در گفت‌وگو با دو نویسنده زن مطرح شد: «پروین اعتصامی» را هم همسایگان مصادره می‌کنند اگر همچنان بی‌توجهی کنیم/ زن در شعر معاصر اسطوره‌ی آزادی است

«پروین اعتصامی» را هم همسایگان مصادره می‌کنند اگر همچنان بی‌توجهی کنیم/ زن در شعر معاصر اسطوره‌ی آزادی است

در طول تاریخ ادبیات ایران مطمئنا کم نبودند زنانی که در دنیای شعر زیست می‌کردند و تحفه‌هایی ناب برای ما داشتند و می‌توانستند دریچه‌ای نو به دنیای ادب بگشایند؛ اما زمینه‌ی بروز آنها به دلایل سیاسی و اجتماعی فراهم نشد. از این رو زنان شاعر انگشت شماری به محبوبیت و شهرت رسیدند. یکی از آنها بانو «پروین اعتصامی» است که روز ۲۵ اسفندماه به نام او مزین شده است.

سمیه تاج الدین: «پروین اعتصامی بانوی آرامی که سرنوشتش هم مانند معدود عکس‌های باقی مانده از او، آرام، مظلوم و غمبار است. سال‌ها از پی سال می‌آیند و می‌روند و پروین همچنان مهجور، ناشناخته و تنهاست. چه اسفند ماه که یادآور زادروز اوست و چه در نیمه فروردین که گل عمر نورسته‌اش را به آغوش سرد خاک سپرده است.» به منظور بررسی جایگاه زنان شاعر در طول تاریخ و نقش آنها در تحولات اجتماعی معاصر خبرگزاری خبرآنلاین با نسرین سیّدزوّار نویسنده و شاعر و مرضیه فرهومند شاعر به گفتگو پرداخته است.

نسرین سیّدزوّار نویسنده و شاعر چنین آغاز کرد و گفت: به راستی در این پیکره‌ی عظیم سخنوری، جایگاه زنان کجاست؟ سعدی‌ها، حافظ‌ها، رودکی‌ها و حتی خاقانی‌هایی که با آن همه سحر اندیشه در مقام زن این چنین تلخ سروده: «سرافکنده شدم چو دختر زاد / بر فلک سر افراختم چو برفت…» کجا و در دامان که لالایی شنیدند و کلمه بر زبان راندند؟ از این واقعیت که تاریخ سیاسی، اجتماعی، فلسفی و ادبیات ما در پس پرده لطافت، پیراهن فولادین مردانه بر تن کرده و اسب بی مهری بر جایگاه زن، تاخته، گریزی نیست. همه‌ی ما با اندک مطالعه‌ای این نتیجه را خواهیم گرفت که اشعار زیادی در پستوی خانه‌ها و در گلوی زنان جا ماند و خشک شد. من نمی‌خواهم با بیان این تراژدی هزاران بار اکران شده در پرده سینمای فرهنگ مردسالارانه تاریخ ایران، اطاله کلام کنم.

وی در پاسخ به این سؤال که چرا مجالی برای ابراز زنان شاعر در طول تاریخ وجود نداشت و شاعران اندکی به شهرت رسیدند، اظهار داشت: چه انتظاری می‌توان از تاریخی که نگاه خود را به زن در قالب «بهترین داماد برای دختر گور است» شکل داده، داشت. می‌گویند اولین زنی که شعر فارسی سرود «رابعه بنت کعب قُزداری» در عصر رودکی بود که از او هم به جز چند قطعه، اثر دیگری به دست‌مان نرسیده است. اما نباید تصور کرد که رابعه بلخی در نگاه جامعه آن روزی، تصویری غیر از فروغ در نگاه جامعه خود داشته. او هم همچون فروغ، به تکاپو پرداخت، تاخت؛ اما نتوانست در مقابل سنت حاکم، خود را بنمایاند و افتاد.

سیّدزوّار در این خصوص که چرا آشنایی با پروین اعتصامی، محدود به کتاب‌های درسی شده است، تصریح کرد: ریشه‌ی این سوال را باید از اصول اعتقادی رشته‌ی جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی جستجو کرد. پاسخی که من به عنوان یک نفر تحصیلکرده ادبیات فارسی می‌توانم بدهم این است که پروین هم چون فروغ، پایمال جفا و محنت روزگاران شده است. در جامعه‌ای که تا همین چند وقت پیش، طنزهای دنیای مجازی‌اش بر اساس “زن است دیگر” و “دختر است دیگر” ساخته می‌شد و هنوز هم در میان عده‌ای دست به دست می‌گردد، چگونه می‌تواند به شعر جهانی و انسان‌گرایانه‌ی پروین اعتصامی تکیه کند و خرد و آزادی را که بن مایه‌های شعر او را تشکیل می‌دهد، به عنوان الگوی زیستی خود قرار دهد.

او افزود: جامعه‌ای که در خود گنج نهان را نبیند و بستری را فراهم نکند که مردمانش به جای شناخت طلاهای ناب تاریخی خود، هویت خود را نشناخته چگونه می‌تواند انتظار ساختار اجتماعی اصالت گرایانه داشته باشد؟ درست است که سکوت، نجابت، آرامش، آزادگی، عطوفت و از همه مهمتر عدالت در شعر پروین، جایگاهی بس ژرف دارند؛ اما کشف این خزانه کرامت پایان ناپذیر، در سخن پروین با اندکی تأمل بسیار قابل دسترس و سهل الوصول است.

این شاعر یادآور شد: در حال حاضر و در این برهه از تاریخ، به قول «لوسین گلدمن» قوانین عام رفتار، جایگاه‌های آفرینش فرهنگی را تشکیل می‌دهند. رابطه‌ی سخن پروین در حال حاضر با ساختار اجتماعی اندیشه نسل کنونی گسسته و جامعه به شکلی متحیر و به اصطلاح از آنجا مانده و از اینجا رانده به سمت آینده قدم برمی‌دارد. پروین، اشعار بسیاری را با هدف ارتقاء بصیرت و آگاهی عامه سرود و واقعیت‌های تلخ جامعه را در مقایس شعر به تصویر کشاند. دردی که پروین و امثال اندیشه‌هایی چون او می‌کشیدند در تک تک کلمات او مشهود است.

«پروین اعتصامی» را هم همسایگان مصادره می‌کنند اگر همچنان بی‌توجهی کنیم/ زن در شعر معاصر اسطوره‌ی آزادی است

سیّدزوّار در ادامه اظهار داشت: آنچه که مسلم است سخن خوب جنس خاصی نمی‌خواهد. زن یا مرد، هر کدام که درد را بداند و خیر خواهی مردمان را پیشه خود کند ارزشمند است. هر کس در جایگاه خود، در هر موقعیتی که باشد باید از خود شروع کند. البته این غیر قابل انکار است که واژه‌ها و آواها در دست زنان، بنا بر لطافت و طبع زنانه لطیف‌تر و احساسی‌تر پرورش می‌یابند و به شکل جنسیت زده‌ای مطرح می‌شوند، اما کم رنگ بودن و پر رنگ بودن نقش معانی در ایراد و انتقال آگاهی فراتر از جنسیت است. ما از انقلاب مشروطه شاهد تحولات بسیاری در مطالبه‌ی حقوق زنان از طریق ارتقاء سطح آگاهی و کشف هویت‌شان بوده‌ایم. ما اگر در شعر پروین، شاهد اعتراض به حاکمان و نابرابری هستیم؛ در شعر امروز، شاهد شعوری فراتری هستیم که هم اندیشه‌ی پروین را زیر بال و پر خود می‌پروراند هم حسرت زنان جا مانده در گلوی جهالت‌ها را. و می‌داند که چیزی که او را بر سکوی اندیشه‌ها سوق داده عقبه‌ای پرپیچ خم بوده که جز نیروی سحرانگیز زن، کسی یارای مقاومت و پایداری آن را نداشته است. برای ایستادن من/هزاران زن زمین خوردند/وَ هزاران زبان/زنده به گور شدند در گورِ دهان… “مینا آقا زاده”.

او در پایان چنین گفت: آنچه که اکنون ما به آن نیاز داریم تعامل اجتماعی است؛ چه در قالب زبانی که متعلق به مردان است و چه در قالب واژگانی که از احساسات زنانه نشأت می‌گیرند. هدف، تربیت جامعه، رشد اندیشه‌ها و تکامل بنایی ست که پایه‌هایش را گذشتگان فرهیخته و اندیشمند گذارده‌اند و ادامه راه را بر عهده زنان و مردان بعد از خود سپرده‌اند. اگر زن در شاهنامه ایزدبانویی کهن الگو بوده در شعر معاصر کنونی اسطوره آزاده‌ای ست که خود را از چنگال اسارت و قید و بندهای سنت، رهانیده و از “من” “ما” می‌خواهد.

در ادامه این گفتگو مرضیه فرهومند شاعر نیز گفت: فارغ از نگاه جنسیتی، شعر از سرچشمه شعور انسانی می‌جوشد و زنانگی و مردانگی ندارد و نگرش جنسیتی نمی‌تواند فی نفسه آن را محدود کند. هر شاعری پیش از آنکه زن یا مرد باشد، انسانی است با شعوری خلاق و احساس و عاطفه‌ای معمولا سرشار و نیرومند. اما در پاسخ به این پرسش که «چرا تعداد اندکی از زنان پا به عرصه‌ی شعر نهاده‌اند می‌توان اینگونه گفت که ما در برخورد با ادبیات با دو گونه‌ی ادبی مواجه‌ایم که عبارتند از ادبیات رسمی و ادبیات عامیانه.

او افزود: در پاسخ پرواضح است که غیر از تأثیر شرایط اجتماعی، ماهیت ادبیات رسمی ما در گذشته به گونه‌ای بوده که زنان در گذشته کمتر به شعر و شاعری رسمی روی می‌آوردند. شاعری در گذشته‌ی سرزمین ما عمدتا در دو وادی مدیحه گستری و سخن عاشقانه منحصر و محصور بوده است. شاعران قدیم یا باید مدح ممدوح می‌گفتند و از طریق گرفتن صله از پادشاهان و دیگر اصحاب قدرت و ثروت، چیزی به جیب می‌زدند یا باید زبان به تغزل می‌گشودند و می‌کوشیدند با شعری دلاویز در دل معشوق رخنه کنند. بنابراین ورود به این دو عرصه در گذشته برای مردان امری طبیعی و دست کم متداول بود، اما برای زنان، به واسطه سرشت و خوی زن شرقی، امری مطلوب و خواستنی شمرده نمی‌شد. پس زنان فرهیخته روزگار قدیم که اندک هم نبودند، عطای شاعری رسمی را به لقای آن بخشیدند و راه دیگری برای بیان احساسات و عواطف خود انتخاب کردند.

فرهومند در ادامه یادآور شد: این راه، همانا ادبیات غیر رسمی و به اصطلاح “عامیانه” بود که در لالایی‌های مادرانه و بسیاری از تصنیف‌ها و ترانه‌های محلی و اغلب متل‌ها و قصه‌های روستایی مشهود است و اگر نام و نشان شاعران و آفرینندگان ادبیات عامیانه که اغلب یا بسیاری از آنها زن بوده‌اند، بر خلاف نوع شاعران رسمی، بر جای نمانده است به این علت است که هیچ دربار و نهاد رسمی از آنها حمایت نکرده است و بخش عمده‌ای از آنها نیز در غوغای زمان مثل نام آفرینندگان‌شان از یادها رفته است، نهایتا از این روست که زنان شاعر در طول تاریخ نتوانستند به جایگاه واقعی خود دست یابند و به رسمیت شناخته شوند و عدم توجه جامعه و نهادهای تأثیر گذار در اعصار مختلف باعث شده که مجالی برای شکوفایی زنان شاعر وجود نداشته باشد و شاعران اندکی به شهرت برسند.

این شاعر در با اشاره به اینکه زمینه‌های اخلاقی، معنوی و آموزشی شعر پروین شایسته‌ی توجه بیشتر مسئولان و متولیان فرهنگی کشور است و برگزاری برنامه‌ها و مراسم‌های نصفه نیمه، بدون کارشناسی لازم و کم اثر در شناخت بانویی که در طول عمر کوتاهش، ده‌ها اثر بی‌ مثال را در آسمان ادب این مرز و بوم ثبت کرده بسیار دور از شأن پروین ادب فارسی است، تصریح کرد: اگر این غفلت‌ها و بی توجهی‌های عرصه‌ی فرهنگ همچنان ادامه داشته باشد بعید نیست در سال‌های نه چندان دور شاهد مصادره‌ی این شاعر قدرتمند و توانا از سوی کشورهای همسایه باشیم. البته این مهجوریت و بی توجهی مختص پروین نیست و اکثر بانوان شاعر ایرانی دچار آن هستند و غالبا به دلیل عدم بستر سازی‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه، مورد بی توجهی و بی مهری قرار می‌گیرند.

فرهومند در ادامه یادآور شد: ادبیات هر کشوری در حوزه‌های مختلف همواره متأثر از شرایط حاکم بر جامعه از منظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. و بررسی شعر شاعران نشان می‌دهد که شعرا، همواره تحت تأثیر اوضاع و شرایط جامعه خود بوده‌اند و خاستگاه فکری آنها نیز تا حدودی برگرفته از اوضاع زمانه آنها بوده است. برای نمونه پروین اعتصامی، شاعر سنت گرای معاصر را می‌توان شاعری دغدغه‌مند و مردم دار خطاب کرد که نسبت به اوضاع زمانه و اجتماع خود بی‌تفاوت نبوده است. شاعری که بسیاری از دردهای اجتماعی و سیاسی زمان خود را در اشعارش به تصویر می‌کشد.
و از طرفی دیگر، در بررسی زندگی و شعر فروغ فرخزاد، شاعر هم عصر ما که دو روزگار را در زندگی خود تجربه کرد، در می‌یابیم که او نخستین کسی است که بی پیرایه و عریان و با صراحت و شجاعت، احساسات زنانه‌اش را در قالب شعر بیان می‌کند و بی پروا از عشق سخن می‌راند. او خود را، درون خود را نیز عریان می‌کند و معتقد است که از شناخت خود به شناخت جامعه می‌رسیم.

این شاعر گفت: در ارزیابی نقش زنان در ادبیات معاصر می‌توان اشاره داشت که با توجه به حضور فعال زنان در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی جامعه، در قیاس با گذشته به جایگاه پررنگ‌تری دست یافته‌اند و در این عرصه زنان پا به پای مردان پیش رفته و خوش درخشیده‌اند. پروین اعتصامی شاعری نجیب و از نخبگان ادبیات بود که شعرهای او با اقبال خوبی از سوی مردم روبرو بوده است.
فروغ فرخزاد یکی دیگر از زنان مطرح در عرصه ادبیات معاصر است که اشعارش پر از زیبایی، انسجام و خلاقیت است که اتفاق بزرگی در ادبیات معاصر به شمار می‌رود. سیمین بهبهانی نیز از شاعرانی بود که در شعر معاصر حرکتی ایجاد کرد. نقش زنان در ادبیات معاصر به گونه‌ای ست زنان ادیب و شاعر می‌توانند با توجه به شرایط کنونی جامعه که بستری مناسب برای حضور و فعالیت آنها مهیاست، در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی امروز جامعه نقش مؤثری داشته باشند و با خود باوری و تجربه‌ی افق‌های جدید و روشن در پیشرفت جامعه‌ی ادبی و فرهنگی کشور گام بردارند. و نام خویش در تاریخ ادب ایران زمین ثبت کرده و ماندگار باشند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *