هادی خانیکی: تنها راه برون‌رفت از انباشت مسائل، گفتگوست

نشست نقد کتاب « در جهان گفتگو؛ بررسی تحولات گفتمانی در پایان قرن بیستم» نوشته دکتر هادی خانیکی (استاد ارتباطات)، صبح دیروز در مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات با حضور هادی خانیکی (نویسنده) و مهدی نصیری (روزنامه‌نگار، منتقد) و با دبیری سیدمسعود رضوی (روزنامه‌نگار) برگزار شد.
در ابتدای این نشست، رضوی اظهار کرد: از مشکلات بزرگ کشور ما، این است که بحث جدی درباره مسائل درنگرفته است و اگر درگرفته، برای کسانی که برخی گروه‌ها، افراد یا بخشی از حاکمیت را نقد می‌کردند، حواشی ایجاد می‌شده است. باید گفتگو کردن را یاد بگیریم و کتاب دکتر خانیکی، یکی از بهترین آثار در این زمینه است.
وی ادامه داد: هر دو مهمان ما، در ابراز نظر، نقد مسائل کشور و در اندیشیدن برای پیدا کردن راهکارهایی برای حل مسائل، از افراد بسیار شجاع هستند. عنوان کتاب دکتر خانیکی کفایت می‌کند تا بدانیم با چه مسأله مهمی روبرو هستیم. گفتگو به شکل جدی در فرهنگ ما، به آن معنا که در فرهنگ غرب دیده می‌شود، وجود نداشته است. گفتگو در فرهنگ غرب از دیالوگ‌های افلاطون شروع می‌شود که بیان نظریات سقراط است و این اولین پرتوی مکتوب از گفتگو به معنای جدی، نقد، جدل و به رسمیت شناختن طرف مقابل است. انگیزه نگارش این کتاب، «گفتگوی تمدن‌ها» بود که توسط رئیس دولت اصلاحات، آقای خاتمی مطرح شد و اتفاقا هم در خارج بازتاب زیادی داشت و هم در داخل. دکتر خانیکی درباره کتاب بیشتر توضیح می‌دهد.
در ادامه خانیکی بیان کرد: سیر تحولات در ایران هم اتفاق مبارکی را سامان داد که وقتی دکتر صالحی به من پیشنهاد داد در این نشست ‌شرکت کنم و از من خواست‌کسانی را برای نقد این‌کتاب معرفی کنم، من با مشورت‌برخی دوستان، آقای نصیری را معرفی کردم؛ ‌زیرا هم ‌می‌تواند پایگاه متفاوت‌ ما اشاره کند که یکی بیشتر از حوزه برخاسته و دیگری از دانشگاه و از آن گذشته، در یک مقطع زمانی، به علت واقف نبودن به ارزش‌های گفتگو نتوانسته بودند در کنار هم باشند، حالا باهم گفتگو کنند. در سال ۷۷بحث گفتگوی تمدن‌ها از تریبون مجمع عمومی سازمان‌ملل متحد توسط آقای خاتمی مطرح شد. ایده گفتگوی تمدن‌ها وقتی از زبان یک سیاستمدار مطرح شد و اعضاء به اتفاق آرا تصویب شد و برای ایران‌سرمایه جدیدی خلق کرد، دیگر نمی‌شد فقط به عنوان یک بحث نظری به آن نگاه کرد.
وی افزود: من می‌خواستم این ایده را روی مسأله ایران سوار کنم و بگویم محور این کتاب گفتگو است که به گفتگوی تمدن‌ها گرایش پیدا می‌کند. هر گفتاری، گفتگو نیست‌. دیالوگ، برخلاف مونولوگ، به تنهایی سخن گفتن، طولانی حرف زدن، انحصار در کلام و محدود کردنش به متکلم وحده، نیست. از این‌رو، شناخت مبانی و تاریخی دیالوگ، مسأله نخست در گفتگو است.‌ نمی‌توان به دیالوگ پرداخت و به یونان نرفت و سقراط و افلاطون را نشناخت‌. به گفته سقراط، دیالوگ کاری است از جنس کار قابله؛ یعنی سالم با دنیا آوردن کودک. گفتگو در عین دیرپایی، مفهوم جدیدی، برساخته انسانی و اجتماعی است. ‌در جامعه ما، به‌ویژه در موقعیت‌های غیرگفتگویی مثل الان، گفتگو به یک امر لوکس و نمایشی تبدیل شده‌است ولی اگر برساخت‌های اجتماعی به سمت گفتگو برود، گفتگو امری ضروری و حیاتی می‌شود.
خانیکی تصریح کرد: تعبیر من در کتاب این است که گفتگو به نقش‌آفرین کردن رقیب ربط دارد. گفتگو در برابرِ هم بازی کردن نیست؛ باهم بازی کردن است‌. گفتگو می‌تواند فهم رابطه انتقادی بین سنت و مدرنیته، بین قدیم و جدید، جامعه و حکومت، بین‌نسل‌ها، بین ادیان، بین‌جنسیت‌ها، بین اقوام و همه اینها را در بر بگیرد و البته آداب و لوازمی دارد. جهان‌تا اطلاع ثانوی، روشی را کارآمدتر از گفتگو نمی‌شناسد.
مهدی نصیری در ادامه گفت: من در دورانی که در ‌کیهان بودم ‌هم ‌خیلی اهل گریز از گفتگو نبودم ولی‌ آن موقع اعتماد به نفس بالایی داشتم و فکر می‌کردم در هر گفتگویی می‌توانم از باورهایم دفاع کنم. ما موقعی دکتر احسان ‌نراقی را در‌کیهان ‌نقد می‌کردیم و آن زمان، بحث ‌این بود که اسم این‌آدم‌ها را اصلا نباید بیاوری! یک روز دکتر نراقی زنگ‌ زد و گفت مایلم شما را ببینم. قبول کردم و قرار گذاشتیم و نراقی همراه مرحوم رضا ثقفی، برادر خانم امام (ره) آمد و من به شوخی گفتم ایشان را آوردید که بتوانید زنده از کیهان برگردید. گفتگو بین ما انجام شد و در کیهان چاپ کردیم. تعبیر مرحوم نراقی بعداز چاپ این گفتگو این بود که کاری که کیهانی‌ها در این‌گفتگو با من کردند، بازجوهای اوین نتوانستند بکنند! می‌خواهم بگویم آن روز هم به گفتگو باور داشتم، ولی تلقی امروزم این ‌است‌که گفتگو یک اکسیر حیات‌بخش است.
وی ادامه داد: مشابهت امروز ما با دوران قبل از انقلاب این است که بزرگترین اشتباه شاه این بود که نخواست با گفتگو مسائلش را با مخالفان و منتقدان حل کند و نگذارد به انقلاب برسد. با کمال تأسف، ما این بزرگترین خطا را ظرف این‌ ۴۰سال مرتکب شدیم ولی هنوز فرصت داریم. اگر به گفتگو برنگردیم، در معرض یک انقلاب دیگر و یک شورش ویرانگر ممکن است قرار گیریم. پیشنهاد گفتگوی تمدن‌های خاتمی، متأسفانه از سوی جناح اصولگرا جدی گرفته نشد؛ که اگر با استقبال مواجه می‌شد و مسأله را می‌فهمیدیم، اول از یک گفتگوی درون‌تمدنی حرف می‌زدیم و امروز به این ‌نقطه پرآشوب نمی‌رسیدیم. آن موقع تصور اصول‌گرایان ‌این‌بود که خاتمی در گفتگوی تمدن‌ها می‌خواهد ارزش‌های انقلابی را در گفتمان لیبرال‌منشانه هضم کند.در صورتی که وقتی به سخنرانی‌های خاتمی مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم او دنبال معرفی ارزش‌های اسلامی و ایرانی به دنیا، از رهگذر گفتگوی تمدن‌ها بود. اگر این نظریه در دولت‌های بعدی تداوم پیدا می‌کرد، یک دستاورد عظیم برای جمهوری اسلامی و مایه آبروی نظام می‌شد.
در ادامه، خانیکی یادآور شد: در شرایط پیچیده امروز ایران، دعوت ‌به گفتگوها عمدتا برای تأیید سیاست‌هایی است‌که اجرا می‌شود. ‌ گفتگو، یاد گرفتن مهارت باهم بازی کردن و به رسمیت شناختن تفاوت و تکثر است. به‌ویژه در جامعه پساشبکه‌ای، ما وارد گفتمان‌هایی شدیم که جلوه‌هایش را در برآمدن‌نسل‌های جوان‌ می‌بینیم‌که حرفشان ‌این ‌است‌ که می‌خواهیم زندگی کنیم ولی زندگی ما باش ما فرق می‌کند. حتی فهمشان از مرگ، با فهم ما ‌فرق دارد. به نظر من می‌شود روی چند نکته‌توافق کرد که جزو آداب و لوازم‌گفتگو هستند.
وی تصریح کرد: من به این نتیجه رسیدم که ما با انباشت مسائل مواجه هستیم؛ به این معنا که دست روی یک مسأله اقتصادی می‌گذارید، می‌بینید صرفا اقتصادی نیست، مسأله سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم هست. بر یک مسأله سیاسی دست می‌گذارید، می‌بینید زمینه‌ها و پیامدهایش اقتصادی و فرهنگی هستند. من معتقدم در مرحله انباشت مسائل، هیچ‌کسی به تنهایی قادر به حل مسائل در هم‌تنیده نیست. همه باید بپذیرند که درباره ایران و ایرانی بودن، توسعه ایران، آینده ایران، دشواری‌های معیشتی، ناکارآمدی شیوه‌های سیاسی و حکمروایی، گفتگو کنند و آداب آن را بپذیرند.
این استاد ارتباطات گفت: اولین الزام گفتگو این ‌است‌ که گفتگو یک‌پدیده مسأله‌محور است ‌نه پدیده‌ای برای پر کردن ‌اوقات فراغت. در گفتگو باید قبول کنیم‌که ‌مسأله داریم و راه‌حلش به ما اعطا نشده‌است. دومین ضرورت گفتگو این‌است‌ که باید هاضمه‌ خود را نسبت ‌به اندیشه‌های دیگر بالا ببریم. لازمه دیگر گفتگو این است‌که بپذیریم آیا با مسائل پیچیده جامعه چندساحتی نگاه می‌کنیم یا تک‌ساحتی. مشکل ما این‌است که به مسائل پیچیده تک‌ساحتی و فقط امنیتی نگاه می‌کنیم. وقتی اینطور باشد گفتگو صورت نمی‌گیرد.
وی افزود: تعیین تکلیف کردن و نصیحت کردن،‌ مانع گفتگو است‌. همچنین گفتگو نیازمند مکان و امکان ‌است. الان می‌گویند در دانشگاه گفتگو کنیم. کجای دانشگاه و چه کسانی باهم‌گفتگو کنند وقتی هنوز طرفین ‌هنوز به‌هم‌شلیک ‌می‌کنند؟ فقدان مکان و امکان گفتگو، یکی از مسائل جامعه ماست که ما را به سمت فضاهای مجازی سوق داده است. مسأله آخر، بحث‌کینه‌ها، سوءظن‌ها، کلیشه‌ها و ‌پیش‌فرض‌ها ‌است که در گفتگو باید از آنها عبور کرد. ‌ما پیش‌فرض‌ها و نیت‌خوانی را خیلی بزرگ می‌کنیم، مرز بین‌تحلیل و توصیف را قاطی می‌کنیم و این صرفا اختصاص به مسائل سیاسی ندارد، بلکه در خانواده ‌هم هست. زنها و شوهرها به خاطر کلیشه‌ها نمی‌توانند گفتگو کنند.
مشروح این گفتگو در شماره شنبه منتشر خواهد شد. چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱ روزنامه اطلاعات

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *