گزارش انجمن شعر و ادب قطب به تاریخ شنبه ۱۴۰۰/۰۸/۱۵ به قلم شاعر همشهری آقای علی نشاط

با آمدن فصل سرما، ما خانه‌به‌دوشان چون بی‌وطنانِ آواره از رباط تهمینه به کتابخانهٔ بهشتی ییلاق می‌کنیم. این جلسه هم در کتابخانهٔ بهشتی برگزار شد. از آنجا که گزارش این جلسه به من سپرده شده بود، سعی کردم که زودتر خودم را به جلسه برسانم. سالن مطالعهٔ کتابخانه طبق معمول خلوت و پرنور بود. بعد از چند دقیقه، طبق رسم همیشگی انجمن، جلسه را با غزلی از حافظ با صدای استاد نجف‌زاده شروع کردیم.

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم

یکی دیگر از غزلیات شاهکار حافظ که به‌احتمال در دوری از دیار، یعنی شیراز، سروده شده و کمابیش از غم غربت می‌نالد و سپس در پایان غزل این محتوا را در گفتمان عرفانی ویژهٔ خودش مراد می‌کند که بیش از پیش خاصیت آینگی شعر حافظ را بازنمود می‌دهد.

پس از حافظ‌‌خوانی، نوبت به شعرخوانی رسید. اولین نفر زینب ناصری بود که به نقل از خودش نثری خواند. نثری که به‌صورت مونولوگ با خطاب قرار دادن ماه، شرح حال می‌کرد. آقای عباسی به چند واژهٔ استفاده‌شده در متن اشاره کردند و آقای صباغ‌زاده روی اطناب جملات متن انگشت گذاشتند و این را عیبی به کار می‌دانستد. نکته‌‌ٔ دیگرشان هم این بود که استفاده از لفظ و لحن خراسانی در متن به حسن کار افزوده بود. نفر بعدی که به جایگاه شعرخوانی آمدند، آقای عباسی بود. شعر این هفته‌شان قصیده‌ای بود با موضوعیت زعفران به‌نام «تربت شهر دوبهار». در مقدمه‌ٔ قصیده به وصف طبیعت و بهار می‌پردازند و در ادامه به زعفران.

تا باد سرد از حد قبله روو مره
کوه سه‌قله چره خدی مهرگو مره

در ادامه آقای زارع می‌آیند و دوباره شعری گویشی خواندند با عنوان مادرانه. شعری منسجم و پراحساس بود. نفر بعد خانم پاکروان آمدند که غزلی از خودشان خواندند. نظر استاد موسوی در زیبایی‌شناختی شعر این بود که شاعران می‌تواند با سنجش در استفاده از لفظ‌ها و تناسب معنایی سبب زیبایی بیشتر شعر شوند. و در ادامه نکته‌ای دربارهٔ بیتی گفتند که تلمیحی بود دربارهٔ داستان شیرین که به باور استاد موسوی یکی از ملزومات آفرینش چنین بیت‌هایی با زیبایی‌هایی معنایی، شناخت تاریخی و فرهنگی از گذشته است. نفر بعد خانم فرامرزی‌نژاد بود. آقای صباغ‌زاده روانی زبان را تحسین کردند و اشاره به تسلط خانم فرامرزی‌نژاد در آوردن روایت در فرم شعری کردند. استاد موسوی هم از قوت شعر در عاطفهٔ شاعرانه گفتند. در ادامه خانم زبردست متنی ادبی از خودشان خواندند که کمابیش گفت‌و‌گویی خیالی بود با فردوسی دربارهٔ تاریخ و فرهنگ و ایران. بعد از ایشان، خانم شهابی آمدند و متنی کوتاه خواندند. آقای صباغ‌زاده هم غزلی قدیمی از خودشان خواندند.

دزدیده در تو خیره شدن شر شده ولی
از خیر چشم‌هات مگر می‌توان گذشت

و نفر آخر هم آقای اعتقادی مثنوی‌ای خواندند دربارهٔ عروسی‌های قدیم!
و سرانجام طبق آنچه که پیش‌تر اعلام شده بود، با توجه به نزدیک بودن زادروز اقبال لاهوری، آقای خلاقی کنفرانسی ارائه دادند دربارهٔ جایگاه اقبال لاهوری در شعر فارسی.
و در پایان هم طبق رسم انجمن استاد موسوی بخشی دیگر از داستان خسرو و شیرین نظامی را خوانند و نکاتی چند بیان کردند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *