ژاله آموزگار: زنده‌یاد دکتر ابولفضل خطیبی شاهنامه پژوهی نوآور بود

مجلس یادبود زنده‌یاد دکتر ابوالفضل خطیبی، شاهنامه‌پژوه، تاریخ‌نگار و پژوهشگر فرهنگ با سخنرانی سیدمحمدکاظم بجنوردی، رئیس مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، دکتر ژاله آمورگار، استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران، دکتر علی‌اشرف صادقی، استاد بازنشسته فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران و دکتر فریبا شکوهی، عضو هیات علمی فرهنگستان زبان فارسی در مرکز همایش‌های بین‌المللی رایزن برگزار شد.

                                                                            ابولفضل خطیبی

 

 

به گزارش ایبنا، محمدکاظم بجنوردی گفت: ابوالفضل خطیبی در سال ۱۳۶۸ به کاروان این مرکز پیوست. او نخست در بخش پرونده‌های علمی به کار تحقیق و پژوهش در عناوین دایره‌المعارف پرداخت. سپس به دلیل شایستگی‌هایی که در کار پژوهش نشان داد و نظم، ترتیب و آرامشی که در سلوک شخصی داشت، مراحل پیشرفت و ترقی را با کوشش بسیار پیمود و دستیار بخش تاریخ شد. در بخش تاریخ نیز با تالیف عناوین مهم اندک اندک الگویی از دانشنامه‌نویسی درباره شخصیت‌های مهم تاریخی در قرون بعد از اسلام به دست آورد.

او افزود: با رویکردی که خطیبی نشان داد، اطمینان یافتیم که برای تالیف مقالات مهم مربوط به این ادوار جوانی کوشا، علاقه‌مند، پرانگیزه با عشق و اشتیاقی ستودنی پرورش یافته است. نکته جالب توجه این‌که خطیبی پیش از آن‌که در سال‌های اخیر به شاهنامه فردوسی بپردازد در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی برخی مقالات مربوط به آن دوره را تالیف کرده بود؛ مانند ابوالعباس اسفراینی، ابوعلی و ابوالقاسم سیمجور، ابوسهل زوزنی، ابوعلی بلخی، ابومنصور عبدالرزاق.

رئیس مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی خطیبی را از جمله پژوهشگران دلبسته به تاریخ و ادب ایران دانست و بیان کرد: او عمر خود را بر سر شناخت و شناسانیدن بهتر تاریخ و فرهنگ ایران نهاد. به طوری که با اطمینان می‌توان گفت که برخلاف رسم زمانه به پیشرفت‌های ظاهری و اداری و حتی دانشگاهی چشم نداشت. به شکلی که انگیزه کار پژوهش و تحقیق و مطالعه از درون فیاضش سرچشمه می‌گرفت که البته این خود امتیاز اندکی نیست و گذشته از دستاوردهای علمی‌اش که در جای خود ارزشمند است، در زندگی او نیز بسیار آموزنده و پرثمر بوده است.

دکتر ژاله آموزگار دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: هنوز خیلی زود بود که خطیبی عزیز با دوستانش وداع کند. او در آغاز دهه ۶۰ سالگی زندگی‌اش بود؛ دوران شکفتگی و پس دادن آموخته‌ها. او هنوز بسیار سخن برای گفتن داشت. آیا در این وانفسای پژوهش و در بازار کساد سنجیده سخن گفتن برای خواندن، آموختن و تحقیق کردن زمان گذاشتن بدون چشمداشت مادی قلم زدن، برای یافتن یک واژه چندین منبع را بررسی کردن و برای دستیابی به یک نسخه دست به دامان این و آن شدن که از ویژگی‌های زنده‌یاد خطیبی بود، هنوز مشتری دارد؟

او با طرح سوالاتی درباره آینده پژوهش و تحقیق در ایران افزود: آیا خطیبی‌های دیگری هنوز هستند و خواهند بود؟ آیا گرفتاری‌های این روزگاران فرصتی خواهد داد که رهروان این راه از پای نایستادند و داوطلبانی نو در این راه گام بردارند و عاشقانه کار کنند؟ دلم می‌خواهد خوش‌بین باشم به جوانان بااستعداد سرزمینم دل ببندم که در این راهند و همچنان از خاکستر ققنوس‌ها سر برخواهند آورد و باز به این بازار کساد رونق خواهند بخشید. وگرنه روان خطیبی‌ها به آرامش نخواهد رسید!

استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران بیان کرد: خطیبی عاشق این سرزمین بود. ایران عزیز ما را با همه ویژگی‌هایش دوست داشت. سرزمین ایران که مشتی خاک نیست، فرهنگش، بزرگان و مشاهیرش، شعر و ادب و اخلاق و صفا و صمیمیت مردم آن است. نواهای دلنشین و پایکوبی‌های زیبا و دیدنی و گونه‌های متنوع زبانی اقوام آن است. فردوسی و شاهنامه و هویت ملی، رودکی، بیهقی، نظامی، حافظ، نیما و شهریار همه و همه ایران است. گذشته غنی و پربار آن، پستی‌ها و بلندی‌های تاریخی آن است. زخم‌ها و آسیب‌های زده بر پیکر ناتوان آن است. عشق به ایران یعنی دوست داشتن همه آنچه که برشمردم.

عضو شورای عالی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی با اشاره به رویکرد خاص شاهنامه‌پژوه تازه درگذشته عنوان کرد: کارنامه مدخل‌نویسی خطیبی چنان‌که می‌دانید پربار است. کتاب‌هایش خواندنی و سرشار از مطلب نو است. همه می‌دانید بیشتر مقاله‌های او رنگ و بوی شاهنامه دارد. او سال‌ها در این زمینه از محضر استادان بزرگ بهره برد و آموخت و سپس خوش پس داد. عاشقانه شاهنامه را ورق زده و در لابه‌لای ابیات آن به رویا فرو رفته است. در جستجوی نکات تازه آن تلاش کرده و نوآوری‌هایی را پیش کشیده است. گاهی به قولی، به طوری و به نوعی تابوشکنی کرده است. چنین کاری جرات می‌خواهد و پشتوانه علمی و استدلالی!

علی اشرف صادقی هم در ادامه این مجلس گفت: با زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی در سال ۱۳۶۸ آشنا شدم که به عنوان پژوهشگر به مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی وارد شد. از همان روزهای آغاز که با خطیبی آشنا شدم مرا به طرف خودش کشاند. هر چند من فرد دیرآشنایی هستم و زود با کسی جوش نمی‌خورم. آن‌قدر من در او صمیمت دیدم که بعدها وقتی گروه فرهنگ‌نویسی در فرهنگستان زبان ادب فارسی تشکیل شد، از او تقاضا کردم که در این گروه به من کمک کند.

او افزود: ویژگی‌های اخلاقی خطیبی از جمله جدی بودن در امر علم و آشتی‌ناپذیری بودنش را در مرکز دیده بودم. چون در مرکز این بخت را داشت که زیرنظر شادروان عباس زریاب خویی کار کند. من مرتب می‌دیدم که خطیبی به همراه علی بهرامیان به دیدن زریاب خویی می‌رفتند و سوالاتی مطرح می‌کردند و از او می‌خواستند مشکلاتشان را حل کند. طبعا با دریای اطلاعاتی که زریاب خویی داشت در هر زمینه پاسخگوی سوالات بود.

علی‌اشرف صادقی گفت: خطیبی واقعا عاشق ایران بود و دلش در این ایام برای ایران می‌تپید و در این سال‌ها غم ایران را می‌خورد. علاقه به شاهنامه نیز از همین جا ناشی شده بود. از آنجا که شاهنامه شناسنامه ما ایرانی‌هاست. لذا فردی که اهل علم باشد در واقع نمی‌تواند عاشق این فرهنگ و سرزمین نباشد. کسانی که تیشه به ریشه مملکت می‌زنند و مادیات برایشان مهم است، اهل فرهنگ نیستند، به نظر من بیگانه‌اند و ایرانی نیستند.چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ روزنامه اطلاعات

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *