انتشار کتاب جدید همشهری عزیزمان آقای دکترمحمد حسن ابریشمی بنام رستیها وپدیده های نباتی در تاریخ طبری(۲) ۴. استاد علی محمد بخشوده

 استاد علی محمد بخشوده

زمانی میاسای ز آموختن                       اگر جان همی خواهی افروختن

حکیم ابوالقاسم فردوسی، ذیل عنوان «اندرز کردن اردشیر مردمان را»، طی ۴۵ بیت، سخنان نغز و پندآموز، منسوب به اردشیر بابکان، را به نظم کشیده که بیت بالا از آن جمله است. این سخن منظوم، با خط نستعلیق زیبا و درشت، بر روی مجموعه‌ای از کاشی‌ها، بر پیشانی دیوار بیرونی اتاق شش ‌ضلعی متصل به بنای ساختمان دبیرستان قطب در تربت حیدریه، با جلوه‌ای خاص، در معرض دید عابران خیابان مجاور قرار داشت. در حدود ۶۵ سال پیش، نوجوانی ظریف اندام به مدیر دبیرستان پیشنهاد کرد که در آن اتاق شش ضلعی کوچک کتابخانه‌ای دایر کند، و کتاب‌های خود و یکی از دوستانش[۱] را به آنجا منتقل کرده در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد. مدیر دبیرستان پذیرفت.[۲] وی با مشارکت و معاضدت همان دوست خود کتابخانه‌ را دایر کرد و هر کتاب را شبی ده ‌شاهی (نیم ‌ریال) کرایه می‌دادند. در آن سال‌ها شش کتاب‌فروشی در دیار ما بود، مجلات ترقی و خواندنی‌ها و آسیای جوان از تهران می‌رسید، و روزنامه ستاره قطب در تربت چاپ و منتشر می‌شد. دوست نوجوان ما مشتری دائم جراید و کتاب‌فروشی‌ها بود.

آن نوجوان، که به کتاب علاقه عجیبی داشت، همین دوست دیرینه و امروز ما، دکتر محمدحسن ابریشمی، است که بیش از ۷۰ سال از ۸۰ سال عمر خود را همواره نیاسوده «ز آموختن». همان‌سان که خود ایشان در گفتگوی حدود سه ساعته (سه قسمت ۵۵ دقیقه‌ای) رادیویی[۳] یادآور شده، و در متن زندگی‌نامه استاد ابریشمی نیز آمده است: عشق و علاقه به «کتاب» و «ایران»، و همه محصولات و پدیده‌ها و هر آنچه مربوط به این سرزمین کهن است، از درگاه روشن کودکی تا دالان تاریک پیری، رهایم نکرده است. به قول ادیب صابر ترمذی (قرن ۶ هجری): گویند که هر چیز به هنگام بود خوش/ ای عشق چه چیزی که خوشی در همه هنگام. شگفتا که این عشق و علاقه به «کتاب» تا بدانجا است که در سه سطر آخر زندگی‌نامه ایشان آمده است: وصیت کرده‌ام که در تربت به خاک سپرده شوم و سنگ قبرم را به شکل «یک کتاب با صفحه گشوده» طراحی کنند و روی آن بنویسند: «محمدحسن ابریشمی»، کسی که با کتاب زندگی کرد، به کتاب عشق ورزید، و با کتاب درگذشت.

باری، آن عشق و علاقه موجد و موجب تألیف بیش از یکصد مقاله پژوهشی در باب موضوعات و مباحث تاریخ و فرهنگ و فلاحت و چندین کتاب، از جمله با عناوین شناخت زعفران ایران، زعفران: شناخت تاریخی و فرهنگی و کشاورزی، زعفران از دیرباز تا امروز، پسته ایران: شناخت تاریخی، پسته‌نامه، ابریشم ایران، و دیار و هم‌دیاران شده است. اکنون نیز شاهد به انجام رساندن اثری تحقیقی و وزین و پربار با عنوان رستنی‌ها و پدیده‌های نباتی در تاریخ طبری هستیم. این کتاب در سه گفتار، با مباحث و موضوعات مختلف درباره رستنی‌ها و کشتنی‌ها، درختان و پدیده‌های نباتی، با استناد به نوشته‌های مورخ و دانشمند بزرگ جهان اسلام، محمد بن جریر طبری، تألیف شده است.

در این کتاب، ذیل ۴۶۳ عنوان اصلی و فرعی، موضوعات و مباحث مزبور مورد نقل و نقد و تحلیل قرار گرفته است. از باب نمونه، در نوشته طبری، در شرح وقایع و حوادث تاریخی، چندین بار از «عناب» یاد شده است. از آن جمله در شمار سی ‌گونه میوه‌ای بوده که هنگام هبوط آدم از بهشت، خداوند به وی داده است (ص ۴۴)؛ در ترجمه فارسی نوشته طبری توسط ابوعلی بلعمی، به جای «عناب»، معادل فارسی و نیز پهلوی (پارسی میانه) آن «پستنک» آمده است (ص ۴۹)؛ در روایت دیگری آمده است: فرزندان «حام» (پسر نوح) در سرزمین «داروم» مقر گرفتند و خداوند درختانی از جمله «عناب» به سرزمینشان داد (ص ۹۴)؛ طبری، در شرح وقایع سال ۶۵ هجری، از «چوب سنگین درخت عناب» در ناحیه مرورود در خراسان که به عنوان سلاح استفاده شده یاد کرده است (ص ۴۰۰). استاد ابریشمی، با نقل مطالب مزبور، به تحلیل مناطق «عناب» یا «پستنک»خیزِ مواضع وقایع مزبور پرداخته است. در پی آن، با اشاره به مواضع دو شهر با نام «طبس» تحت عنوان «طبسین» از نواحی قهستان در خراسان، تصریح می‌کند که به لحاظ تفکیک و تشخیص آنها از یکدیگر، آن‌ که در درختان «خرما» کثرتی داشته به «طبس خرما» و دیگری که در درختان «عناب» غلبه داشته به «طبس عناب» شهرت یافته است (ص ۴۰۰).

در نمونه دیگر، استاد ابریشمی ذیل عنوان «وجوه تسمیه رستنی‌ها در نام دختران مندرج در تاریخ طبری» به پژوهشی جالب درباره گزینش اسامی فارسی رستنی‌ها و برخی پدیده‌های نباتی و فلاحتی برای دوشیزگان ایرانی و پیشینه بسیار دور و دراز و همچنین اشاعه این اسامی در حوزه نفوذ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی پرداخته است. همچنین در ادامه آن، ذیل هفت عنوان فرعی، با نقل و نقد و بررسی مشروح واژه‌های: ۱. بوستان و بهشت؛ ۲. بابونه و تیهو؛ ۳. منجان؟ منگ؟؛ ۴. اترنجه، ترنج؛ ۵. خیزران، مراجل (مراگل)، شکر؛ ۶. بسباسه، ریحان (نازت و مباحث مزبور مورد نقل و نقد و تحلیل قرار گرفته است. از باب نمونه، در نوشته طبری، در شرح وقایع و حوادث تاریخی، چندین بار از «عناب» یاد شده است. از آن جمله در شمار سی ‌گونه میوه‌ای بوده که هنگام هبوط آدم از بهشت، خداوند به وی داده است (ص ۴۴)؛ در ترجمه فارسی نوشته طبری توسط ابوعلی بلعمی، به جای «عناب»، معادل فارسی و نیز پهلوی (پارسی میانه) آن «پستنک» آمده است (ص ۴۹)؛ در روایت دیگری آمده است: فرزندان «حام» (پسر نوح) در سرزمین «داروم» مقر گرفتند و خداوند درختانی از جمله «عناب» به سرزمینشان داد (ص ۹۴)؛ طبری، در شرح وقایع سال ۶۵ هجری، از «چوب سنگین درخت عناب» در ناحیه مرورود در خراسان که به عنوان سلاح استفاده شده یاد کرده است (ص ۴۰۰). استاد ابریشمی، با نقل مطالب مزبور، به تحلیل مناطق «عناب» یا «پستنک»خیزِ مواضع وقایع مزبور پرداخته است. در پی آن، با اشاره به مواضع دو شهر با نام «طبس» تحت عنوان «طبسین» از نواحی قهستان در خراسان، تصریح می‌کند که به لحاظ تفکیک و تشخیص آنها از یکدیگر، آن‌ که در درختان «خرما» کثرتی داشته به «طبس خرما» و دیگری که در درختان «عناب» غلبه داشته به «طبس عناب» شهرت یافته است (ص ۴۰۰).

در نمونه دیگر، استاد ابریشمی ذیل عنوان «وجوه تسمیه رستنی‌ها در نام دختران مندرج در تاریخ طبری» به پژوهشی جالب درباره گزینش اسامی فارسی رستنی‌ها و برخی پدیده‌های نباتی و فلاحتی برای دوشیزگان ایرانی و پیشینه بسیار دور و دراز و همچنین اشاعه این اسامی در حوزه نفوذ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی پرداخته است. همچنین در ادامه آن، ذیل هفت عنوان فرعی، با نقل و نقد و بررسی مشروح واژه‌های: ۱. بوستان و بهشت؛ ۲. بابونه و تیهو؛ ۳. منجان؟ منگ؟؛ ۴. اترنجه، ترنج؛ ۵. خیزران، مراجل (مراگل)، شکر؛ ۶. بسباسه، ریحان (ناز

بو)، ریحانه؛ ۷. دستنبوه، دستنبوی، مندرج در تاریخ طبری، نکات بسیار جالبی مطرح کرده است (ص ۵۶۸‌ـ‌۵۸۲).

موضوعات و مباحث مورد پژوهش در این اثر نه‌تنها حاصل مطالعه دقیق چندین هزار صفحه نوشته‌های طبری است، بلکه دلالت بر احاطه مؤلف بر متونِ کهنِ علوم و فنون مختلف فرهنگی و فلاحتی و نیز تاریخ و ادبیات دارد. چه توان گفت از عشق و علاقه و همت والا و حوصله بی‌ملال استاد ابریشمی که به چنین پژوهش‌های سخت و سنگین می‌پردازد، جز اینکه بگوییم «دست مریزاد و عمرش دراز باد».

علی‌محمد بخشوده*

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸

[۱]. آن دوست اکنون پزشک متخصص جراحی مقیم لندن، دکتر فریدون افتخاری، است.

[۲]. مدیر دبیرستان قطب شادروان دکتر علی عبدالحمیدی بود.

[۳]. رادیو گفتگو، برنامه «ملاقات»، اسفند ۱۳۹۷.

* استاد علی‌محمد بخشوده (متولد ۱۳۱۶ در تربت حیدریه)، نویسنده و عضو هیئت تحریریه فصلنامه آموزشی، تحلیلی رشد: آموزش فنی و حرفه‌ای و کار دانش، با تخصص علوم طبیعی و تجارب عمری تدریس در رشته‌های گیاه‌شناسی و زیست‌شناسی، از دوستان و هم‌دیاران دوران کودکی تا امروز مؤلف است. خاطرات بس جالب ایشان از دوران تحصیل و تدریس، به‌ویژه گشت‌ و گذارهای دور و دراز در دشت‌ها و کوه‌ها و دامنه‌های ایران زمین بالاخص خراسان، طی گردش‌های علمی با دانشجویان در دوران اشتغال و پس از آن، شنیدنی و قابل چاپ و انتشار است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *