در نقد ضبط پاسپورت همایون شجریان

در نقد ضبط پاسپورت همایون شجریان

تسنیم نوشت: در خبرها آمد که پاسپورت همایون شجریان و خانم سحر دولتشاهی امروز در هنگام ورود به ایران ضبط شده است. خبری که پیش از این درباره علی دایی و مهران مدیری هم رسانه‌ای شده بود.

در هفته‌های گذشته در جریان درگذشت غمناک مهسا امینی، اغتشاشاتی در کشور شکل داده شد که ایران اسلامی را داغدار جوانان و عزیزان دیگری هم کرد. چهره‌های مشهور در این ایام مواضعی با جهت‌گیری‌های گوناگون داشتند، برخی یک‌سویه و یک‌جانبه علیه اتفاق روی داده درباره خانم امینی نوشتند، برخی سکوت پیشه کردند و برخی تحت فشارهای سنگین در فضای مجازی و متأثر از جو شبکه‌های اجتماعی در نهایت مجبور به موضع‌گیری‌های خاص درباره تحولات پس از آن شدند.

برخی دیگر هم ناظر به موقعیت اجتماعی خود که در کانون توجه مردم قرار دارند، هم درباره اتفاق اولیه گلایه‌هایی طرح کردند و هم درباره رویدادهای پس از آن موضع گرفتند. این دسته، دعوت به همدلی، کاهش التهابات، جامع‌نگری در عین مطالبه جهت اصلاح رویه‌ها و رویکردها داشتند.

موضع‌گیری مدیری، دایی و برخی افراد در روزهای اول آن‌ها را در یک طرف ماجرا قرار داد و هر چند با تغییر توازن ماجرا و رادیکال شدن اتفاقات و افزایش دز خشونت در کف خیابان، توقع از ایشان این بود که مسئولیت‌پذیرانه، سوی دیگر میدان را هم مشاهده کنند و از ظرفیت رسانه‌ای خود برای دعوت به آرامش و باز شدن فضای گفتگو به نفع اتحاد جامعه ایرانی استفاده کنند، اما فضا در بهترین حالت با سکوت ایشان همراه شد. شاید انتخاب رویه سکوت بی ارتباط با جوسازی سنگین ترول‌ها و برخی تریبون‌داران در شبکه‌های اجتماعی و احتمال هجمه به ایشان در صورت انتخاب سویه‌ای دیگر در برابر حوادث اخیر نباشد.

همایون شجریان اما داستانش تا حد زیادی فرق داشت. هر چند فشار زیادی برای وادار کردن او به اتخاذ مواضع سیاسی غلط یک سویه وجود داشت اما او به تسلیت به مناسبت درگذشت مهسا امینی و تنی چند از جوانان ایرانی در جریان رویدادهای پس از آن و ابراز ناراحتی درباره آنچه اتفاق می‌افتاد، بسنده کرد و در برابر فشارهای سنگین برای موضع‌گیری سیاسی درباره کلیت نظام، ایستادگی کرد و سخنی شوریده بر زبان نیاورد. و البته به هر حال ابزار سطحی از ناراحتی و مطالبه برای پیگیری پاسخ و ارائه توضیحات درباره آنچه اتفاق افتاده چیز غیرطبیعی نبود.

در جریان سال‌های بعد از ۸۸ و فاصله‌ای که میان مرحوم محمدرضا شجریان با نظام به جهت اتخاذ برخی مواضع سیاسی خاص در آن روزهای ملتهب و در جریان گفت‌وگو با چند رسانه خارجی پیش آمده بود، فشار زیادی بر همایون وجود داشت که مواضعی در همین جهات اتخاذ کند اما همانطور که در خرداد ۱۳۹۵ مرحوم شجریان (در مصاحبه با روزنامه ایران) توضیحات خوب و ناشی از تأمل چندین ساله درباره آن سال‌های تلخ بیان کرد، همایون هم حتی بعد از درگذشت ایشان، حاضر به اتخاذ مواضع رادیکال و یک سویه نشد.

اجرای کنسرت «برای ایران» او در ماه‌های گذشته، نشان از درک و درایتش از موقعیت خود به عنوان یک چهره شناخته شده هنری در قبال جامعه ایرانی داشت. جامعه‌ای که به شدت در کانون توجه دوقطبی‌سازانی قرار دارد که ایران را پاره پاره و جدا از هم می‌خواهند. چه نسخه‌های داخلی آن در دو طرف ماجرا و چه نمونه‌های خارج‌نشین آن.

انتشار خبر اتفاق امروز در ضبط پاسپورت او نشان می‌دهد که تمیزگذاری مناسبی میان افرادی که درباره رویدادهای اخیر موضع سخت و یکجانبه گرفتند با افرادی که تا حد زیادی با این فضا همراهی نکردند، صورت نگرفته و براساس یک وزن کشی مناسب با ایشان مواجهه نمی‌شود. تنها یک رویکرد غلط دوقطبی‌ساز یا کلی‌نگر که محل انتقاد این نوشتار هم هست، می‌تواند توجیه‌گر واکنشی در این سطح باشد.

بدیهی است چنین رویکردهایی بر ابهامات درباره میزان دقت‌ پیرامون تحفظ از سرمایه اجتماعی نظام خواهد افزود و چنین تصمیماتی با استقبال بیش از پیش رسانه‌ها و جریانات معاند که به دنبال یارگیری از میان فرهیختگان، نخبگان، هنرمندان و چهره‌های شناخته شده ملی با هدف تقویت دوقطبی‌ها، دیگری‌سازی‌ها و جبهه‌بندی‌های «ما و آن‌ها» در ایران هستند، روبرو خواهد شد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *