سرو آزاد شعر تربت حیدریه (بخش دوم)، نگاهی به زندگی و شعر شاعر همشهری استاد علی اکبر عباسی

عباسی شعر سمندرخان

 

 

تمایل عباسی تا قبل از رسیدن به انجمن شعر و ادب قطب بیشتر به شعر کلاسیک بود و به گفته‌ی خودش شعرش تقلیدی بود از شاعران بزرگ تاریخ ادبیات. سال ۱۳۷۵ به دعوت استاد رشید به جلسات انجمن قطب آمد. ابتدا با شاعران شهرستان و خیلی زود با شاعران خراسان آشنا و با جریان‌های ادبی روز شعر همراه شد.
همراهی با اسفندیار جهانشیری و شرکت در جلسات شعر شهرهای خراسان باعث شد شعر عباسی در این مرحله پوستی نو بیندازد و سال‌های پایانی دهه‌ی هفتاد او به عنوان یکی از شاعران نوکلاسیک خراسان به جامعه‌ی ادب‌دوست معرفی شد. «تربت عشق» کتابی بود که در سال ۱۳۸۳ به همت فریاد نیشابوری چاپ شد و در آن کتاب شعر عباسی در کنار دیگر شاعران همشهری می‌درخشید. چند ماه بعد از چاپ تربت عشق، «فانوس خیال» وارد بازار نشر شد که مجموعه‌ای از غزل‌های علی اکبر عباسی و اسفندیار جهانشیری بود.
شعر محلی به گویش تربت حیدریه علاقه‌مندیِ دیگر عباسی بود که در تمام این سال‌ها همراهش بوده و هست. شعرهای محلی او ابتدا گرایش به طنز داشت اما با شنیدن یک نوار کاست از شعرخوانی محمد قهرمان و آشنایی با ایشان جایگاه شعر محلی در ذهن او محکم‌تر شد. او می‌گوید: «در آن زمان مخاطبان این توقع را داشتند که شعر محلی به شکلی مسخره کردن لهجه باشد اما وقتی با شعر قهرمان آشنا شدم تا جایی که توانستم روبروی این جریان ایستادم»
از آقای عباسی می‌پرسم در مسیر شعر چه کسانی مشوق‌های اصلی شما بودند؟ او می‌گوید: «از زمان دبیرستان که شروع کنم استاد رشید خیلی تشویقم کرد. بعد که با شاعران استان آشنا شدم و در جلسات مشهد شرکت می‌کردم مرحوم ذبیح الله صاحبکار خیلی از من حمایت کرد. اصولا مرحوم صاحبکار خیلی به تربت و تربتی‌ها علاقه داشت. مثل پدری دلسوز بود و سعی می‌کرد در هر حال شاعران جوان را تشویق کند. آقای اسفندیار جهانشیری هم در این راه همیشه در کنارم بود و حمایتم می‌کرد. همیشه اولین سروده‌هایمان را برای هم می‌خواندیم و بسیار مدیون راهنمایی‌های ایشان هستم.»
به آقای عباسی می‌گویم شعر کدام یک از شاعران را دوست دارید؟ و این‌طور پاسخ می‌شنوم: «در بین قدما فردوسی، مولوی، صائب را خیلی دوست دارم، در شعر محلی قهرمان را خیلی دوست دارم، همین‌طور حیدربابای شهریار را. و در شعر امروز غزل حسین منزوی را بسیار می‌پسندم»
به آقای عباسی می‌گویم بعد از سی سال حضور در جلسات ادبی، از نظر شما شعر چیست؟ آقای عباسی می‌گوید: «من مهم‌ترین عامل شعر را تاثیرگذاری می‌دانم. شعر تاثیرگذار راه خودش را پیدا می‌کند هرچند مثلا صورت خیال برجسته‌ای نداشته باشد»

آقای عباسی تقریبا در تمام قالب‌های شعر فارسی طبع‌آزمایی کرده است اما مثنوی و غزل در شعر او جایگاه بلندتری دارند. مسلما سرودن منظومه‌ای بلند چون سمندرخان قالب مثنوی را می‌طلبید. قالب غزل هم در شعر گویشی و هم در شعر زبان معیار آقای عباسی پررنگ است. نکته‌ی جالب این که آقای عباسی شعرهایی دارد که در قالب‌های شناخته‌شده‌ی شعر فارسی نمی‌گنجد. ایشان در این مورد می‌گویند: «برای من انتخاب قالب اولین مرحله‌ی سرودن نیست. معمولا چند مصرع از شعر را که می‌گویم سعی می‌کنم از نظر قافیه نظمی داشته باشد و برایم مهم نیست که این نظم را قدما به رسمیت شناخته‌اند یا نه. برای همین در مجموعه‌ی شعرهایم، شعرهایی است شبیه به ترجیع‌بند که فقط یک مصرعش تکرار شده است. شعرهایی که نه مسمط است و ترجیع‌بند و نه ترکیب‌بند، گذاشته‌ام خودِ شعر قالبش را انتخاب کند.»
نظر آقای عباسی را راجع به شعر امروز می‌پرسم و جوابم را چنین می‌دهند: «ذائقه‌ی من بیشتر با شعر اجتماعی هماهنگ است و امروز شعر اجتماعی با طنز همراه شده است. طنزی که کلیشه‌ای و نخ‌نما شده است. اعتراض‌ها و انتقادهایی که کم و بیش به یک شکل در شعر شاعران مختلف دیده می‌شود. طنزهایی که صورت‌های خیال آن به شدت کمرنگ و هجو و هزل در آن پررنگ است. آن قدرت و ایهامی که باید در شعر اجتماعی باشد نیست.»

از آقای عباسی در خصوص جشنواره‌های شعر می‌پرسم. می‌گوید: «من با جشنواره‌های آزاد موافقم. بهانه‌ایست برای دور هم جمع شدن شاعرها و شکل گرفتن روابطی که به رشد شعر کمک می‌کند. اما جشنواره‌های موضوعی را نمی‌پسندم. در جشنواره‌های موضوعی تبادل نظر شکل نمی‌گیرد، یک عده که با هم هم‌عقیده هستند با قواعد مشخص شده از پیش شعر می‌گویند و بعد هم دور هم جمع می‌شوند و افتتاحیه و اختتامیه می‌گیرند. جشنواره اگر موضوعی نباشد و بتواند افراد با طرز فکرهای مختلف را درگیر کند می‌تواند جایگاه داشته باشد.»ادامه دارد

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *