گزارش جلسه‌ی انجمن شعر و ادب قطب شنبه ۱۴۰۰/۰۴/۲۶ به قلم خانم زینب ناصری (بخش اول و دوم )

جلسه‌ی انجمن شعر و ادب قطب شنبه ۱۴۰۰/۰۴/۲۶ به قلم خانم زینب ناصری (بخش اول)

تابستان است و همین جلسات شعر اگر نرویم چه کار کنیم؟ رباط تهمینه یکی از جذاب‌ترین مکان‌های تاریخی شهر تربت حیدریه است. نکته‌ای که به محبوبیت این مکان در میان شاعران این شهر می‌افزاید، همکاری و لطف مدیر محترم این مجموعه، جناب آقای محمدرضا کرمانی به انجمن های ادبی است.

امروز قرار است ریحانه قربانی، دوست مهربان و توانای مجازی‌ام را از نزدیک ببینم و از این بابت بسیار خرسندم.

خب بریم سراغ جلسه! مجری امروز ما خانم آتیه ستوده هستند که علاوه بر هنرشان بر روی بوم نقاشی، شاعر نیز هستند و چه نعمتی‌ست وجود دو هنر در یک نفر. کم‌کم بقیه اعضا نیز از راه رسیدند و بر شور و شوق جلسه افزوده شد. در میان متوجه شدیم که برادرانِ استاد عزیز و بزرگوارمان، استاد احمد نجف زاده، در این جلسه حضور دارند و به افتخار حضورشان دست زدیم.

میهمان عکس‌های خانم یعقوبی، آقای احسان نجف زاده و خانم جهانشیری بودیم. من، ریحانه، فرزانه و مهردخت در یک ردیف کنار همدیگر نشسته بودیم مثل چهار تا دوست صمیمی. هر چند مدت زمان کوتاهی‌ست که با هم آشنا شدیم اما انگار دیری‌ست همدیگر را می‌شناسیم.

خانم ستوده پس از خوش‌آمد به تمامی افراد با توجه به این‌که بیست و هشت تیرماه زادروز شاعر بزرگ و معروف ملی، خانم سیمین بهبهانی هست جلسه را با زندگی‌نامه این بانو به همراه شرح کوتاهی از غزل‌های ایشان آغاز کردند و یکی از اشعار این بزرگوار را برای‌مان خواندند که با این بیت شروع شده بود: «رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش/ ما را چه گنه بود؟ خطا کرد کمندش»

طبق روال هر جلسه خانم ستوده از استاد عزیزمان، احمد نجف زاده، برای حافظ‌خوانی دعوت کردند. برنامه‌ی امروز خوانش و شرح غزل شماره سیصد و بیست و هشت حافظ بود. استاد پس از آوردن نام و یاد خداوند، ما را به صدای دلنشین‌شان مهمان کردند: «من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟/ لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم» استاد صباغ زاده به ذکر نکاتی در مورد این غزل بسنده کردند که خالی از لطف نیست. دعوت‌تان می‌کنم که بروید و در فایل صوتی انجمن بشنوید.

مجری ما را به بخش جذاب شعرخوانی دعوت می‌کند و اولین شعر توسط استاد صباغ زاده‌ی عزیز خوانده می‌شود: «دفترم خط به خط رد عشق است، قلمم مثل قیسْ مجنون است/ می‌دود شاد و اشک می‌ریزد، خاک صحرا همیشه گلگون است». سپس ریحانه جانِ قربانی را برای خوانش دعوت کردند، ایشان نیز یک شعر محلی از شاعری ناشناس تقدیم کردند. مهردخت یوسف زاده شعری با عنوان آشوب برای‌مان خواندند. در ادامه خانم ناهید زبردست شعری خواندند و استاد موسوی عزیز نیز نقد کردند. آقای کمیل کارگر دومین جلسه‌ای هست که شرکت می‌کنند و برای اولین بار شعرخوانی می‌کنند که استاد بهشتی نقد جامعی کردند.

مجری از استاد جهانشیری دعوت می‌کند. ایشان نیز ما را به غزلی محلی همراه با صدای گرم‌شان دعوت کردند. در میان شعرخوانی‌شان صدای آفرین و احسنت گفتن دیگر اساتید هم نشان قوت شعر بود. خانم مهناز مهدوی برای شعرخوانی دعوت شدند. ترانه‌ای غمگین و سرشار از عاطفه خواندند. حسام الدین، پسر کوچولوی خانم مهدوی هم یک شعر کودکانه از آقای اسدالله اسحاقی خواندند. آقای حسن زال هم یک شعر گویشی با ترکیبی از طنز خواندند به شخصه بسیار لذت بردم و همچینن یک غزل عاشقانه خواندند که استاد موسوی نقد کردند.

خانم جهانشیری یک کار قدیمی از مجموعه شیر و شیدا برای‌مان خواندند. مجری از آقای حجت یدالهی دعوت کرد و ایشان از سوره‌ی عشق، شعری ساخته بودند که همگان را به تحسین واداشت. آقای علیرضا شریعتی هم شعری با تضمین شعر سهراب سپهری خواندند. خانم الهه شهابی از اعضای جدید انجمن هستند و برای بنده بسیار محترم و عزیز هستند. در ادامه ایشان نیز شعری از آقای سیدی برای‌مان خواندند.

در این میان از جایم برخاستم به آن‌سوی تهمینه جایی که فقط سرو صدا از آن پیداست می‌روم. غزل با دوستانش مشغول بازی است و من با ساجده و فاطمه‌ای آشنا می‌شوم که در نبودِ حدیثه، برای حسام الدین خواهری می‌کنند و او را سوار بر تاب تکان می‌دهند.

آقای رسول اسماعیلی هم شعری از یک شاعر ناشناس خواندند و گفتند که از طریق آقای زال با جلسه آشنا شده‌اند. استاد علمداران سخنرانی کوتاه و جامعی در رابطه با متن و ادبیات ارائه دادند که بسیار لذت بردیم. توصیه می‌کنم حتما سخنرانی استاد و اشعار دیگر دوستان رو گوش بدید.

آقای خاکشور هم دو رباعی تقدیم کردند. در توضیح شعر گفتند با توجه به گذر از شرایط کرونا همه از کادر درمان غافل شدند، کادر درمان در این مدت چند برابر تلاش کردند و باید قدر دانشان باشیم. پدر عزیز من و همچنین شاعر همشهری آقای علی‌اکبر عباسی عضو کادر درمان هستند: «عشق است که حق را به سر دار نوشت/ بلبل غزلی برای گلزار نوشت» هر دو رباعی بسیار جذاب بودند.

گزارش جلسه‌ی انجمن شعر و ادب قطب شنبه ۱۴۰۰/۰۴/۲۶ به قلم خانم زینب ناصری (بخش دوم)

نمی‌دانم آسمان به لب خشکیده‌ی زمین رحمش آمد یا به شعر آقای خاکشور که برای درد پرستاران سروده بود نظر داشت که ناگهان باران گرفت.

جلسه زیر قطره‌های باران ادامه داشت و آقای اعتقادی شعری به قول خودشان «نون‌دار» در مورد فیض‌آباد خواندند. فرزانه جانِ علمداران که دختر دکتر علمداران هستند در مورد کودکان کار شعر خواندند.

آخرین کسی که به جایگاه شعرخوانی دعوت شد استاد موسوی بودند. استاد موسوی مهربان و عزیزمان در رابطه با پاسخ سلام و واجب بودن آن و تاکید آقای یعقوبی بر این واژه قرار شد به جای سلام واژه‌ای را به کار ببریم که اگر فایل صوتی را گوش داده باشید متوجه خواهید شد. استاد انجمن کیانوش را (گردهمایی شاعران کودک در صبح یکشنبه) معرفی کردند. استاد یک شعر کودک از کارگاه انجمن کیانوش برای ما خواندند که در مورد مزاحمت مگس سروده شده بود.

اتمام شعرخوانی اعلام می‌شود و بحث جذاب خسرو و شیرین با صدای رسا و گرم استاد موسوی آغاز می‌شود. نوبت نظامی‌ست تا از دهان استاد موسوی سخن بگوید و ما را با تصاویر زیبای شعرش شگفت‌زده کند. شنبه که تمام می‌شود باید روزهای هفته را شمرد تا به شنبه‌ی بعدی برسیم و باز دوستان شاعرمان را ببینیم.

گزاش این جلسه را با غزلی از استاد محمد جهانشیری تمام می‌کنم که به صورت بداهه بعد از جلسه‌ی شنبه سروده‌اند. این سروده‌های بداهه هم از آن اتفاق‌هایی شیرینی‌ست که گاه در انجمن قطب می‌افتد و کام همه را شیرین می‌کند.

یک عصر تابستانی دیگر، عطر اقامتگاه تهمینه
اوج غزل با لحن استادی دل‌پاک‌تر از جام آیینه

مثل همیشه بهمن صباغ با یک تکاپوی خیال‌انگیز
حتی غزل هم دست در دستش پر شورتر از روز آدینه

بانو ستوده مجری محبوب با لحن زیبای فراخوانی
بانگ سرود شاعران شهر، یاران هم‌پیمان دیرینه

شهری که خون شاعری انگار در جویبار هر رگش جاری‌ست
از دیرباز این انجمن این «قطب» پاییده است از پار و پارینه

رنگ نشاط و شادمانی‌ها در لنز تُرد دوربین عشق
از بانوی یعقوبی و احسان جامانده در این قابِ نقشینه

انجمن_قطب
گزارش
زینب_ناصری
محمد_جهانشیری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *