یک کلام به صد کلام نام کتاب تازه‌منتشرشده‌ی آقای سید مهدی مهدوی است که به لهجه‌ی خیرآباد مه‌ولات اختصاص دارد.

 یک کلام به صد کلام نام کتاب تازه‌منتشرشده‌ی آقای سید مهدی مهدوی است که به لهجه‌ی خیرآباد مه‌ولات اختصاص دارد. آقای مهدوی در این کتاب سعی کرده است ضرب‌المثل‌های این منطقه را گردآوری کند. این ضرب‌المثل‌ها همراه با الفبای فونتیک و شرح در متن کتاب آمده است. کتاب ۲۶۲ صفحه دارد، بیش از ششصد متل لهجه‌ای را در بر می‌گیرد و با قیمت ۱۵۰ هزار تومان عرضه می‌شود. در حال حاضر تمام نسخه‌های کتاب «یک کلام به صد کلام» در اختیار نویسنده است. تعدادی هم از کتاب «چراغو» تجدید چاپ شده است. برای تهیه‌ی کتاب‌ها می‌توانید با ایشان تماس بگیرید.

(( ۰۹۱۵۳۳۳۵۸۷۳ شماره تلفن آقای موسوی ))

در اهمیت لهجه؛ یادداشتی به قلم بهمن صباغ زاده به بهانه‌ی چاپ کتاب تازه‌ی آقای سید مهدی مهدوی با عنوان «یک کلام به صد کلام»

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که اهمیت پرداختن به گویش‌های محلی هنوز چندان آشکار نشده است اما آیندگان هرگاه بخواهند ریشه‌های خود را پیدا کنند ناگزیرند به گویش‌های محلی مراجعه کنند. اشکال کار این‌جاست که در آینده‌ای نه چندان دور گویش‌ها و فرهنگ شفاهی به طور کامل از میان مردم رخت برمی‌بندد. در آن روزگار آن‌چه از فرهنگ شفاهی که در روزگار رونق و رواجش مکتوب شده باشد حکم گنج را پیدا خواهد کرد چون تنها حلقه‌ی اتصال میان آیندگان و گذشته خواهد بود.

مولف این کتاب آقای سید مهدی مهدوی پیش از این گامی محکم در معرفی یکی از گویش‌های خراسانی برداشته است و این اثر قدم دوم است. نویسنده در کتاب پیشین که با نام «چراغان» منتشر شده بود به واژه‌ها و اصطلاحات گویش منطقه‌ی مه‌ولات پرداخته بود و در این کتاب ضرب‌المثل‌های این منطقه را گردآوری کرده است.

ما در این گوشه از خراسان به ضرب‌المثل «مِتَل» (metal) می‌گوییم. متل‌ها یا مثل‌ها یادگار افکار و عقاید اجداد ماست که ساب خورده و صیقل یافته به ما رسیده است. برخی از متل‌هایی که در این کتاب آمده مخصوص این منطقه است و در جاهای دیگر فلات ایران کاربرد ندارد و برخی هم با تغییر در تلفظ یا واژگان در دیگر جاهای به کار می‌رود.

«متل»‌ها چکیده و عصاره‌ی اندیشه‌ی مردم هستند. خیلی از متل‌ها به شعر شاعران راه یافته است و یا برعکس از شعر شاعران بر زبان مردم کوچه و بازار جاری شده است. گاه در متل‌ها قافیه و گاه وزن وجود دارد که کمک می‌کند راحت‌تر بر زبان جاری شود و در یادها بماند. مثلا می‌گویند: «خرس اَهِنگر نِمِرَه، پِروَهی چُمبَر نِمِرَه» که این متل از دو عنصر وزن و قافیه بهره می‌برد یا گاه اشکالی از فرم مثل سجع، موازنه یا ترصیع در متل‌ها می‌آید و همه‌ی این عناصر باعث می‌شوند متل دلپذیرتر باشد.

در بسیاری از موارد در متل‌ها به موارد متناقض برخورد می‌کنیم. درست است متل‌ها سخنان حکمت‌آمیز هستند اما باید دقت داشت که در هر زمانی به فراخور مطلب و مطلوب گوینده مورد استفاده قرار می‌گرفته است. مثلا وقتی کسی خسیس بوده متلی می‌گفته‌اند که او را از خسیسی بازدارند و بگویند مال‌اندوزی نکن. در مقابل برای آدم ولخرج هم باید متلی می‌گفته‌اند در اهمیت قناعت و قدر پول را دانستن.

متل‌ها اشاره‌ای پنهان به تاریخ و جغرافیای هر منطقه‌ای دارد و با بررسی ضرب‌المثل‌های هر منطقه می‌توان به خصوصیات جامعه و افراد آن جامعه پی برد. اولین بار ضرب‌المثل‌های مردم فارسی‌زبان در قرن یازدهم به قلم محمدعلی حبل رودی در دکن هندوستان منتشر شد. او فرهنگش را «جامع التماثیل» نام گذاشت که بیش از هزار صفحه است و در ۲۸ باب تدوین شده است. کتاب حبل رودی بیش از ۱۵۰۰ ضرب‌المثل و ۲۰۰ داستان را در بر می‌گیرد.

از جامع‌التماثیل که بگذریم مهم‌ترین اثر در زمینه‌ی ضرب‌المثل‌های فارسی «امثال و حکم» علی اکبر دهخدا است. امثال و حکم در سال ۱۳۱۰ در تهران منتشر شد و دهخدا در این کتاب نزدیک به ۵۰۰۰۰ مثل و حکایت و حکمت و … را ضبط کرده است. این فرهنگ فهرست الفبایی دارد و ضرب‌المثل‌های بسیاری هم در آن شرح داده شده. البته بخش بزرگی از کتاب مربوط به شاعران فارسی زبان است و این کتاب به مثل‌های عامیانه کمتر پرداخته شده است.

بعد از امثال و حکم شاید «کوچه» شاملو را مهم‌ترین فرهنگ در زمینه‌ی ضرب‌المثل‌ها دانست. شاملو در این فرهنگ بیشتر به کوچه و بازار نظر داشت و کوچه را می‌توان دایره‌المعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران دانست. چهارده جلد از فرهنگ کوچه در زمان حیات شاملو منتشر شد و انتشار باقی مجلدات را همسر احمد شاملو، خانم آیدا سرکیسیان به عهده گرفت.

از این‌ها که بگذریم تا امروز بیش از سی کتاب مختلف در زمینه‌ی ضرب‌المثل‌های فارسی چاپ شده است اما آن‌چه مغفول مانده است فرهنگ‌های شفاهی مردم غیر پایتخت‌نشینان است. هر نقطه از فلات ایران فرهنگ مربوط به خود را دارد که با فرهنگ پایتخت زمین تا آسمان تفاوت دارد. کتابی که پیش روی شماست بخشی از فرهنگ شفاهی مردم خراسان را برای شما بازگو می‌کند و با نوشته شدن کتاب‌هایی از این دست می‌توان امید داشت که فرهنگ‌های شفاهی به طور کامل تحت تاثیر زبان معیار قرار نگیرند و در این میان چیزی از این فرهنگ به دست آیندگان برسد.

آشنایی با آقای سید مهدی مهدوی نویسنده‌ی همشهری به قلم بهمن صباغ زاده

سید مهدی مهدوی خیرآبادی در سوم فروردین ۱۳۴۰ در روستای خیرآباد مه‌ولات در خانواده‌ای پرجمعیت چشم به جهان گشود. پدرش سیدمحمد مهدوی کارمند آموزش و پرورش بود و در شهر تربت حیدریه خدمت می‌کرد. تا قبل از هفت سالگی همراه مادر و برادران و خواهران در روستای خیرآباد بود و کودکی او گره خورده بود به دشت‌های باز و آسمان ‌آبی روستا.

روستای خیرآباد برای او یادگار روزهای خوش کودکی است اما با رسیدن به سن مدرسه به واسطه‌ی شغل پدر به تربت حیدریه آمد. سال ۱۳۴۶ در دبستان ابوریحان بیرونی در خیابان فردوسی مشغول به تحصیل شد. خانواده‌ی سیدمهدی در روستای زادگاه او زندگی می‌کردند و او و پدرش در تربت حیدریه به سر می‌بردند.

دوران ابتدایی را دور از مادر و خانواده گذراند. در درس‌ها موفق بود و دانش‌آموز خوبی محسوب می‌شد. علاقه‌ی او را به نوشتن باید در همان سال‌های ابتدایی جست و جو کرد که در کلاس‌های املا و انشا و فارسی سعی می‌کرد به راز نهان کلمات پی ببرد و قلمش را به پرواز دربیاورد.

مدرسه‌ی راهنمایی دانش در حاشیه‌ی شهر تربت حیدریه کمی دور از محله‌ی باغسلطانی (خیابان سلمان فعلی) دومین ایستگاه تحصیل وی بود. در سنین نوجوانی خانواده و اقوام و خویشان غالبا از او می‌خواستند که نقش نویسنده را داشته باشد و نامه‌ها و شکایات و … را برای ایشان بنویسد.

در سال ۱۳۵۴ در دبیرستان قطب تربت حیدریه در رشته‌ی علوم تجربی مشغول به تحصیل شد. دو سال از تحصیل در دبیرستان قطب نگذشته بود که به توصیه‌ی پدر و همکاران فرهنگی او در دانش‌سرای مقدماتی دکتر محمد مصدق در شهرستان کاشمر نام‌نویسی کرد و در آزمون ورودی این دانش‌سرا پذیرفته شد.

از سال ۱۳۵۶ تحصیل در دانش‌سرای دکتر مصدق را شروع کرد که فارغ‌التحصیلان این دانش‌سرا به عنوان معلم به استخدام وزارت فرهنگ در می‌آمدند.
بعد از گذراندن دو سال آموزش ابتدایی به عنوان معلم در روستاهای بخش رُخ تدریس خود را آغاز کرد و بعد به بخش جنگل (که امروزه شهر جنگل است) رفت. در جنگل در مدرسه‌ی ابتدایی به عنوان آموزگار ابتدایی شروع به کار کرد و بعد برای تدریس به روستای زادگاه خود رفت.

از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۷۰ به عنوان معلم ابتدایی و مدیر مدرسه در دبستان خیری خیرآباد که بعد به نام شهید مهدوی نامگذاری شد مشغول به خدمت شد.
در زمان خدمت در رشته‌ی الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه آزاد تربت حیدریه پذیرفته شد و فوق دیپلم و لیسانس را هم‌زمان در این دانشگاه گرفت.

از سال ۱۳۷۰ تا زمان بازنشتگی در سال ۱۳۸۶ در مدارس راهنمایی تربت حیدریه مانند شهید باهنر، شهید صابریان و ابوالقاسم فردوسی روستای منظر و مدارس بزرگسالان در سمت‌های مختلف مانند دبیر، معاون و مدیر به خدمت خود ادامه داد.
سال ۱۳۸۶ بعد از بیست و هشت سال تدریس از آموزش و پرورش بازنشسته شد. از آن‌جا که پیش از بازنشستگی در دوره‌های آموزشی سازمان حج و زیارت شرکت کرده بود و با این سازمان همکاری می‌کرد به عنوان مدیر کاروان مشغول به کار شد و از آن سال تا کنون بارها و بارها به عراق و سوریه سفر کرد.

ذوق نوشتن که از سال‌های تحصیل ابتدایی همراه سیدمهدی مهدوی بود در سال‌های خدمت به صورت نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی ظهور کرد. دانش‌آموزان دهه‌ی شصت مدرسه‌ی ابتدایی روستای خیرآباد خاطرات بسیاری از این معلم دلسوز و علاقه‌مند به تئاتر در ذهن خود دارند.

او همچنین به فرهنگ شفاهی مردم روستای خیرآباد توجه داشت و گاه‌به‌گاه یادداشت‌هایی از آداب و رسوم و ضرب‌المثل‌ها و کنایات و دیگر ظرایف لهجه برمی‌داشت.
این یادداشت‌ها کم‌کم منجر به نوشتن کتابی در زمینه‌ی واژه‌های گویشی این منطقه شد که در سال ۱۴۰۰ در قالب کتابی به نام «چِرَ غو» در انتشارات افرا تربت حیدریه چاپ شد. این کتاب واژه‌نامه‌ای از لهجه‌ی روستای خیرآباد است. او هم‌چنان کار یادداشت‌برداری از لهجه را رها نکرد و با افزوده شدن این یادداشت‌ها به فکر کتاب‌هایی مستقل در ضرب‌المثل‌های این منطقه و آداب و رسوم مردم روستای خیرآباد مه‌ولات افتاد و روند یادداشت‌برداری و انتشار آن‌ها تا زمان حال ادامه دارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *