گزارش انجمن شعر و ادب قطب به تاریخ شنبه ۱۴۰۰/۱۰/۱۸ به قلم شاعر همشهری خانم سیده مهناز مهدوی

((عکس‌هایی از انجمن شعر و ادب قطب تربت حیدریه به تاریخ شنبه ۱۴۰۰/۱۰/۱۸ در کتابخانه‌ی شهید بهشتی
این عکس‌ها را از قاب دوربین شاعران همشهری احسان نجف زاده، نرگس پاکروان، بهمن صباغ زاده و خبرنگار همشهری احمدرضا مختاری می‌بینید))

ساعت از ۷ شب گذشته بود، لامپ‌های کتابخانه را خاموش کردند و هر کدام‌مان به سمت خانه‌هایمان راهی شدیم.

۱۰- آقای رضا وفاپور خیلی خودمانی برایمان از خسرو و شیرین گفت، ساده، راحت و صمیمی.

۹- برای این‌که فضا عوض شود، مجری از آقای یعقوبی خواست که بیاید و بزند زیر آواز! آقای یعقوبی جوری می‌زند زیر آواز که حتی اگر بلندگو هم خاموش باشد و بیرون از کتابخانه باشی باز هم صدایش رسا به گوش می‌رسد.

۸- آقای عارف منش در سوگ دوست و همکار مرحومش دوبیتی سروده بود و خانم‌ها فرامرزی و آریانژاد غزل‌های زمان‌های دورشان را خواندند.

۷- بهمن صباغ زاده از کاری جدید پرده برداشت و من مثل همیشه خوانش آرام و با طمأنینه‌اش را چقدر دوست دارم.

۶- آقای اعتقادی که شروع به شعرخوانی کرد، حسام‌الدین همان‌طور که ریز ریز می‌خندید توی گوشم گفت: «مامان بنویس آقای اقتقادی هم باحاله هم شاده😊)
اعتقادی شعر طنز «سکینه» را خواند و ما را یک دل سیر خنداند.

۵- آقای خاکشور دعوت می‌شود به شعرخوانی. همیشه قبل این‌که صدایش را بشنویم اول دستش را می‌بینیم که زودتر از صدایش آماده است برای شعرخوانی، انصافا چه زبان بدن خوبی دارد.

۴- استاد صباغ زاده می‌نشیند پشت بلندگو و در غیاب استادِ جان‌مان (نجف زاده‌ی مهربان) لب به حافظ‌خوانی میگشاید: بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم؟ (مامان مامان این‌جا بنویس کسی که شعرش رو نوشته عالی عالی👍)

۳- می‌گویم قرار است من گزارش بنویسم، اگر کمکم کنی توی نوشتن گزارش، هفته‌ی دیگه هم میارمت جلسه.

۲- دستان کوچکش را میان دستانم می‌گیرم و با هم قدم می‌زنیم به سمت کتابخانه، از شدت سرما کلاهش را تا روی چشمانش پایین کشیده، سعی می‌کند تندتر قدم بردارد که از من عقب نماند. با حالتی ملتمسانه قول جلسه‌ی بعد را هم از من می‌گیرد.

۱- حسام‌الدین کوچک‌ترین عضو انجمن شعر قطب است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *