جمهوری اسلامی، سیاست خارجی و روابط بین‌الملل روزنامه دنیای اقتصاد ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ ص ۴ ( محمود فاضلی)

از سویی دیگر، کسی که با شخصیت امام خمینی به عنوان بنیانگذار انقلاب و همچنین با نظریه ولایت فقیه و شعارهای آن دوران آشنایی داشته باشد، به‌خوبی آگاه است که معمار انقلاب، سودای حکومتی همانند حکومت نبوی و علوی و در انداختن طرحی نو در سر داشت. از سویی، بسیاری از شعارهای انقلاب و نیروهای انقلابی رویکردی اثباتی نسبت به مدرنیته داشتند. حتی شعارهای رهبر انقلاب، اینگونه بود. اگر این سوگیری‌ها درست باشد، باید دید که یک پدیده چگونه می‌تواند از جهتی مدرن، پیشامدرن و حتی پسامدرن تلقی شود.
فصل اول کتاب با عنوان «انقلاب اسلامی» و تجدد، ترکیب و ویرایشی جدید از سه مقاله است: در مقاله نخست انقلاب اسلامی با رویکرد گفتمانی تحلیل و در مقاله دوم ماهیت انقلاب اسلامی با تجدد و پسا تجدد نسبت‌سنجی شده است. مقاله سوم، «انقلاب اسلامی ایران: تردید بین سنت و تجدد، نشان می‌دهد که انقلاب ایران پسامدرن تلقی نمی‌شد بلکه ویژگی‌هایی از سنت و تجدد را داشت و در واقع بین آن دو مردد بود.
بخش دوم به تبیین نظریه رهبری در خصوص انقلاب اسلامی اختصاص دارد. مفروض این نظریه آن است که پدیده‌های اجتماعی، بالاخص انقلاب‌ها، چند عاملی هستند. به ‌نظر می‌رسد این نظریه بهتر از نظریه توطئه، نظریه اقتصاد، نظریه مدرنیزاسیون، نظریه استبداد و حتی نظریه مذهب بتواند رویداد مهم انقلاب اسلامی را توضیح دهد. براین اساس، در گام نخست باید عوامل زمینه‌ساز را از عوامل پیروزی انقلاب جدا کرد. در بعد اول، مدرنیزاسیون و ناهمساز بودن توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی و در بعد دوم رهبری مذهبی بیشترین تاثیر را داشته‌اند. این نظریه درصدد توضیح این ناسازه است که حکومت شاهنشاهی و همین‌طور بدنه جامعه که روز به‌روز با مظاهر تجدد آشنا می‌شدند، چگونه با انقلابی مذهبی که با پدیده‌های مدرن سرسازگاری نداشت، روبرو شد. فصل سوم با عنوان «قیام عاشورایی و راهبرد انقلاب اسلامی» در مجموعه مقالات کنگره عاشورا به چاپ رسید. فصل چهارم و پنجم با عنوان «سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امام خمینی» و «نقد سیاست خارجی ج.ا.ا» را به بحث می‌گذارد. در متن اول اصول سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی تبیین می‌شود تا مبنایی برای بخش بعد در بررسی و نقد سیاست خارجی ج.ا.ا قرار گیرد. متن دوم هم سعی می‌کند به برخی چالش‌های سیاست خارجی ایران در طول زمان بپردازد. فصل ششم با عنوان «راهبرد وحدت اسلامی» متکفل نسبت‌سنجی مبانی نظری راهبرد ایران در مساله تقریب است، مساله‌ای که به ‌شکل خاص در ارتباط با کشورهای عربی و اسلامی از اهمیتی خاص برخوردار است.
یکی از مسائل مهم دیگری که نقش کشور اسلامی را در روابط بین‌الملل مشخص می‌کند، موضوع نظری و عملی دولت اسلامی نسبت به مساله جهاد ابتدایی است. به ‌همین دلیل است که برخی مستشرقان از مفهوم «جهاد ابتدایی» جنگ دایمی کشور اسلامی با دیگر کشورها را برداشت کرده‌اند. به ‌باور نویسنده هرچند به ‌نظر می‌رسد از دیدگاه اسلام، ایده جهان وطنی بیش از ناسیونالیسم (اسلامی) قابل قبول باشد، ولی این ایده که گاه به «جهان‌گرایی» تعبیر می‌شود با ایده «جهانی شدن» تفاوت کلی دارد. در این راستا، فصل نهم با عنوان «جهانی شدن غربی و جهادگرایی اسلامی» عهده‌دار تبیین این تفاوت است.
فصل بعد مساله مسوولیت‌های فراملی را به پروسه جهانی شدن پیوند می‌دهد. ایده اصلی این کتاب آن بود که مرز منافع ملی و مسوولیت‌های فرا ملی از دیدگاه اندیشه سیاسی اسلامی را روشن می‌کند. معیار سیاست خارجی دولت‌های سکولار حفظ و ارتقای منافع ملی است. برعکس، به ‌نظر می‌رسد دولت‌های ایدئولوژیک اهدافی فراتر از منافع ملی داشته باشند. مسوولیت‌های فراملی دولت اسلامی، عبارت است از مجموعه اقداماتی که آن دولت خود را مکلف به انجام آنها در خارج از مرزها می‌داند. دولت اسلامی از آن جهت که اسلامی و ایدئولوژیک است، درصدد انجام مسوولیت‌های فراملی است.  فصل یازدهم کتاب به موضوع «گفت‌وگوی تمدن‌ها و برخورد تمدن‌ها» اختصاص دارد. ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها که توسط دکتر محمد خاتمی ریاست‌جمهوری وقت ارایه شد، از سوی مجمع عمومی سازمان ملل مورد استقبال واقع شد. اولین سال هزاره سوم «سال گفت‌وگوی تمدن‌ها» نام گرفت. هرچند این ایده در مقابل نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتون توفیقاتی به دست آورد، اما واقعیت از امری دیگر حکایت می‌کرد. فصل آخر مبحثی در خصوص صلح جهانی است. این مقاله درصدد است مساله صلح جهانی از دیدگاه اسلامی را با مبنای کانتی مقایسه کند. مساله صلح جهانی می‌تواند به خوبی جایگاه دولت اسلامی را در روابط بین‌الملل مشخص کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *