مباد آن روز‌:که بی یاد بزرگان رفته‌ بنشینیم (کاظم خطیبی)

 

اردیبهشت ماه‌، مصادف است با پنجاهمین سال درگذشت ادیب، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و نمایشنامه‌نویس همشهری نگارنده، استاد محمد جواد تربتی از لایق ترین فرزندان ایران بودکه طی سالهای حیات خود در زمینه ادبیات، روانشناسی، فلسفه و منطق و هنر ، ده‌ها اثر به یادگار گذاشت .
وی در سال ۱۳۲۳ نشریه سیاسی ، ادبی و فرهنگی را بنام پولادانتشار دادکه دوستانش از قبیل استاد حبیب یغمایی ، دکتر امین فر، دکتر عبداله مبشری‌، جواد فاضل و نیمایوشیج با وی همکاری داشتند .
نویسندگان برجسته ای چون احمد شاملو و نجف قلی پسیان و…سر دبیری روز نامه را بر عهده داشتند. استاد تربتی از نمایشنامه نویسان عصر خود نیز بود. نمایشنامه های لیلی و مجنون، امیر کبیر، شیخ صنعان، بابا طاهر، بهرام و فرشتگان عشق از آثار نمایشی وی بود.
نمایشنامه “لیلی و مجنون” اثر استاد تربتی که متاسفانه آز آن چیزی باقی نمانده بانو ژینوس منفرد – آهنگسازکلاسیک –از روی آن (روایت استاد تربتی از لیلی و مجنون ) اپرای ” لیلی و مجنون “را ساخت از آثاراین بانوی ارجمند ، چندین نمایشگاه در ایالت متحده و چند کشور اروپایی برگزار شده است .این نمایشنامه را بارها استاد مهرتاش در ” جامعه باربد ” به روی صحنه برد .نخستین بازیگر نمایشنامه لیلی و مجنون استاد تربتی را خانم لرتا که بعدا”همسر عبدالحسین نوشین همشهری تربتی ما گردید، بخوبی ایفای نقش نمود .
فرشتگان عشق از دیگر نمایشنامه های استاد بود : مریم دختر عفیفه ای بود که می رفت با عشق خود زندگی جدیدی را شروع نماید او به خواندن کتب عشقی علاقه مخصوصی ابراز می داشت ولی از عواقب شوم داستانهای تراژدی رنج می برد، وداستان¬های اینچنیی را در آتش می¬فکند و نویسنده گان را دشنام می داد…
این نمایشنامه در چهار پرده اپرت به نمایش گذاشته شده بود که هنر پیشگان آن عبارت بودند از اساتیدی چون آقای محمود آقا ظهیرالدینی در رل شاعر آقای معز دیوان ( فکری )در رل نامزد و پیر مرد، مادموازل لرتا در نقش مریم و خانم رایانا نیز یکی از شخصیت های خوب نمایش مزبور را بر عهده داشتند
بطور کلی اپرت مزبور از نقطه نظر آرتیست و دکوراسیون خوب بود . متن نمایشی یا پیس آن هم از نظر فکر، قریحه و ذوق آقای محمد جواد تربتی بود ،شایان توجه واقع گردید اشعار استاد تربتی را هنرمند مرحومه روحبخش (عزت رضی، خاله پوران شاپوری ) و همچنین خانم فرح همراه با رهبری ارکستر روانشاد استاد محسنی در رادیو اجرا میکرد.
زنده یاداستاد عطااله زاهد بازیگر تاتر از اهالی شیراز و دانش آموخته دانشسرای عالی بود که در باره استاد محمد جواد تربتی چنین میگوید :استاد تربتی را از سالهای ۱۳۰۸ از دار المعلمین مرکزی (که پس از تاسیس دانشگاه تهران این مرکز به ” دانشسرای عالی “نامیده شد و استاد از فارغ التحصیلان ممتاز بود‌) می‌شناختم‌. در آن ا یام ، یک مرکز و جمعیت مهم ادبی هم به ریاست مرحوم شاهزاده محمد هاشم میرزا افسر به نام “انجمن ادبی ایران ” وجود داشت که شخصیتهای مهم و سرشناس شعر و ادب فارسی‌، مانند ملک الشعرای بهار، مرجوم جلال الدین همایی‌، استادبزرگ بهمنیار کرمانی ، استاد رهنما ، دکتر رضا زاده شفق ، استاد رشید یاسمی ،استاد نصراله فلسفی ، استاد الهی قمشه ای ، مرحوم عطااله سمیعی و استاد مرتضی سرمد و ده ها شاعر وادیب معروف و محبوب آن زمان در آن انجمن عضویت داشتند . که شب های جمعه انجمن در منزل مرحوم شاهزاده افسر تشکیل می شد و شعرا اشعار تازه سروده خود را می خواندند و بحثی در‌باره شعر و ادب فارسی و تعاطی افکار نظرات استادان در میان می‌آمد‌. در آن ایام استاد تربتی با لباس روحانیت‌، تازه به تهران آمده بود و در دارالمعلمین مرکزی بود و ادبیات فلسفه را می گذرانید . به علت هم دوره بودن با مرحوم حبیب یغمایی و دوستی و الفت و هم ذوقی و همکاری ، در انجمن شرکت می کردند و اشعار تازه سروده خودرا می خواندند . هیچ فراموش نمیکنم شبی استاد تربتی ، غزلی را که تازه سروده بود خواند مطلع غزل چنین بود :
نغمه ها دارم و خواهم کنم آغاز امشب
باز گویم غم دل را به تو طناز امشب
مطربا، چنگ به چنگ آر و بیاور شوری
ساز کن ساز و بزن نغمه شهناز امشب
مرغ مسکین دلم تا که گل روی تو دید
به سخن آمد و شد قافیه پرداز امشب
تا آخر غزل که هر بیت آن تا آخر، واقعا‌” بیت‌الغزل بود. در آن شب، چند بعد از ابعاد شخصیتی استاد بی‌نهایت جالب توحه بود که همگان را به تحسین و اعجاب آورد :
اول : لباس روحانیت که بسیار زیبنده و برازنده استاد بود .
دوم : قیافه ملیح و ملکوتی و چشمان گیرا ودرخشنده. جذبه دلنشین استاد با آن چهره نورانی سفید و از همه مهمتر بیان و لحن گرم و گیرای و ادای کلمات او بطور صحیح و بلیغ چه در کلاس درس و چه در مجاورت با دوستان و غبره، ازجمله آثار آن خوانش و آن مجلس پرشور بود.
تاثیر شخصیت استاد و محبوبیت او در انجمن چنان بود که اگر احیانا شبی ، به علت تراکم کار های تحصیلی دیر می آمد یا نمی آمد همه به اتفاق، غایب از نظر خود را از یکدیگر و از مرحوم یغمایی جستجو و پرسش می کردند .
برخورد بعدی من با استاد در انجمن تئاترو موسیقی ” جامعه باربد ” به ریاست استاد مسلم موسیقی‌، مرحوم اسماعیل مهر تاش بود. در این انجمن هم شخصیت های بزرگ آن روز هنر تئاتر و موسیقی عضویت داشتند و کارهای خوبی عرضه شده بود .
شبی را مرحوم اسماعیل خان برای کار مهمی‌، به اعضا خبر دادکه در جلسه حاضر شوند . در آن شب‌، استاد را دیدم با لباس متحد الشکل و کلاه پهلوی لبه دار مشکی و به اصطلاح ان روز ” خیلی شیک “، لباس خوش دوخت و برازنده و یک بغل کاغذو نوشته
( همانطور که در دار المعلمین هم چنین بود ).
بعد از صحبت و تعارفات متفرقه و معموله استاد مهر تاش شروع کرد به معرفی جناب آقای تربتی و این که ایشان نمایشنامه بسیار جالبی در باره داستان معروف ” لیلی و مجنون” نوشته اند . آنهایی که اکثرا”از فضلا و دانشمندان و عضو جامعه باربد بودند و بعضی¬ها استاد را در کسوت متفاوت دیده بودند ، متعجب و مبهوت که ایشان را با یک کار فنی و هنری که تخصص و جنبه خاص و ورزیدگی مخصوص می‌خواهد چه کار – بعضی هم در التهاب و شور که این آقا یک کار فنی و هنری را بدون داشتن سابقه در این کار چگونه پیاده کرده است ، و بالاخره اصرار که قدری از نوشته خودرا بخوانیم ، ببینیم چگونه شروع کرده اید؟
پرده اول مکتب خانه ای است و طفولیت لیلی و مجنون که در کنار هم نشسته و کتاب هارا گرفته و استاد مکتب در کنار روی صندلی ساده خود نشسته و چوبی بلند در دست دارد و سایر شاگردان در اطراف و سرها در کتاب ها دسته جمعی با آهنگ خاص می خوانند:
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
اشک‌ها از دیده ها بر صورت جاری شد و از لحاظ فنی و هنری چنان استادانه ….
استاد محمد جواد تربتی نه تنها شاگردان فاضل و با ارزشی تربیت کرده است و آنان را همواره سرمایه زندگی خود می دانست. وی شاعری آزاده و مردی وارسته بود.
کلامش شور خاصی داشت که بر دلها می‌نشست، او نمونه فروتنی و اخلاق بود و خود را افتاده ای آزاده می‌دانست ، همچنان که گفته است :
بودم دریای عشق، موج گهرزای عشق
کنون چه ام؟ کیستم؟
زعشق افسانه ای
در پایان یاد این انسان گرانقدر را گرامی داشته و با قطعه ای از او یاد میکنیم
برو ای بلند اختر پاکباز
به دانشگهی تا شوی سر فراز

 روزنامه اطلاعات روزچهارشنبه ۲۲ اردیبهشت  ۱۴۰۰

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *