند، مردم به آن ملحق خواهند شد و پس از این حرکت و پیروزی در آمل، شهرهای دیگر نیز به ما خواهند پیوست. حرکت نظامی اتحادیه در جنگل به سه دوره تقسیم می‌کنند:

دوره اول: سازماندهی و تدارک برای حمله به شهر از اوایل مهرماه تا ۱۸ آبان ۱۳۶۰ که قرار بود در روز ۱۸ آبان به شهر حمله شود. اما به‌علت درگیری که در ابتدای جنگل پیش آمد و منجر به بسته‌شدن جاده هراز شد، این طرح ناکام ماند و با حمله‌ای که از سوی نیروهای انقلاب اسلامی در ۲۲ آبان ماه به نیروهای اتحادیه مستقر در جنگل شد، مسأله قیام فوری که اتحادیه آن را قبلاً ‌مطرح کرده بود منتفی اعلام شد.

دوره دوم: در مرحله دوم حرکت نظامی اتحادیه، جنگ درازمدت مطرح شد و بحث پیرامون آن تا آذرماه طول کشید. اما با درگیری دیگری که پیش آمد، به این نتیجه رسیدند که این طرح نیز نمی‌تواند موفق باشد، زیرا که هیچ امکانی جهت تهیه امکانات از دست رفته ندارند.

 دوره سوم: پس از شکست طرح‌های قبلی که باعث تضعیف و یأس گروه شد گروهی بر این عقیده بودند که می‌بایست جنگل را ترک کنند. گروهی دیگر عقیده داشتند که باید به شهر حمله شود و این چنین استدلال می‌کردند که این حمله می‌تواند سه احتمال را در برداشته باشد. اول اینکه مردم بلافاصله پس از حمله به آنها ملحق می‌شوند که در این صورت می‌توانستند «جنگ مسلّحانه توده‌ای» کار را ادامه دهند و دوم اینکه بخش‌هایی از مردم مثلاً جوانان از این اقدام حمایت می‌کنند و آن وقت جنگ تبدیل به جنگ شهری می‌شود که در صورت عدم حمایت توده‌ مردم عقب‌نشینی می‌کنند و سومین احتمال این بود که پس از حمله، هیچ قشری از مردم از این حرکت پشتیبانی نکنند. (احمدی حاجیکلایی، جریان شناسی چپ در ایران، ۱۳۸۷: ۴۵۹-۴۵۸)

 

چرا شهر آمل انتخاب شد؟

بنظر می‌رسد «وجود جنگل آمل در دو سوی جاده هراز، پستی و بلندی‌های فراوان برای پنهان شدن، دسترسی به آب رودخانه هراز، وجود خوراکی‌های درختی و زمینی، استفاده از چوپانان و دیگر عناصر بومی همچون رانندگان معدن برای راهنمایی، بستن جاده هراز و انجام کارهای تبلیغاتی، به‌عنوان مدخل ورودی گلوگاه استان مازندران و داشتن کمترین فاصله با تهران» از دلایل اصلی انتخاب شهر آمل بود.  تصرف یک شهر مهم و توسعه تصرفات در عملیات‌های بعدی، جلب نظر افکار عمومی و گروه‌های سیاسی داخل کشور، حفظ حضور سیاسی در عرصه سیاسی کشور، قوی‌تر نشان‌دادن خود در مقایسه با سایر گروه‌ها، جلب حمایت‌های خارجی، تقویت جبهه هواداران، ایجاد رعب در نیروهای هوادار نظام و آزادی شهرها به دست خود مردم از دست رژیم، از جمله اهداف عملیات نظامی به شهر آمل بود.

        با توجه به تئوری کمونیست‌ها مبنی بر حمایت از قشرهای محروم کارگر و کشاورز و آگاهی توده‌های محروم توسط روشنفکران این تهاجم باطل بودن این اندیشه را با توجه به دفاع مردم این منطقه از اسلام و نظام به خوبی نشان داد. ماهیت طبقاتی این افراد عدم شناخت آنان از قشر محروم جامعه را می‌رساند. حماسه ششم بهمن سال ۱۳۶۰ مردم آمل را باید نقطه‌ عطفی در تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی ایران نامید. ماهیت مقاومت مردم آمل در مقابل نیروهای ضدّ انقلاب، نشانگر حمایت مردم از نظام سیاسی کشور بود. رهبری انقلاب اسلامی در وصیت‌نامه خود تنها شهری را که از آن یاد می‌کند شهر آمل و مردم آن شهر است. ایشان فرمودند: «ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم فداکار که مع‌الأسف، عده‌ای شهید هم دادند، لکن خوب این مطلب را ثابت کردند که آنجایی که شما تمام آمالتان به آنجا بود با شما مخالفند، حالا شما می‌خواهید بیایید قم؟ می‌خواهید بیایید تهران؟ جاهای دیگر؟» (صحیفه امام، ج ۱۶)

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *