نسخه‌های ‌خطی کتاب و کتابخانه در قلمرو زبان فارسی – بخش دوم

در عده‌ای از نسخه‌های خطی آرایه‌هایی هست که موجب زیبایی و ارزشمندی مادی نسخه بوده و هست. ترسیم ترنج و شمسه و قاب‌های مربع و مستطیل (چهارگوشی) از اشکالی بوده است که در صفحه عنوان برای نوشتن نام کتاب یا نام کسی که کتاب به او پیشکش می‌شد، مرسوم بود. سرلوح و چهارلوح همیشه تذهیب و ترصیع شده بود و گاهی همراه آنها تشعیری در هامش آن صفحات انجام می‌شد. اینها همه مخصوص تزیین صفحات آغازین متن و یا ابتدای آغاز تقسیمات یک متن چندبخشی (مانند اجزاء کلیات سعدی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی، هفت اورنگ جامی) بوده است. در آغاز متن، اغلب کتیبه‌ای مستطیل در پیشانی صفحه و میان سرلوح قرار می‌دادند و در آن بسم‌اللّه الرحمن‌الرحیم یا نام کتاب را (در آن چهارگوش) می‌نوشتند.
تشعیر از طرح‌های دل‌پسند برای زیباسازی حواشی سفید صفحات مذهب در نسخه‌های مجلل بود. این طرح‌ها که مرکب از شاخ و برگ درختان و گل و مرغ و نقوش قلم‌پرداز از شکل حیوانات (آهو، شیر، روباه) بود، اغلب به قلم طلا طراحی می‌شد.
تحریر، نوعی قلم‌گیری بر اطراف کتابت‌هایی بوده است که به طلا یا نقره انجام می‌شد. برای آنکه آن نوشته‌های تلألودار چشمگیر باشد اطراف آنرا با قلم سیاه محصور می‌کردند. گاه در خطوط مجوف طلاکشی می‌کردند. در «تحریر» بیشتر از رنگ‌های سیاه و سفید و لاجوردی استفاده می‌شد.
جدول‌سازی به دور نوشته متن و کمنداندازی بر سه طرف آن جدول خطوطی است که اطراف نوشته به قلم‌های رنگارنگ کشیده می‌شد. ستون‌بندی بیشتر در مورد دیوان اشعار و منظومه‌ها انجام می‌شد و قصد آن بود که مصراع‌ها در ستون‌های منظم قرار گیرند.
دندان‌موشی معمولاً به طلای حل اجرا می‌شد و آن طرحی بود که میان سطور صفحات تذهیب شده و سرلوحه‌دار می‌کشیدند. گاه در نسخه‌های مجلل و ممتاز قرآن همه صفحات را دندان‌موشی کرده‌اند.
‌جلد نسخه
معمولاً نسخه خطی را با چرم جلد می‌کردند. جزوه‌های مربوط به یک نسخه، که هر جزوه آن یک کراسه نامیده می‌شد و به تفاوت از چهار تا هشت و حتی ده ورق تاشده بود، به هم دوخته، شیرازه‌بندی کرده و درون جلد قرار می‌دادند. سپس به وسیله نخ‌هایی که از عطف اوراق به دو طبله (یا دفّه) اتصال می‌یافت، آنرا محکم می‌کردند و بر درون آن دو دفه آستر بدرقه می‌کشیدند. به همین سبب محتویات یک نسخه خطی را به «بین‌الدفّتین» هم مصطلح ساخته‌اند.
نسخه‌هایی که به مرور ایام خراب و آشفته و پاره می‌شد و احتیاج به مرمت داشت وصالی می‌کردند. اگر لبه اوراق نسخه‌ای به شدت آسیب می‌دید به طریق «متن و حاشیه» کردن آنرا از آشفتگی و پارگی مصون می‌داشتند در سنگ وقف‌نامه مورخ ۱۲۱۸ق مسجد زیر ده اردکان یزد می‌خوانیم که حسین بن صفی اردکانی باغ شوراب خود را وقف کرده بود تا اجاره سالانه آنجا به مصرف وصالی قرآن‌های آسیب دیده آن آبادی برسد.
طبله‌های جلد معمولاً مقوایی بود. مقوا را از چسبانیدن اوراق کتاب‌های مندرس درست می‌کردند و بر روی آنها چرم می‌کشیدند. گاهی از لای جلدهای کهنه متلاشی شده صفحاتی از کتب و نوشته‌های قدیمی به‌دست می‌آید که بسیار ارزشمند است مانند پیدا شدن مقداری از اوراق منظومه گمشده وامق و عذرای عنصری که محمد شفیع لاهوری از میان جلد مندرسی به‌دست آورد. تاریخ کتابت آن نسخه را پیش از سال ۵۲۶ق دانسته‌اند.
در میان جلدهای چرمی، از جلدهای عادی و بی‌آرایش هست تا جلدهای مزین و مجلل و ممتازی که به نام‌های «سوخت» و «معرق» شهرت دارد. در هریک از آنها از حیث وارد کردن نقوش و طرح‌های هندسی و صحنه‌های شکار و طبیعت و ضبط کتابه‌های شعری هنرمندی‌هایی انجام شده است.
از اواخر عصر تیموری جلدسازی «لاکی» (روغنی که به تسامح قلمدانی هم گفته می‌شود) در سرزمین‌های ایرانی مرسوم شد و دامنه‌اش تا هندوستان مخصوصاً به کشمیر کشیده شد. ایرانیان در این هنر جلدسازی به مدارج عالی رسیدند. شاید مناسبتش این بود که در جلدسازی لاکی بیش از آنچه در جلدهای چرمی امکان داشت می‌توانستند درون و بیرون جلد را به نقوش و طرح‌های چشم‌نواز بیارایند. در این‌گونه تجلید امکان آن پیش آمد که هنر نقاشی را بیشتر در جلدسازی به‌کار برند. حتی در این طریقه شمایل‌سازی (از پیغمبر و ائمه) و تک‌گل‌سازی (زنبق، لاله، گل سرخ) را مرسوم کردند. در جلد لاکی، ساختن نوع ساده آن هم باب شد و آن پرداختن رویه جلد با ماده‌ای به نام مرغش است. آن نوع را جلد «مرغش» می‌گفتند.‌در بعضی از جلدهای چرمین و لاکی کتابه‌سازی انجام می‌شد. این کتابه‌ها مضامین و نکته‌های مختلفی را دربرداشت از قبیل نام کتاب، نام مؤلف، آیه قرآن، حدیث، شعر.
‌ تملک نسخه
نسخه‌های خطی همه‌جا و همیشه جزو اشیاء ارزشمند و قدیمی محسوب می‌شد، تا به حدی‌که آنرا مانند جواهر به گرو می‌پذیرفتند. وقف کردن کتاب به‌طور عام بر محلی (مانند مدرسه‌ها، مسجدها، آستانه‌ها، خانقاه‌ها) یا به‌طورخاص به افراد (طلبه، افراد خانواده، یا کسان دیگر) به منظور محفوظ ماندن و پراکنده نشدن و مآلاً انتفاع معنوی یا علمی بوده است.
اطلاعات مربوط به تملک نسخه‌ها عمدتاً محدود است به آنچه بر پشت بعضی از نسخه‌های خطی دیده می‌شود. البته نکته‌هایی مختصر و اتفاقی در بعضی از متون درباره خرید نسخه‌ها به دست می‌آید. یکی از موارد خاص شناخت تملک نسخه‌های مربوط به کتابخانه‌های پادشاهی و وقفی وجود یادداشت‌های «عرض» بر اول یا آخر نسخه‌هاست. آن یادداشت‌ها اغلب در حکم تفتیش موجودی کتابخانه بوده است. واسطه خرید و فروش نسخه‌ها معمولاً وراقان (کتاب‌پردازان و کتابفروشان)، دلالان و سمساران بودند.
بهای نسخه‌های خطی را به دو گونه در بعضی از نسخه‌ها می‌توان دید. یکی بهای نسخه آماده است که از دستی به دستی انتقال می‌یافت و گاهی بهای خرید و فروش در یادداشت تملک نسخه دیده می‌شود. دیگری نسخه‌هایی که ارزش آنها بر اساس مخارج تهیه آنها در یادداشتی در نسخه آمده است.
نکته‌ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد مسأله تزویر و جعل در نسخه‌های خطی است. این کار معمولاً با تعویض تاریخ کتابت نسخه برای نشان دادن قدمت آن انجام می‌شد، یا نام کاتب مشهوری را بر جای نام کاتب اصلی می‌نوشتند تا بر اعتبار و بهای نسخه بیفزایند.
جعل یک نسخه به‌طور کامل هم سابقه دارد. از جمله در همین قرن انجام شد و آن نسخه قابوس‌نامه‌ای است به تاریخ ۴۸۳ق و مصورسازی آن به نقوش مرسوم همان دوران. کشف جعل این نسخه به مناسبت ورود کلمات مغلوط پهلوی در متن بود که به مهارت و. ب. هنینگ شناخته و به‌وسیله مینوی نوشته و علنی شد. در عهد خلیفه مقتدر (۲۸۲-۳۲۰ق) دانیالی نیز در بغداد چنان کارهایی را انجام می‌داد. حکایت زبردستی‌های او را ابوعلی مسکویه در تجارب‌الامم آورده است. یکی از عوامل لازم در جعل نسخه قدیمی آماده کردن کاغذ از قبیل پاک کردن نوشته‌های قدیمی از کتاب‌های کهنه برای نوشتن نسخه کامل بوده است. دستورالعمل این کار در متون آمده است.
‌ پراکندگی نسخه‌ها
تعداد نسخه‌های خطی به زبان‌های اسلامی طبق صورتی که مؤسسه الفرقان Al Furqan Islamic Heritage Foundation تهیه کرده حدود چهار میلیون است.
در ایران، بنا به احصای احمدرضا رحیمی ریسه آنچه شناسایی شده است بالغ بر ۰۰۰‘۲۲۵ نسخه است. ایشان احتمال داده که اگر نسخه‌های ناشناخته هم به شمار درآید این رقم به سیصد هزار خواهد رسید.
اما هنوز آماری از نسخه‌های خطی موجود در جهان به زبان فارسی در دست نیست. احمدرضا رحیمی ریسه شمار نسخه‌های خطی فارسی را در جهان نزدیک به پانصد هزار تخمین زده است. عمده نسخه‌های فارسی به ترتیب در ایران، هندوستان، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان است، پس از آن در کشورهای اروپایی و آمریکا.
بسیاری از نسخه‌های خطی فارسی که در کتابخانه‌های مهم انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا و دیگر ممالک اروپایی موجود است چون با انتخاب علمی و تجسس تخصصی گردآوری شده واجد اهمیت متنی و هنری خاص است.
نسخه‌هایی که به این کتابخانه‌ها وارد شده بیشتر از قرن ۱۶م به بعد توسط سیاحان، بازرگانان و مجموعه‌داران انتقال یافته است. نقل و انتقال نسخه‌های خطی میان ساکنان ایران و هند و عثمانی و بلاد ماوراءالنهر از آنجا که قلمرو فارسی‌زبانان بوده در همه قرون معمول و مرسوم بوده است.
‌ اصطلاحات عمده دست‌نویس‌ها
بیاض: نسخه‌ای که شیرازه‌بندی آن بر جانب عرض کاغذ است. بیاض مورخ ۷۵۳ق متعلق به اصغر مهدوی یکی از قدیمی‌ترین بیاض‌های شناخته‌شده‌ای است که کاتب واحد آنرا نوشته است. در این‌گونه نسخه‌ها معمولاً ادعیه، رساله‌ها، یادداشت‌های گوناگون و اشعار ضبط می‌شده است. بیاض تاج‌الدین احمد وزیر جمع‌آوری سال ۷۸۲ق نمونه بیاضی است که در آن یادداشت‌ها و خطوط مختلف از هشتاد عالم و صاحب‌مقام به خواهش صاحب بیاض درج است. جلد این‌گونه دفترها را اگر کم‌ورق بود معمولاً به‌طور «لایی» از چرم بدون مقوا می‌ساختند که نرم باشد تا بتوان بر کف دست گرفت و بر آن نوشت.
جُنگ: این کلمه چینی است. به معنی نوعی از زورق‌های بادبانی. در زبان‌های اروپایی هم استعمال دارد. جنگ حاوی مندرجات و مطالب متفرق اعم از شعر و نثر و رساله‌های کوچک و یادداشت‌های پراکنده است. گاهی هم به‌طور اصطلاحی بر مجموعه اشعار انتخابی شاعران مختلف اطلاق شده است.
دفتر: به معنی کتاب و جزوه هر دو آمده است. در اشعار فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو، خاقانی، سعدی و دیگران مکرراً به معنی کتاب آمده است. از عصر صفوی به بعد معمولاً برای نوشته‌های مربوط به استیفا، سیاق و محاسبه استعمال شده است.
رساله: به کتاب کم‌حجم اطلاق می‌شود. معمولاً به چند رساله که در یک بین‌الدفتین نوشته شده باشد، مجموعه گفته می‌شود.
سفینه: کلمه عربی است. به معنی جُنگ و دفتر اشعار استعمال شده است. حافظ «سفینه غزل» را در شعر خود یاد کرده است.
کتابچه: امروزه به جزوه سفید نانوشته گفته می‌شود. اما در دوره قاجار عنوانی بوده است برای دفترهای گزارش و جمع و خرج و ضبط ارقام بنیچه جمعیت و قشون.
کرّاسه: یک جزوه از کتاب مراد است. تعداد اوراق تاشده در یک کرّاسه میان چهار تا هشت و گاه بیشتر دیده شده است.
مرّقع: نسخه‌ای است از قطعات خط و مجالس تصویر و اوراق نسخه‌های متفرق شده که آنها را بر مقواهای یک اندازه می‌چسبانند و به‌صورت لولایی با هم صحافی می‌کنند و چون باز کنند همه قطعات در یک سطح به طور «پاراوان» قرار می‌گیرد.
مجموعه: نسخه‌ای است که در آن تعدادی رساله کوچک و منشآت و نظایر آنها نوشته شده باشد.
مسوّده: نسخه‌ای است به خط مؤلف. معمولاً متضمن یادداشت‌های اولیه از تألیف یک اثر.
مصحف: معنی کتاب، کراسه و جزوه دارد. در بعضی از کلام قدما به‌طور خاص از آن اراده قرآن مجید شده است. در قرآن کلمه «صحف» آمده است.
نامه (نامک در پهلوی): کلمه‌ای است که در ترکیب با کلمات دیگر معنی کتاب دارد. مانند شاهنامه، قابوس‌نامه.
اصطلاحات دیوان (برای اشعار)، کلیات، تقریرات، اجازات، حاشیه، تعلیقات، تفسیر و جز اینها مفاهیمی است که گویای موضوع و نوع مندرجات یک اثر است و ارتباطی به کیفیت ترکیبی نسخه‌های خطی ندارد.
در میان نسخه‌های خطی فارسی که قبل از عصر صفویه کتـابت شده ــ مخصوصاً متون ادبی و تاریخی ــ نسخه‌هایی به خط مؤلف سرشناس در دست نیست. هنوز از هیچ‌یک از شاعران و ادیبان مشهور نسخه اتوگراف به دست نیامده است. اغلب میان تألیف کتاب‌های قدیم و اقدم نسخه آنها فاصله‌ای به نسبت طولانی هست.
منابع و پانوشت‌ها در روزنامه موجود است روزنامه اطلاعات  چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۱

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *