سرو آزاد شعر تربت حیدریه (بخش اول)، نگاهی به زندگی و شعر شاعر همشهری استاد علی اکبر عباسی

علی اکبر عباسی از شاعران شناخته‌شده و محبوب تربت حیدریه است. نام این آزادمرد در ذهن مردم تربت حیدریه با «سمندرخان» گره خورده است. سمندرخان سالار شخصیت اصلی داستانی منظوم است که جناب عباسی در دهه‌های هفتاد و هشتاد سروده است.

علی اکبر عباسی در ۱۳۴۶/۰۹/۱۵ در روستای فهندر تربت حیدریه در خانه‌ی غلامعباس و فاطمه به دنیا آمد. پدربزرگش که ژاندارم بازنشسته‌ی دوره‌ی رضاخان بود در روستای فهندر خانه داشت. مردی خوش‌ذوق و باسواد بود و اولین شعرها را او در گوش علی اکبر زمزمه کرد. به رغم این‌که در تربت حیدریه خانه داشتند اما بیشتر دوران کودکی علی اکبر نزد پدربزرگ و در روستا گذشت. وقتی هفت ساله شد به خاطر عشق و علاقه‌ای که به فضای روستا داشت پدربزرگ او را در دبستان روستای فهندر ثبت نام کرد و کودکی علی اکبر گره خورد به دشت‌ها، مزارع، گله‌های گوسفند، باغ‌ها و کوچه‌باغ‌های روستای فهندر.

روستای فهندر که در شمال غربی تربت حیدریه واقع شده، اولین روستای بزرگ در مسیر تربت حیدریه به بایگ است و فاصله‌ی چندانی با شهر تربت حیدریه ندارد. رفت و آمد حتی با پای پیاده بین فهندر و تربت حیدریه کاری سخت نیست. در دوره‌ی راهنمایی مدرسه‌ی طاهریان میزبان علی اکبر عباسی بود اما همچنان بیشتر وقتش را در روستای فهندر می‌گذراند. عباسی در دوران دبیرستان رشته‌ی تجربی را انتخاب کرد و راهی دبیرستان چمران شد. سال ۱۳۶۵ توانست در رشته‌ی علوم تجربی دیپلم بگیرد.

سال‌های جنگ بود و علی اکبر جوان بعد از گرفتن دیپلم، عازم جبهه‌های غرب و جنوب غرب کشور شد. بعد از دو سال سربازی، سرنوشت برای علی اکبر عباسی آینده‌ای پُر از مهر و شفقت را انتخاب کرده بود. او پس از گذراندن دوره‌ی سه ساله‌ی پرستاری در آموزشگاه بهیاری تربت حیدریه به استخدام وزارت بهداشت درآمد.

دوره‌ی خدمت در لباس سفید پرستاری برای عباسی عزیز دوره‌ای پُر فراز و نشیب بود. منزل اول درمانگاه باخرز بود. باخرز شهر کوچکی‌ست در غرب تربت حیدریه، سرِ راه تایباد. باخرز زادگاه استاد حسین سمندری و استاد شریف زاده، شهر دوتار و موسیقی مقامی است و خدمت این شاعر همشهری در باخرز همراه بود با شب‌نشینی در جمع اساتید درجه یک دوتار خراسان.

جناب عباسی بعد از شش سال خدمت در باخرز به دومین منزل خود یعنی شهرستان تایباد رسید. پنج سال هم در شهر مرزی تایباد با مردم شعردوست تایباد گذشت و بعد از ده دوازده سال دوری، برای ادامه‌ی خدمت به تربت حیدریه آمد و در بیمارستان نهم دی مشغول به کار شد. بعد از سی سال خدمت در سال ۱۳۹۶ بازنشسته شد. آقای عباسی بعد از بازنشستگی بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه و تحقیق می‌کند و همچنین به باغداری هم مشغول هستند.

اولین جرقه‌های شعر را در زندگی علی اکبر عباسی باید در دوران راهنمایی جست. شعرهایش در این دوران ساده و برای نوجوانان جذاب بود و در مدرسه او را به عنوان شاعر می‌شناختند. غریزه‌ی شعر باعث می‌شد حتی اولین شعرهای او در وزن بی‌اشکال و در قافیه کم‌اشکال باشد اما در آن زمان شعر برای علی اکبر عباسی بیشتر سرگرمی بود تا هنر. او در مورد ادامه‌ی این راه می‌گوید «وقتی به دبیرستان رسیدم استاد محمد رشید با شنیدن شعرهایم خیلی تشویقم کرد و با راهنمایی‌های ایشان توانستم کم‌کم راهم را در وادی شعر پیدا کنم.»

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *