بایدن تصویر چین را روی دیوار اجلاس جده می‌بیند سفر بایدن به خاورمیانه بر منطقه متمرکز است اما چین همان فیل اتاق است

سفر بایدن به منطقه به دولت او این امکان را می‌دهد تا روایت محبوب و ریشه دار پس از جنگ افغانستان و اوکراین را حول توازن مجدد ایالات متحده از منطقه برای رقابت بهتر با چین دوباره تنظیم کند.

فرارو- سفر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه در تاریخ ۱۳ تا ۱۶ ژوئیه به طور مستقیم بر چین متمرکز نخواهد شد. با این وجود، این قدرت در حال ظهور (چین) که بر گسترش نفوذ خود در منطقه متمرکز است فیل در اتاق نشست سران عربستان در جده خواهد بود که بسیاری از رهبران عرب قصد دارند در آن شرکت کنند.

به گزارش فرارو به نقل از شورای آتلانتیک، دستور کار بایدن مملو از مجموعه‌ای از اهداف است که او می‌خواهد در تلاشی برای از بین بردن تردیدهایی که سال‌ها روابط با منطقه را فرا گرفته به آن دست یابد. این سفر بر تلاش دولت بایدن برای اصلاح روابط آمریکا با عربستان سعودی، تشویق آن کشور برای پمپاژ بیش‌تر نفت به بازار جهانی، نزدیک‌تر کردن آن به اسرائیل و احیای جایگاه آمریکا در منطقه متمرکز خواهد بود.

شریک «غیر قابل اعتماد»

سفر بایدن به منطقه به دولت او این امکان را می‌دهد تا روایت محبوب و ریشه دار پس از جنگ افغانستان و اوکراین را حول توازن مجدد ایالات متحده از منطقه برای رقابت بهتر با چین دوباره تنظیم کند. در سه سال گذشته، ناکامی ایالات متحده در پرداختن به تصورات فزاینده در مورد تعهد آینده خود به ثبات و امنیت منطقه‌ای شرایط مساعدی را برای پکن فراهم کرده تا ایالات متحده را به عنوان یک شریک غیرقابل اعتماد در نگاه قدرت‌های منطقه‌ای معرفی کند. اضطراب غالب در میان این کشورها از احساس ناامنی رایج سرچشمه می‌گیرد.

اکنون در واشنگتن همه بحث‌های سیاسی حول محور چین است و یا موضوع چین در آن حضور دارد، روندی که از سیاست «نخست امریکا» دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین امریکا سرچشمه می‌گیرد و شکاف گفتمانی منطقه‌ای قابل توجهی را ایجاد می‌کند. شکاف بین درک نقش ایالات متحده در مهندسی امنیت منطقه‌ای و واقعیت حضور آن در حوزه میدانی دیده می‌شود.

در دفاع از تصمیم بایدن برای سفر به منطقه چین و روسیه انگیزه‌های آشکاری در برنامه ریزی برای این سفر بودند. بایدن در مقاله خود در «واشنگتن پست» استدلال کرد که واشنگتن برای «مقابله با تجاوز روسیه» و «رقابت چین» باید موقعیت مطلوبی داشته باشد و برای ثبات بیش‌تر در خاورمیانه تلاش کند.

تاثیر افکار عمومی وحشت زده پیرامون میزان پایبندی ایالات متحده به تعهدات‌اش در قبال خاورمیانه به لفاظی محدود نمی‌شود بلکه در حوزه سیاستگذاری‌های عملی نیز دیده می‌شود که از موارد آن می‌توان به خرید بیش‌تر پهپادها و سامانه‌های موشکی پدافند هوایی ساخت چین از سوی کشورهای منطقه اشاره کرد.

هم چنین، این موضوع را می‌توان در تلاش چین برای تحقق رویای ایجاد پایگاه نظامی چینی در خلیج فارس دید. در سال ۲۰۲۱میلادی امارات متحده عربی کار بر روی یک تاسیسات امنیتی چین در بندر خلیفه را متوقف کرد تا از دشمنی با ایالات متحده جلوگیری کند. در مقابل، عربستان سعودی در حال ساخت موشک‌های بالستیک خود با کمک چین است. این موضوع نشان می‌دهد که پکن علیرغم ماهیت سوداگرانه خود که آن را از طریق معاملات تجاری پیش می‌برد در حال برداشتن گام‌های گسترده‌ای در ایجاد نفوذ خود در همکاری‌های امنیتی دوجانبه با منطقه است.

با درک حساسیت زمینه‌سازی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا برای گسترش همکاری‌شان با چین در زمینه امنیت واشنگتن خواستار محدودسازی این روابط است. کشورهای منطقه توانایی خود را برای مقاومت بیش‌تر در مورد تسلط تدریجی چین در ارتباطات راه دور و مشارکت‌های فناوری پیشرفته نشان دادند.

اکثر بازیگران خاورمیانه تقریبا دیدگاه مشابهی برای آینده منطقه دارند. آنان چین را به عنوان شریک اقتصادی جدید انتخابی خود می‌بینند در حالی که ایالات متحده مهم‌ترین متحد امنیتی این کشورها باقی مانده است. برای آنان اهمیت چندجانبه گرایی در تجارت و سرمایه‌گذاری بر مانورهای قدرت بزرگ پیشی می‌گیرد. به عبارت دیگر، کشورهای منطقه نمی‌خواهند منطقه‌شان تبدیل به جبهه‌ای برای رقابتی شبیه به جنگ سرد این بار میان پکن و واشنگتن شود.

شورای آتلانتیک در ادامه می نویسد: برای کسب اطمینان برای اطمینان، کاخ سفید باید دیدار بایدن با مقام‌های منطقه را به عنوان اولین گام در یک سفر طولانی برای بازسازی اعتماد با منطقه معرفی کند. مهم‌تر از همه، برای ضربه زدن به اعتبار فزاینده چین، ایالات متحده باید تلاش کند تا شرکای منطقه‌ای خود را متقاعد کند که امریکا قصد ندارد از مسئولیت خود در قبال امنیت و ثبات منطقه دور شود.

ایالات متحده باید سیاست دیپلماتیک محتاطانه‌ای را به کار گیرد تا دیدگاه خود را برای یک سازوکار امنیتی منطقه‌ای جدید که قادر به مقابله با پیامدهای شکست احتمالی مذاکرات برای احیای برجام باشد به کار گیرد.

این موضوع شامل ارائه سامانه‌های دفاع هوایی و موشکی به کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌شود. واشنگتن احتمالا چین را روی دیوار اتاق اجلاس جده خواهد دید. با این وجود، شرکای خاورمیانه‌ای امریکا همه چیز را از دریچه یکسان نمی‌بینند و هم چنان معتقدند نفوذ بی‌ثبات کننده ایران بزرگ‌ترین معضل منطقه است. بسیاری استدلال می‌کنند که دستیاران نزدیک بایدن فرصتی را برای مقابله با این دو تهدید تشخیص داده اند. این ایده می‌تواند معتبر باشد.

دولت بایدن می‌تواند به این نتیجه برسد که پرداختن به نگرانی‌های خاورمیانه در مورد ایران اکنون که برجام هنوز احیا نشده می‌تواند اهرمی حمایتی باشد که ایالات متحده به شکلی ضروری در هرگونه درگیری در آینده با چین به آن نیاز دارد.

هم چنین، دولت بایدن باید میان اندازه و دامنه مشارکت استراتژیک کشورهای عربی با چین تمایز قائل شود. برای مثال، روابط با عربستان سعودی و امارات برای چین بسیار عمیق‌تر و مهم‌تر از روابط آن کشور با سایر کشورهای حوزه خلیج فارس مانند قطر، کویت و عمان است.

کشورهایی مانند مصر و عراق از نظر اقتصادی و مالی بیش‌تر به چین وابسته شده اند. در نتیجه، غیرقابل تصور شده است که آنان مایل به کاهش شدت همکاری خود با پکن بدون ارائه جایگزین‌های امکان‌پذیر باشند. ایالات متحده باید گسترش شراکت تحت رهبری جی -۷ برای ابتکار «مشارکت در توسعه زیرساخت‌های جهانی» (PGII) را به عنوان ابزار سرمایه‌گذاری غرب و جایگزینی برای ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) در خاورمیانه مدنظر قرار دهد.

مقابله با نفوذ چین در خاورمیانه فرآیندی طولانی مدت است که برای نتیجه بخش بودن آن باید منابع و زمان صرف کرد. اگر قرار باشد سفر بایدن به عنوان اولین گام در این مسیر تلقی شود پس قطعا واشنگتن در مسیر درستی قرار دارد

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *