درباره دهخدا دکتر ایرج افشار -۲۹

دهخدا و معاضد‌السلطنه
دهخدا در جواب این نامه به معاضدالسلطنه می‌نویسد: «حروفات را چنان‌که دو دفعه نوشته‌ام، فقط سی کیلو آورده‌اند. مابقی هم در بیست و سیم ژانویه می‌رسد. تا آن روز ما چه‌قدر خرج خواهیم داشت… بر فرض رسیدن حروف، جناب حسین‌آقا عقیده‌شان بر این است که یکصد کیلو حروف محال است کار این روزنامه را ببیند. در هر حال من به کلی از حیث صدمات وارده بر شخص جناب‌عالی نزدیک است به کلی دق کنم.
این همه زحمت، این همه مخارج، نتیجه هم این شده است. رفقا چنین صلاح می‌دانند که این دویست فرانک زیادی را هم بدهید و اقلاً دو ـ سه نمره طبع کنید تا پول روزنامه‌ها برسد و قدری گشایش در کارها پیدا شود. اما این بنده به کلی از لا و نعم چیزی نمی‌گویم. برای این‌که واقعاً بیش از این خجالت می‌کشم بر شما تحمیل کنم. مقدماتی را که عرض کردم خودتان بسنجید چه باید کرد؟ اگر صلاح است به هر قیمت شده این دو ـ سه نمره اول را در پاریس طبع کنید.»
معاضدالسلطنه درباره مساعدت جلیل‌خان در نامه دوازدهم ژانویه می‌نویسد: «باید از دکتر جلیل‌خان ممنون و متشکر شد. زیرا مطبعه در اجاره ایشان بوده و می‌بایست کار ایشان را قبول کند و از دیگری حق نداشت کار قبول کند. ولی این را دکتر به اسم کار خود دادند.»
میرزامحمدخان در دو نامه ۶ و ۱۰ مارس اطلاعات به هیأت ایوردُن می‌دهد، از این دست که چاپ روزنامه معلق به چاپ اجزا کتاب تاریخ انگلستان جلیل‌خان ثقفی شده است. قزوینی با تعبیرات خاص و قلم نکته‌آمیز خود در ۶ مارس می‌نویسد:
«دکتر جلیل‌خان رفته است به زور یک جزوه از کتاب خودش واداشته که چیده‌اند و نمونه‌اش را برای او فرستاده‌اند و او چند روزست که پس نفرستاده و اذن به طبع نداده. این است که روزنامه نیمه‌کاره مانده… حالا دکتر جلیل می‌بیند که به او محتاجند، ناز می‌کند.»
انتشار صوراسرافیل هم برای دهخدا مهم بود و هم برای معاضد‌السلطنه. هر دو این کار را از اهم کارهای خود می‌دانستند. معاضد‌السلطنه در نامه هفتم ژانویه به دهخدا در قیاس میان نشر روزنامه و فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی می‌نویسد: «این مذاکرات فرع آن کار است. نه روزنامه فرع کارهای دیگرست.»
دهخدا موقعی که خبر چاپ شماره اول روزنامه را از معاضد‌السلطنه می‌گیرد در نامه ۱۵ ژانویه می‌نویسد: «از مژده طبع روزنامه از کثرت فرح نمی‌دانم چه بکنم.»
روزنامه صوراسرافیل سه شماره بیشتر در پاریس طبع نشد. از گوشه و کنار نامه‌های هیأت ایوردُن برمی‌آید که مطالب شماره چهارم را هم تهیه کرده بودند ولی امکان چاپ آن پیش نیامد. زیرا اعضای هیأت به تدریج پراکنده شدند. معاضد‌السلطنه و دهخدا به استانبول عزیمت کردند. مشکل‌ نبودن مطبعه و فراهم نشدن حروف در ایوردُن خود شاید مانع بزرگی بود. معاضد‌السلطنه در نامه ۲۱ مارس از لندن نوشته است:
«جناب شیخ محمد خان دیروز کارت پستالی بودند که گویا دکتر جلیل مانع شده روزنامه نوشته شود. همین طور نصفه‌کاره مانده است… برای نمره چهارم باید منتظر حروفچین از بادکوبه شد.»

سه شنبه ۱۱ آبان   ۱۴۰۰  روزنامه اطلاعات

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *