دو استاد دانشگاه در میزگرد شبکه دانشگاه تهران مطرح کردند: روسیه می‌رود یا بازی را می‌برد؟

روسیه می‌رود یا بازی را می‌برد؟

تهران- ایرنا- در حالی که به گفته دکتر جهانگیر کرمی «در هیچ یک از برنامه‌های روسیه از گذشته تاکنون، مساله الحاق مطرح نبوده و نیست»، دکتر الهه کولایی معتقد است «تحریم‌ها، نه روسیه را دچار فروپاشی و نه حتی این کشور را از اقدامات نظامی‌اش منصرف می‌کند.»

«دکتر جهانگیر کرمی» کارشناس مسائل روسیه و دانشیار روابط بین الملل دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و «دکتر الهه کولایی» محقق، نویسنده و استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در میزگرد برنامه سیمرغ شبکه تلویزیونی دانشگاه تهران، ریشه‌ها و چشم انداز بحران کنونی در اوکراین را بررسی کرده‌اند.

اینکه این بحران تا کجا ادامه پیدا می‌کند، تحریم اقتصادی روسیه می‌تواند این کشور را به عقب‌نشینی وادارد، تاثیر این اقدام بر قطب‌بندی دنیا چیست و … پرسش‌هایی است که این دو کارشناس در این برنامه به آن پاسخ دادند.

کرمی در ابتدا به بیان ریشه‌های این رخداد نظامی می‌پردازد و می‌گوید: از سال‌های ۱۹۹۰ به بعد همزمان با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، روندی به نام جهانی شدن در دنیا شروع شد و این امید را به وجود آورد که دوران صلح پیش روی بشریت قرار گرفته و اکنون باید با هدف کاهش رنج‌های بشری، به مسائل مهمی مانند تروریسم، دولت‌های شکست خورده، حقوق بشر و … پرداخت؛ اما متاسفانه به تدریج به ویژه در دهه‌های اخیر، ما شاهد این بوده و هستیم که جهان به سمت نظامی‌تر شدن می‌رود، بحران‌ها افزایش می‌یابد و اتفاقات ناخوشایندی به وقوع می‌پیوندد.

اکنون بین قدرت‌های بزرگ، امنیت هیچ کس تضمین شده نیست
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: ما در جهانی هستیم که وضعیت شبه‌آنارشی در آن حاکم است و در این جهان شبه‌آنارشی، معمای امنیتی یک مفهوم غالب است و همه بازیگران تلاش می‌کنند محیط را رقابتی دیده و امنیت خود را از طریق قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی افزایش دهند و در نتیجه آن، اکنون بین قدرت‌های بزرگ، امنیت هیچ کسی تضمین شده نیست و همه در ناامنی به سر می‌برند.

این کارشناس مسائل روسیه با بیان اینکه در چنین فضایی، روابط سه قدرت اصلی دنیا یعنی غرب به رهبری آمریکا، روسیه و چین شکل می‌گیرد، می‌افزاید: در سه دهه گذشته در مجموعه تعاملات ایجاد شده بین روسیه و غرب، شاهد بودیم که طرف غربی تلاش کرده شرایط را به زیان طرف روسی شکل دهد، به مرزهای او نزدیک شده و فشار امنیتی برای محیط ژئوپلتیک روسیه فراهم کند؛ به تعبیری ناتو گسترش یابد.

کرمی اظهار می‌کند: نتیجه این شد که از سال ۲۰۰۰ که پوتین به قدرت رسید، در ابتدا شرایط داخلی را ساماندهی، سپس موقعیت اقتصادی را بازسازی و در ادامه تلاش کرد در مقابل پیشروی غرب و ناتو به محیط اوراسیایی، که روسیه آن را از آنِ خود می‌داند، بایستد.

دولت پوتین از ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ تلاش کرد به شکل‌های مختلف مانند دیپلماسی، تاثیرگذاری بر انتخابات در داخل اوکراین و … این کشور را برگرداند اما این اتفاق نیفتاد و سپس متوسل به روش‌های دیگری مانند اولتیماتوم، هشدار، استقرار نظامی، فشار بر دولت مرکزی و درنهایت تجاوز به مرزهای اوکراین شد.وی درباره اهمیت اوکراین برای روسیه توضیح می‌دهد: آنچه در روسیه اتفاق افتاده، در واقع تلاشی از طرف این کشور است برای مهم‌ترین کشور جدا شده از شوروی؛ «اوکراین» دومین کشور در میان ۱۵ کشور تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی با جمعیتی حدود ۵۰ میلیون نفر و دومین کشور پهناور اروپایی بعد از آلمان است که مجموعه‌ای از ویژگی‌های تاریخی، سرنوشتش را به روسیه رقم زده است.

تلاش روسیه برای حفظ قلمرو منطقه‌ای
دانشیار روابط بین‌الملل دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، علت حمله روسیه را گسترش‌گرایی‌های ناتو و تلاش روسیه برای حفظ قلمرو منطقه‌ای خود می‌داند و می‌گوید: این بستر و زمینه‌ای است که حمله را شکل داده، اما دلایل نزدیک‌تر قضیه به سیاستگذاری‌های درون اوکراین برمی‌گردد؛ اوکراین از سال ۲۰۱۴ و بعد از یک انقلاب رنگی کوچک، مسیر غرب‌گرایی را انتخاب کرد و دولت این کشور هم کوشید وارد نهادهای غربی شود.

کرمی ادامه می‌دهد: این در حالی بود که دولت روسیه در دو دهه‌ای که پوتین به قدرت رسید، تلاش کرد کشورهای اتحاد شوروی سابق را در قالب نهادگرایی منطقه‌ای جدید، مانند سازمان کشورهای مستقل مشترک‌المنافع یا CIS، سازمان پیمان امنیت جمعی CSTO و اتحادیه اقتصادی اوراسیا EAEU به هم نزدیک کرده و یک همگرایی اوراسیایی زیر نظر روسیه ایجاد کند، اما در سال ۲۰۱۴ اتفاقی که در اوکراین با حمایت کشورهای غربی افتاد، باعث شد روسیه یکی از مهمترین کشورها و شرکای خود در این منطقه را از دست بدهد.

وی ادامه می‌دهد: دولت پوتین از ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ تلاش کرد به شکل‌های مختلف مانند دیپلماسی، تاثیرگذاری بر انتخابات در داخل اوکراین و … این کشور را برگرداند اما این اتفاق نیفتاد و سپس متوسل به روش‌های دیگری مانند اولتیماتوم، هشدار، استقرار نظامی، فشار بر دولت مرکزی و در نهایت تجاوز به مرزهای اوکراین شد که زمینه آخرین تصمیم پوتین از سال گذشته فراهم شده و قابل پیش‌بینی بود و عاقبت هم انجام گرفت.

کارشناس مسائل روسیه در ادامه به تشریح وضعیت روسیه می‌پردازد: دولت روسیه به لحاظ قدرت نرم با چالش‌های زیادی روبروست؛ یکی از این چالش‌ها این است که اقتصاد قدرتمند و توسعه یافته‌ای ندارد، سال‌هاست رشد اقتصادی در روسیه منفی است؛ به لحاظ گفتمانی که بتواند دیگران را سهیم و شریک کرده و همگرایی ایجاد کند، مشکل دارد و در این وضعیت تجاوز به یک کشور مستقل و عضو سازمان ملل را شروع می‌کند.

کرمی به شکل‌گیری دو روند در طرف غربی هم اشاره می‌کند: طرف غربی هم بحث عضویت اوکراین و گرجستان در ناتو را مطرح کرد که این امر غیرمسئولانه است زیرا گرجستان و اوکراین شرایط عضویت در ناتو را براساس استانداردهای ششگانه ناتو نداشتند؛ ضمن آنکه دولتمردان این کشورها با کوته‌بینی فکر می‌کردند اگر جنگی درگیرد، مورد حمایت غرب قرار می‌گیرند، به همین دلیل زلنسکی رئیس‌جمهوری اوکراین انتظار دارد غرب و ناتو از او حمایت کنند اما این حمایت امکان‌پذیر نیست مگر در حد همین کمک‌های محدودی که شاهد هستیم انجام می‌گیرد.

این استاد دانشگاه برای پیش‌بینی آینده این بحران، به یک حداقل و یک حداکثر هم اشاره می‌کند: این داستان یک حداکثر برای روسیه دارد و آن هم این است که روسیه بتواند اوکراین را به اوراسیا، سازمان کشورهای مستقل مشترک‌المنافع و سازمان پیمان امنیت جمعی برگرداند؛ اما این مستلزم آن است که دولت در اوکراین تغییر کند یا دولت موجود شرایط را بپذیرد.

در برنامه روسیه، مساله الحاق اوکراین مطرح نبوده و نیست
وی ادامه می‌دهد: این داستان یک حداقل هم دارد و آن این است که اوکراین اعلام بی‌طرفی کند و تضمین دهد در آینده عضویت در سازمان‌های غربی نداشته باشد و در عین حال وضع موجود در کشور را به رسمیت بشناسد؛ یعنی جمهوری‌های شرق اوکراین به یک جمهوری مستقل تبدیل شوند و دولت روسیه هم طبق آن توافق، نیروهایش را از اوکراین خارج کند که البته به نظر می‌آید این نیروها تمایل به برگشت نداشته باشند و به عنوان نیروهای حافظ صلح روسیه همچنان در اوکراین باقی بمانند اما در هیچ‌یک از برنامه‌های روسیه از گذشته تاکنون، مساله الحاق مطرح نبوده و نیست.

کرمی در تحلیل مقاومت مردم اوکراین در برابر تجاوز روسیه هم می‌گوید: ساختار جمعی اوکراین این‌گونه است که مناطق شرقی به طور کامل روس‌زبان و روس‌تبار هستند، مناطق مرکزی ترکیبی از روس‌ها و اوکراینی‌ها بوده و مناطق غربی اوکراینی‌های به طور عمده کاتولیک هستند؛ در بین اوکراینی‌ها هم جریان‌های افراطگرا، ناسیونالیست و هویت‌گرای تندی وجود دارد که به طور معمول در برابر روس‌ها مقاومت می‌کنند و تا امروز هم تا حدودی مقاومت کرده‌اند اما اگر بگوییم کل اوکراین له یا علیه روسیه هستند، تنوع جمعیتی، قومی ‌و مذهبی این کشور را نادیده گرفته‌ایم.

تحریم‌هایی که از سال ۲۰۱۴ به روسیه اعمال شد، توانست در مدت یک سال حدود ۴۰ درصد اقتصاد این کشور را دچار افول کند، اما روسیه توانست به تدریج با برقراری روابط با کشورهایی مانند چین، کمی از این مشکلات را جبران کند.این استاد دانشگاه آینده این بحران را بسته به این می‌داند که دولت روسیه چقدر می‌تواند کی‌یف را تصرف کند و می‌افزاید: اگر روسیه کی‌یف را تصرف کند، مقاومت به منطقه شرقی گسترش می‌یابد اما ممکن است روس‌ها وارد آن منطقه نشوند؛ بحث بر سر این است که توافق با دولت مرکزی صورت بگیرد اما اگر دولت مرکزی در داخل کی‌یف مقاومت کند، اوضاع پیچیده‌تر می‌شود و برای روس‌ها هم این وضعیت پیچیده می‌شود؛ ۳۰ درصد مردم اوکراین نگاهشان به روسیه مثبت است،۳۰ درصد روس‌ستیز هستند و در این وسط ۳۰ درصد هم خواستار حل‌وفصل این قضیه هستند.

وی به اشتباه دولت اوکراین و قصور آن در پیشگیری از این حمله نظامی اشاره می‌کند: دولت اوکراین می‌توانست از موقعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک کشورش به خوبی استفاده کند، نه لزوماً روس‌ستیز باشد و به بلوک غرب تکیه کند و نه غرب‌ستیز باشد؛ بلکه می‌توانست در موقعیت میانی قرار گیرد و مانند کشورهایی همچون سوئد، سوئیس، فنلاند و … که وارد معادلات نظامی نشدند و بی‌طرف اما فعال باقی ماندند، باشد.

اوکراین بزرگترین نقطه آسیب و بزرگترین نقطه قوت روسیه است
این استاد روابط بین‌الملل تصریح می‌کند: البته اوکراین شرایط خاص خود را دارد؛ این کشور بزرگترین نقطه آسیب و در عین حال بزرگترین نقطه قوت روسیه است و خیلی با آن کشورها تفاوت دارد؛ اوکراین فرهنگ، هویت و تاریخ روسیه است و اهمیت فرهنگی، تاریخی و هویتی دارد و با این اهمیت اقتصادی، ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک، اتحادیه اقتصادی اوراسیا بدون عضویت اوکراین، یک اتحادیه ناکارآمد است.

کرمی درباره تاثیر تحریم‌های سال‌های پیش و سپس حمله نظامی کنونی روسیه بر اوضاع این کشور هم یادآور می‌شود: تحریم‌هایی که از سال ۲۰۱۴ به روسیه اعمال شد، توانست در مدت یک سال حدود ۴۰ درصد اقتصاد این کشور را دچار افول کند، اما روسیه توانست به تدریج با برقراری روابط با کشورهایی مانند چین، کمی از این مشکلات را جبران کند؛ با این وجود، از آن زمان تاکنون دولت روسیه نتوانسته به شرایط پیش  از تحریم‌ها برگردد و اکنون هم تحریم‌ها خیلی گسترده‌تر از آن سال‌هاست و اگر شامل سوخت هم شود، می‌تواند لطمه بزرگی به اقتصاد روسیه وارد کند.

وی تصریح می‌کند: البته این به آن معنا نیست که تحریم‌ها روسیه را دچار فروپاشی یا این کشور را از اقدامات نظامی‌اش منصرف کند زیرا همه این‌ها در دستگاه سیاسی روسیه محاسبه و برای آنها تصمیم گرفته شده است اما به نظر می‌رسد این تحریم‌ها بیشتر از آنکه تاثیر کوتاه‌مدت داشته باشد، تاثیر بلندمدت خواهد داشت.

اکنون وضعیت معیشتی مردم روسیه خوب نیست
استاد دانشگاه تهران ادامه می‌دهد: در حال حاضر وضعیت معیشتی مردم روسیه خوب نیست، یازدهمین کشور اقتصادی جهان رشد اقتصادی منفی دارد و چشم‌اندازی برای توسعه اقتصادی در این کشور وجود ندارد و از این منظر کشور آسیب‌پذیری است.
پوتین نتوانسته بود به وعده خود در سال ۲۰۱۲ برای توسعه اقتصادی و ارتقای این کشور به پنجمین اقتصاد بزرگ دنیا جامه عمل بپوشاند و حتی از رتبه خود نیز تنزل پیدا کرد؛ این کشور همچنین آسیب‌پذیری‌های جدی هم در زمینه جمعیت دارد و طبق پیش‌بینی‌های جمعیت‌شناسان، در دو، سه دهه آینده جمعیتش به زیر صد میلیون نفر خواهد رسید که بیش از ۵۰ درصد آن را مسلمان‌ها تشکیل می‌دهند که این یک مساله امنیتی برای روسیه است و همچنین جمعیت اندک این کشور در شرق دور و همجواری این قسمت روسیه با چین، آن را آسیب‌پذیر کرده است.

پوتین آثار عملیات نظامی را محاسبه کرده است
در ادامه دکتر الهه کولایی استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز درباره احتمال عقب‌نشینی روسیه به‌دلیل تحریم‌های اقتصادی اروپا، می‌گوید: فشارهای غرب برای روسیه جدید نیست؛ این کشور امروز در امتداد اتحاد شوروی حرکت می‌کند و تلاش دارد این حرکت در مسیر احیای امپراتوری باشد؛ وقتی پوتین در سال ۲۰۱۵ اتحادیه اقتصادی اوراسیا را برپا کرد، تلاش می‌کرد با انسجام بخشی بین جمهوری‌های بازمانده از اتحادیه شوروی، در مسیر احیای قدرت پیشین حرکت کند؛ لذا اتحادیه شوروی ده‌ها سال با این بلوکه شدن و رویارویی غرب، روبرو بوده و جنگ اتفاق غیرقابل پیش‌بینی نبود و به طور حتم برنامه‌ریزان سیاسی کرملین و در راس آن، پوتین، محاسبات و برآوردهای همه‌جانبه‌ای نسبت به آثار این عملیات نظامی داشته‌اند.

وی درباره تاثیر این رخداد نظامی بر بازار انرژی و گاز مورد نیاز اروپا نیز می‌افزاید: رقابتی که آمریکا به عنوان یک تولیدکننده جدید منابع گازی شروع کرده و ادعا می‌کند بازیگر جدیدی در این عرصه است و می‌تواند بخشی از انرژی کشورهای اروپایی را تامین کند، نشان‌دهنده این است که یک رقیب جدید برای روسیه در راه است؛ یک تحلیل می‌گوید ورود آمریکا به بازار انرژی اروپا و عزمی که برای پیگیری گسترش ناتو به شرق و رویارویی در اوکراین دارد، نشان می‌دهد آمریکا می‌خواهد روس‌ها را کنار بزند تا جایگاهش را به عنوان تامین‌کننده گاز در اروپا تثبیت کند و البته این را هم می‌داند که استفاده از انرژی‌های پاک در اولویت اتحادیه اروپاست.

کشوری که مشکل امنیتی دارد و دچار درگیری نظامی است، نمی‌تواند طبق قوانین عضو ناتو باشد بلکه باید مسائل خود را حل کند؛ اوکراینی که در شرق مواجه با جدایی‌طلبی است و کریمه‌اش را هم از دست داده، طبق قواعد ناتو، نمی‌تواند به آن ملحق شود.در ادامه، کرمی نیز در پاسخ به این پرسش که آیا با نتیجه دادن توافق در برجام، ایران می‌تواند جایگزین روسیه برای تامین گاز اروپا باشد یا خیر، می‌گوید: در کوتاه‌مدت تحقق این امر، دشوار است اما ایران باید تلاش خود را کرده و به دنبال روندهایی باشد که نتایجش در سال‌های آتی هویدا شود؛ ایران باید در بازارهای انرژی دنیا فعال‌تر باشد و بدون ایجاد حساسیت برای روسیه این مساله را پیش ببرد و بتواند به عنوان بازیگری موثر، در معادلات انرژی ایفای نقش کند زیرا این موقعیت حساسی برای ایران است و باید ببینیم آیا ما می‌توانیم در این شرایط امتیاز کسب کنیم یا خیر.

در صادرات گاز جهانی فرصت‌های زیادی را از دست دادیم
در ادامه کولایی نیز با ابراز نگرانی از اینکه با وقوع این جنگ، برآوردهای نادرستی از آثار و پیامدهایش در کشور داشته باشیم که بر توافق هسته‌ای اثر منفی بگذارد، می‌گوید: ما در طول سال‌های گذشته به دلیل تحریم‌ها و سوء مدیریت منابع گازی در داخل کشور، با وجود داشتن رتبه دوم در منابع گازی، در صادرات گاز جهانی رتبه خوبی نداشتیم؛ اکنون باید از خود بپرسیم در بازار انرژی جهان و عرضه گاز طبیعی در کجا قرار داریم؟
به دلیل توجه نکردن به آثار تحریم‌های آمریکا و بین‌المللی، در توسعه کشور و تکنولوژی‌های پیشرفته در منابع گازی، فرصت‌های زیادی را از دست دادیم که دیگران آن را به چنگ آوردند و ما چون نتوانستیم سرمایه‌گذاری کنیم اکنون هم نمی‌توانیم بهره‌برداری کنیم اما باز هم دیر نشده است.

این استاد دانشگاه تهران ادامه می‌دهد: بعد از فروپاشی اتحادیه شوروی، ما فرصت زیادی در منطقه از جمله در حوزه گاز و انرژی به دست آوردیم؛ بعدها روس‌ها توجه زیادی را به کنترل مسیرهای انتقال گاز معطوف کردند اما ما به دلیل رویکردهایی که در سیاست خارجی داشتیم، نتوانستیم به این حضور تنوع ‌ببخشیم و در مسیر خط لوله‌ها قرار بگیریم؛ در نتیجه به دلیل تعامل نداشتن با دنیا، بسیاری از فرصت‌ها را برای جلب این سرمایه‌ها از دست دادیم.

وی با تاکید بر تغییر رویکرد، ابراز امیدواری می‌کند در جریان توافق هسته‌ای بتوانیم با سیاست و تدبیر و براساس منافع کشورمان، برخی روابط را بازسازی کرده و در نتیجه با استفاده از فناوری‌های مدرن بتوانیم به بهترین وجه از ذخایر گازی خود استفاده کنیم.

کرمی نیز در پاسخ به این پرسش که چه شباهتی بین ایران و اوکراین وجود دارد و چه تضمینی هست که در مساله هسته‌ای به وضعیت اوکراین دچار نشویم، می‌گوید: ما چیزی به اسم اوکراین هسته‌ای نداشته‌ایم و اوکراین هسته‌ای در هیچ دوره‌ای وجود نداشت؛ فقط دولت شوروی در بند اول معاهده ان‌پی‌تی به عنوان قدرت هسته‌ای شناخته شده است؛ سلاح‌هایی هم که در کشورهای اتحادیه جماهیر شوروی پراکنده بود، پس از فروپاشی، طبق توافقات داخلی و توافق بین قدرت‌های بزرگ، جمع‌آوری شد اما دولت اوکراین حاضر نبود آن‌ها را پس بدهد و البته امکان استفاده هم نداشت چون استفاده از آنها منطق خاصی داشت و اگر هم تحویل نمی‌داد روس‌ها این تسلیحات را از آنها می‌گرفتند.

طبق قواعد ناتو، اوکراین نمی‌تواند به آن ملحق شود
دولتی که بیشترین استفاده را خواهد کرد چین است؛ روسیه تحتِ تحریم، بیشتر از پیش وابسته به چین خواهد شد و چین در این شرایط می‌تواند نهایت استفاده را هم از برقراری رابطه با روسیه و هم کشورهای اروپایی ببرد.کولایی در ادامه به این پرسش که چرا آمریکا، ناتو و کشورهای غربی، حمایت موثری از اوکراین نکردند و در صورت حمایت، آیا جنگ بزرگتری اتفاق می‌افتاد؟ پاسخ می‌دهد: دغدغه بازیگران بزرگ بین‌المللی، ادامه بازی است و نمی‌خواهند بازی مثلاً به وقایع هسته‌ای و در نتیجه نابودی دنیا منجر شود؛ در معادلات قدرت در جهان، حفظ بازی به نوعی تعیین‌کننده است؛ کشوری که مشکل امنیتی دارد و دچار درگیری نظامی است، نمی‌تواند طبق قوانین عضو ناتو باشد بلکه باید مسائل خود را حل کند؛ اوکراینی که در شرق مواجه با جدایی‌طلبی است و کریمه اش را هم از دست داده، طبق قواعد ناتو، نمی‌تواند به آن ملحق شود.

وی تحلیل می‌کند: سوء تدبیر زلنسکی و وهم بسیار پرهزینه‌ای که بر رهبری اوکراین عارض شد بدون توجه به تجربه سال ۲۰۰۸ گرجستان، این کشور را وارد این مهلکه کرد؛ برخی رهبران سیاسی همیشه دچار این توهم بوده و فکر می‌کنند اشتباه‌های دیگران را تکرار نمی‌کنند اما این رفتار روسیه قابل پیش‌بینی و شواهد آن موجود و مشخص بود که آمریکا و اروپا هم عزمی برای ورود به این قضیه ندارند.

چین، برنده جنگ اوکراین است
کرمی هم در پایان اظهار می‌دارد: این بحران سه طرفِ بازی دارد و پیامدهایش متوجه همه دنیا خواهد بود اما دولتی که بیشترین استفاده را خواهد کرد چین است؛ روسیه تحتِ تحریم، بیشتر از پیش وابسته به چین خواهد شد و چین در این شرایط می‌تواند نهایت استفاده را هم از برقراری رابطه با روسیه و هم از ایجاد روابط با کشورهای اروپایی ببرد؛ لذا حمله نظامی به اوکراین چند اتفاق مهم را شکل خواهد داد: نظم اروپایی بازتعریف می‌شود، نظام بین‌المللی چندقطبی خواهد شد و در این جهان سه قطبی، چین بازیگر اصلی و روسیه به تدریج بازیگر حاشیه‌ای‌تر و نقشش در معادلات بین‌المللی غرب کم فروغ می‌شود و در عوض، آینده دنیا با نقش‌آفرینی بیشتر چین بازتعریف خواهد شد

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *