تحول در موسیقی و آواز ایران سیدابوالحسن مختاباد

«در مورد آقای شجریان بسیار می‌توان صحبت کرد، به‌خصوص من که چند سالی است در حال انجام کاری گسترده در این زمینه هستم و علاوه بر گفتگوی جامع با مرحوم استاد، بالغ بر ۶۰ گفت‌وگو درباره استاد شجریان هم انجام داده یا فراهم کرده ام و تنها سه، چهار مورد آن منتشر شده است. به عقیده من آقای شجریان را باید در یک منظومه دید؛ هم نقاط قوتش را و هم نقاط ضعفش را به‌عنوان هنرمندی که در حوزه موسیقی آوازی تحول ایجاد کرد. مانند حافظ که مجموعه‌ای از ظرافت‌های کاری شعرای قبل از خود را جمع کرد و آن‌ها را در شعر خود گنجاند و میناکاری کرد، آقای شجریان نیز در آواز چنین کرد و عرصه‌هایی را در آواز و حتی در خودِ شعر و انتخاب آن گشود که بسیار اهمیت داشت.»

«می‌دانید که پیش از انقلاب، هنگامی که برنامه «گل‌ها» در رادیو و رسانه های پر مخاطب شنیداری شکل گرفت خوانندگان عملا دیگر وقتی برای انتخاب شعر صرف نمی‌کردند و شورای شعرِ پُرهیمنه و پرقدرتی در راس کار بود که برای خوانندگان، شعر انتخاب می‌کرد و به آن‌ها می‌گفت این‌ها را بخوانید اما بعد از انقلاب این وظیفه تقریبا به دوش خوانندگان افتاد. خودِ استاد شجریان در گفت‌وگویی که با ایشان داشتم و سال ۱۳۸۲ منتشر شد گفت یکی از دشوارترین کارهای من انتخاب شعر است؛ کاری که گاهی دو، سه ماه وقت می‌برد تا به نتیجه برسد. پس یک وجه از شخصیت هنری او همین بود؛ دقت، پشتکار و اراده‌ای که در کار داشت.»

«من با دوستی صحبت می‌کردم که آقای شجریان وقتی به آمریکا آمده بودند شش‌ماه در منزل ایشان بودند و حاصل این صحبت به زودی در نشریه «آگاهی نو» منتشر خواهد شد. او می‌گفت اگر آقای شجریان مثلا در آمریکا به دنیا می‌آمد و می‌خواست فضای دیگری را تجربه کند، در آن فضا هم آدم موفقی می‌شد چیزی مثلا شبیه استیو جابز یا مدیر شرکت تسلا. درواقع انسان خلّاق و صاحب اراده ای بود که در هر زمینه‌ای نبوغی از خود نشان می‌داد و همه‌چیز را کامل می‌خواست. این کامل خواستن اهمیت بسیار زیادی دارد. او برای هرکاری که می کرد و هر گامی که برمی داشت طرح و برنامه داشت.»

این منتقد موسیقی و روزنامه‌نگار در ادامه گفت: « امروز، جمعه ۱۶ مهر، در خبرها خواندم که استاد ناظری در مورد کپی‌رایت و رعایت‌نشدن حق‌وحقوقش توسط صداوسیما صحبت کرده و این در حالی است که آقای شجریان از قبل از انقلاب به این ماجرا اندیشیده بود که هنرمند باید برای خودش تولید مستقل داشته باشد و از همان زمان به فکر مدیریت و سروسامان‌دادن به بخش صنعتی کارش افتاد. اگرچه پراکنده‌کاری هم کرد اما از معدود هنرمندانی بود که برای خود شرکت مستقل ایجاد کرد و از درافتادن کارهایش به دست دیگران و تباه شدن زمینه این آثار جلوگیری می کرد. در حالی که استاد گرامی آواز و موسیقی ایران، جناب شهرام ناظری که با ایشان هم نزدیک به ۳۰ ساعت گفت‌وگو کرده‌ام خودشان می‌گفتند ما تا سال ۷۰، ۷۱ اصلا نمی‌دانستیم حقوق مؤلف چیست، می‌خواندیم و به اخلاق واگذار می‌کردیم و همین موجب شد که مثلا آلبوم معروف و پرشنونده ای مثل «گل صدبرگ» اجازه اجرای صحنه‌ای نداشته باشد و در اندیشه مان نبود که اگر این کار بی مجوز از سوی ما و شرکت ضبط و پخش مربوطه انجام شود ناشر می‌تواند از او شکایت کند ولی آقای شجریان از همان زمان این ذهنیت را داشت که مدیریت و آگاهی را توأمان در کار وارد می ساخت و به عنوان یک صنعت به مجموعه کار و تولید می نگریست. خوب این دیدگاه و روش در بازار هنر سنتی و ملی ما بسیار کمیاب بود»

به این ترتیب استاد شجریان از معدود هنرمندانی بود که پیگیر مسائل کپی‌رایت بود و همانطور که اشاره کردم خود می‌رفت و شکایت می‌کرد، در حالی که الان من ندیده‌ام دیگر بزرگان بروند دادگاه و شکایت کنند. در حالی که دادگاه فرهنگ‌ ورسانه هست و اگر شکایت‌شان را ثبت کنند، شاید به جایی برسد. استاد شجریان بر این باور بود که باید حقوق مؤلف آثار هنری مشخص باشد و اگر به نتیجه هم نرسد، حداقل ثبت و روشن شود و در این عرصه آگاهی و تجربه منحصر بفردی بر جای نهاد.»

« در سال‌های دهه ۶۰، تا قبل از آن که امام‌خمینی(ره) فتوای عدم حرمت موسیقی را بدهند، اهالی موسیقی کنار رفته یا کنار گذاشته شده بودند. فعالیتی نداشتند و با ممنوعیت مواجه بودند. زمانی که این فرصت محدود پیش آمد، فرصتی که از طریق رایزنی زنده‌یاد صادق طباطبایی با زنده‌یاد سیداحمد خمینی شکل گرفت و مجوزی برای هنرمندان صادر شد تا بتوانند به صورت خصوصی به ضبط کارهایشان بپردازند، آقای شجریان از این فرصت نهایت استفاده را کرد و نزدیک به ۲۵۰، ۳۰۰ آواز درخشان خواند و ثبت و ضبط کرد.

من در دوره‌ای با استاد محمد موسوی گفت‌وگویی بلند انجام دادم که بعداً به صورت یادداشت هم منتشر شد و یکی از نکاتی که آقای موسوی مطرح کرد این بود که ما برای اجرای هر برنامه‌ای که می‌رفتیم، ضبطِ آن، ضبطِ پروفشنال بود. یعنی سیستم صوتی عالی می‌بردیم و آقای شجریان برای هر اجرای خصوصی طوری رفتار می‌کرد که گویی در حال خواندن روی صحنه برای مردم است. این چیزها نشان می‌دهد که این انسان از جهت آینده نگری و برنامه، یک فرد استثنایی بود. یک پدیده بود و نبوغی داشت که از آن نهایت استفاده را کرد.»

«با این همه می خواهم نقد و نظری متفاوت هم داشته باشم و همواره به این مسئله فکر کرده و قصد دارم منصفانه درباره یک موضوعی سخن بگویم که با توجه به استنادات و سخنان برخی نزدیکان و همکاران استاد شجریان می باید مطرح شود. آن مسئله این است که اگر بخواهیم تصویر آقای شجریان را کامل ببینیم یکی از مشکلات‌شان این بود که به حقوق برخی افرادی که با ایشان کار می‌کردند چندان اعتنایی نداشتند. در ماجرای مسائل صنفی هم به همین صورت بودند. من در مقاله‌ای بلند کارنامه آقای شجریان را در مسائل صنفی بررسی کرده‌ام و به نظرم کارنامه‌شان در این زمینه، از جهاتی قابل نقد است و این موضوع را با سند و مدرک و نقل‌قول‌هایی از بزرگان موسیقی و کسانی که با ایشان حشرونشر داشتنه‌اند، بررسی کرده‌ام که حتماً منتشر خواهد شد.»

«دوستانی می‌گویند آقای شجریان در دفاع از مردم تصمیماتی گرفت که در جای خود قابل بررسی است. بنده هم بر این اعتقادم که شجریان آدمی بود که واقعا به مسایل بزرگ و در سطح ملی هم می اندیشید و به اصطلاح سیاست هم داشت. در سال ۱۳۷۱، ۱۳۷۲ که آقای لاریجانی به صداوسیما آمد، بودجه‌ آن نهاد نزدیک به ۵۰ برابر شده بود چون احساس کرده بودند ماهواره در حال فراگیرشدن است و باید کاری کرد، ایشان جلساتی با هنرمندان برگزار کردند، از جمله با آقای علیزاده، آقای شجریان و آقای ناظری و تصمیم گرفته شد که در مورد موسیقی حرکتی جدی صورت بگیرد. آقای شجریان برای نقطه آغاز، این کار را کرد و بعدها آقای محمدرضا لطفی ایرادی به او گرفت که به نظر من هم ایراد درستی هم بود. لطفی معتقد بود و به استاد شجریان گفته بود که شما وقتی اولین حضورت در تلویزیون بود باید با ساز می‌رفتی. این‌ها نکاتی بود که اگر در جلسه‌ای مشورتی مطرح می‌شد، می‌توانست اولین گام حضور موسیقی در تلویزیون را جدی‌تر کند.»

«تا آن‌جا که به یاد دارم آقای لاریجانی قول‌هایی داده بودند که مجموعه‌ای از فعالیت‌های موسیقی جدی را در صداوسیما پیش ببرند و به نمایش ساز و این‌ها هم بینجامد اما قول‌های‌شان عملی نشد و نامه آقای شجریان به آقای لاریجانی هم به همین دلیل نوشته شد که اگر دقیق بخوانیدش اشاره‌هایی دارد که کارهایی قرار بود انجام شود و انجام نشد.»

«بخش مهمی از اشاعه و فهم موسیقی سنتی و فاخر، در آموزش آواز است. شاگردانی که آقای شجریان تربیت کردند استثنایی بودند و به‌واسطه تکنیک‌ها و ادوات تحریری که آقای شجریان ایجاد کرد در آموختن آواز به مرحله‌ای بالاتر آمدند و به دوره های عالی رسیدند. او نزدیک به ۵۰، ۶۰ ادوات تحریر را تفکیک کرد و به شاگردانش یاد داد. به آن‌ها درک و بینشی داد که البته بعضی‌شان نتوانستند آن ویژگی را که خود آقای شجریان داشت، به دلیل استثنایی‌بودن ایشان، به درستی درک ‌ودریافت کنند و متبلور سازند.»

«البته باید گفت که اگرچه توجه ایشان به شاگردان‌شان خوب بود اما برای برخی‌شان انرژی نگذاشتند و به نظر من در میان شاگردانشان توجه چندانی به بانوان نکردند. در حالی که این پتانسیل وجود داشت که در خارج از ایران یک هم‌خوان با خود روی صحنه ببرند ولی این کار را نکردند و اگر حرف‌های شاگردان را بشنوید، خواهند گفت که ایشان می‌توانست انجام دهد و نداد یا آقایانی که از شاگردانش بودند نیز مواردی را مطرح می‌کنند و از اختلافاتی می‌گویند که به‌عنوان مثال با آقای مشکاتیان پیدا کرد. من خودم روزنامه‌نگاری را فرستادم که با آقای جهاندار گفت‌وگو کند. آقای جهاندار آلبوم «مژده بهار» را خوانده و به عرصه رسیده بود و پتانسیل بالایی داشت ولی در آخرین لحظه، آقای شجریان ممنوع کرد و گویا گفته بود شما این کار را نکن. بعدها آقای جهاندار در گفت‌وگویی از این تصمیم و رفتار آزرده بود و ابراز می کرد.

به گفته محسن کرامتی ایشان در انتخاب «صد سال آواز» هم اجازه نداد از آواز گلپایگانی و ایرج استفاده شود. و این‌ها برخی از مشکلاتی است که وجود داشته و فارغ از داوریهای ما بیان شده است. شاید آنچه مهمتر از همه در افکار عمومی بازتاب یافته، رقابت‌هایی است که با آقای ناظری داشتند. ایشان با آقای ناظری رفاقتی ویژه داشت. آقای ناظری خودشان برای من تعریف کردند که سال ۱۳۵۴ وقتی اولین‌بار به رادیو در میدان ارگ می‌روند، با آقای شجریان به خانه او در تهرانپارس می‌روند. این‌ها دو سالی رفاقتی ویژه داشتند ولی به دلایلی که در اینجا امکان بیانش نیست، این دوستی و قرابت بعد از انقلاب تبدیل به رقابت شد. رقابت چندان خوبی هم نبود و به غیر از حرف و حدیثها و شایعات نادرست، پشت صحنه‌های خوبی هم نداشت و نازیبا جلوه می‌کرد.»

«اما زندگانی انسان جوانب متعددی دارد که درک آن چندان آسان نیست، به ویژه افراد شایسته و نامدار که همیشه در معرض داوری و قضاوت افکار عمومی قرار دارند. همۀ این‌ها جلوه‌ای از وجوه انسانی است و از ارزش‌های هنری استاد شجریان نمی‌کاهد. او از والاترین هنرمندان ایران بود. کار هنری او در ترازی بالا بود و در مجموع حتی اگر تمام این نکات انتقادی را هم بپذیریم و در نظر بگیریم، باز هم ارزش او بسیار عالی است و در هنر و دیگر وجوه کار و زندگی نمره بالایی می‌آورد.»

***

در آستانه چهلم درگذشت روزنامه نگار شایسته و محقق و نویسنده برجسته مطبوعات ایران سید ابوالحسن مختاباد هستیم و پس فردا جمعه قرار است جلسه ای در خانه اندیشمندان برگزار شود و ما اطلاعیه و تصویر پوستر آن را هم در این صفحه منتشر می کنیم و امیدوارم با حضور گرم و یادکرد سجایای روزنامه نگاری که در غربت درگذشت اما عمر بر سر فرهنگ ایران و عشق به هنر و موسیقی و کتاب و زبان فارسی نهاد، ارزش آثار و کارهایش بهتر دانسته شود. خداوند منّان ابوالحسن عزیز را بیامرزاد و او را آرامش و آمرزش عطا فرماید. مجدداً به خانواده ارجمند و گرامی ایشان، همسر و دختر و اخوان هنرور و دیگر اعضای این خانواده هنرپرور تسلیت می گوییم.

این مطلب سخنان ابوالحسن مختاباد است که به همت دوست نویسنده و روزنامه نگارم عبدالجواد موسوی در جلسه ای به مناسبت سالگرد درگذشت استاد یگانه و بزرگ آواز و موسیقی ایران، محمدرضا شجریان بیان شده است. عنوان زیبای این همایش، نشستِ «سوگِ سیاوش؛ یک سال بدون محمدرضا شجریان»، به بهانه سالگرد درگذشت بزرگ استاد آواز ایرانی بود، که روز عصر جمعه ۱۶ مهر، در کلاب‌هاوس خبر آنلاین برگزار شد. در این شماره برای آنکه ذکری از دوست فقید و یادی از استاد بزرگ موسیقی و هنر ایران، محمدرضا شجریان شود، گزیده ای از حرفهای آن روزنامه نگار ارجمند را برای انتشار برگزیده ایم. به نظرم سخنرانی ابوالحسن مختاباد، به عنوان پژوهنده ای صاحب نظر و منتقد در عرصه موسیقی، و روزنامه‌نگاری کوشنده و دارای بیانی صریح و گاه تند و گزنده، ارزش خاصی داشت زیرا که در کنار نقاط قوت استاد محمدرضا شجریان به‌عنوان هنرمندی که حوزه موسیقی آوازی را متحول کرد، برخی انتقادها را نیز مطرح کرد. مسائلی که موجب بحث و جدلی شیرین میان او و جواد موسوی بود و این بر شیرینی و ارزش نشست افزود. زنده یاد ابوالحسن مختاباد صحبت‌های خود را این‌طور آغاز کرد: …         چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ روزنامه اطلاعات 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *