دکترضیا الاطبا بزرگ خاندان ضیایی  و اولین طبیب دیارمان را بیشتر بشناسیم  ( قسمت هشتم کاظم خطیبی )

 

دکترضیا الاطبا بزرگ خاندان ضیایی  و اولین طبیب دیارمان را بیشتر بشناسیم  ( قسمت هشتم )

در ادامه قسمت قبل که در خصوص خاندان ضیا الاطبا از نوه ایشان پرو فسور حسین ضیایی  یاد کردیم که در امریکا زندگی می کرد ودر سال ۱۳۹۰ در سن ۶۸ سالگی درگذشت وی علاقه وافری به ایران و زادگاهش تربت حیدریه داشت و در زمان فوت ایشان حاج حسن آقای ضیایی مدیر عامل جامعه تربتیهای مقیم تهران بلحاظ دوستی صمیمی که با ایشان داشتند و اینکه  در طی سالهای گذشته وی در تالار اجتماعات جامعه برای همشهریان در مورد فلسفه اسلامی و دیدگاههای بزرگانی چون سهرودی و حکمت شرق سخنرانی نمود ه بود وبه همین دلیل  برای بزرگداشت ایشان در  شب عید فطر سال ۹۰ از جناب استاد غلامرضا اعوانی ریاست محترم بنیاد فلسفه  و حکمت ایران  برای سخنرانی  دعوت به عمل آمدوایشان در آن جلسه برای همشهریان سخنرانی نمودند ، چون مطالب ایشان بسیار با ارزش بود لذا این مطالب با هماهنگی آقای جلال رفیع  در روزنامه اطلاعات چاپ گردید لذا بمنظور یاد آوری و همچنین نقش موثر این استاد دانشگاه هاروارد در امریکا لازم دیدم این مطلب را مجددا به اشتراک بگذارم تا برای آیندگان باقی بماند که عینا”در ذیل بیان می گردد .

شب عید فطر سال جاری ۱۳۹۰ شمسی) گردهمایی ماهانه تربتی ها تربت حیدریه ایهای مقیم تهران به بزرگداشت پروفسور سید حسین ضیایی تربتی که فیلسوف ،ریاضیدان فیزیکدان و استاد دانشگاه هاروارد بود و اخیرا در ۶۸ سالگی در گذشت اختصاص یافته بود دکتر غلامرضا اعوانی که خود از اساتید مسلم فلسفه دانشگاههای کشورمان است، به دعوت  جامعه تربتی های مقیم تهران در جلسه مذکور که در تالار اجتماعات این جامعه برگزار شد درباره روانشاد دکتر ضیایی ریاست دانشکده اسلام شناسی (UCLA) در کالیفرنیای آمریکا که نوه مرحوم ضیاء الاطباء (پزشک) و فرزند مرحوم دکتر محمود ضیایی تربتی (پزشک) بود سخنرانی کرد. همینجا لازم است از آقای «کاظم خطیبی»، همولایتی دکتر حسین ضیایی که متن این سخنرانی را با شور و اشتیاق و دقت بسیار از نوار پیاده کرده و به نظر دکتر اعوانی رساند و در اختیار روزنامه اطلاعات قرار داد؛ تشکر نماییم.

دکتر حسین ضیایی کارشناسی خود را در رشته ریاضیات و فیزیک از دانشگاه ییل در سال ۱۹۶٧ دریافت کرد و سپس در رشته فلسفه در دانشگاه هاروارد ادامه تحصیل داد و در سال ١٩٧۶ به درجه دکتری فلسفه اسلامی

دست یافت و پس از پایان تحصیل به ایران بازگشت و در دانشگاه های تهران و صنعتی شریف به تدریس پرداخت او در آمریکا به آموزش و پژوهش در دانشگاه های هاروارد براون و کالج اوبرلین پرداخت و از سال ۱۹۸۸ با سمت استادی به دانشگاه کالیفرنیا رفت. در آنجا استاد مطالعات ایرانی و اسلامی و مدیر بخش مطالعات ایرانی بود و از سال ۲۰۰۰ به عضویت هیأت ویراستاران مجله معتبر «ترانسندنت فیلوسوفی درآمد و در سال ۲۰۱۰ به عنوان رئیس انجمن بین المللی تاریخ شناسان علوم انتخاب شد.

از ضیایی چندین کتاب در زمینههای ریاضی و فلسفه حدود ۵۴ مقاله که در نشریات معتبر دانشگاهی به چاپ رسیده باقی مانده است؛ همچون فلسفه ریاضیات، رساله انواریه علم  و اشراق پرتونامه سهروردی شرح کلمه الاشراق سهروردی سهروردی و حکمه الاشراق فلسفه اشراق، و طبیعت اشراقیه رساله این کمونه.

ضیایی علاوه بر طرح موضوع فلسفه اسلامی و به ویژه اشراق در مجامع علمی ،غرب بخشهایی از آثار شاعران بزرگ ایران مانند ،مولوی سعدی ،حافظ نظامی و دیگران را به انگلیسی برگردانده و جنبه های گوناگون این آثار را به دانشجویان معرفی کرده است. شاید بتوان گفت او نخستین کسی است که به طور گسترده به معرفی و شرح فلسفه اشراق به انگلیسی زبانان پرداخته است. شماری از آثار او به زبان فارسی برگردانده شده است که از آن جمله میتوان به کتاب اشراق و معرفت در اندیشه سهروردی اشاره کرد این کتاب از جمله چهار رساله شیخ اشراق تلویحات ،مقامات مشارح و حکمه الاشراق را مورد بررسی قرار داده و علاوه بر روش شناسی سهروردی به این موضوع نیز رسیدگی کرده که هر کدام از این رساله ها در چه مقطع زمانی از زندگی سهروردی نوشته شده است.

دکتر ضیایی در گفت و گویی که درباره پیوند ریاضیات و فلسفه با خبرگزاری مهر ،داشت گفته بود: «ریاضیات همواره در اندیشیدن و ساختمان پذیری گزاره های فلسفی راه دارد… اگر به تاریخ نظر کنیم خواهیم دید اغلب ریاضیدانان صاحب مکتب برای بیان کلیات نظامهای خود به بیان فلسفی روی آورده اند…. در قرن بیستم بسیاری از فیلسوفان ریاضیدان نیز بوده اند؛ مانند برتراند راسل و بسیاری از ریاضیدانان نیز مانند بروثر، فیلسوف بوده اند. در واقع خلاقیت فکری در ریاضیات و فلسفه در نهایت یکی است.

دکتر حسین ضیایی در دوم شهریور ماه سال جاری در گذشت. متن سخنرانی دکتر اعوانی به شرح ذیل است :

افتخار دارم که شب عید فطر در جمع تربتیهای مقیم تهران برای از دست دادن عزیزی بزرگ ، فیلسوف ، دانشمند و محقق واقعا کم نظیر ، سخن گویم

دکتر اعوانی

اگر بخواهم اوصاف جناب سیدحسین ضیایی را ،بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ شود. امیدوارم یادواره ای برای ایشان با شرکت دانشمندان ایرانی و خارجی که خیلی از اساتید و دانشمندان خارجی ایشان را میشناسند و دوست میدارند برگزار نماییم؛ ولی متأسفانه به دلیل کمبود ،وقت امکان توصیف او میسر نیست و فقط در این مدت شمه ای کوتاه از احوال و خصایل ایشان را بیان میکنم .بنده از سال ١٣۴۶ و ١٣۴٧ – حدود ۴۵ سال پیش ـ با ایشان آشنا شدم و اولین بار که ایشان را ملاقات ،کردم درست زمانی بود که او دانشجوی دانشگاه  هارواردبودو به منزل ما در حوالی چهار راه ولیعصر آمده بود  بعد از آن با هم دوست شدیم و این دوستی همچنان ادامه داشت  دکتر ضیایی انسانی والاو کم نظیر بود و مثل ایشان در ایران کم تر می توان یافت .کسی هم که در علوم انسانی وارد شود فیزیک و ریاضی و علوم دیگر بداند و در عین حال فیلسوف باشد، قطعا نادر است. خیلی ها در حوزه تخصصی خودشان غرق میشوند و از کتابهای دیگر خبر ندارند؛ ولی ضیایی چنین نبود غرب را عمیقا میشناخت و دانشگاه هاروارد بود و به منزل ما در حوالی چهار راه ولیعصر آمده بود. بعد از آن می توانست درباره فلسفه اسلامی در بالاترین مقطع بحث کند با هم دوست شدیم و این دوستی همچنان ادامه یافت دکتر ضیایی انسانی والا و کم نظیر بود و مثل ایشان در ایران کمتر میتوان یافت.

هم

بود. انسانی که در علوم انسانی وارد شود و فیزیک و ریاضی و علوم دیگر . کسانی در بین ما می آیند و زندگی میکنند و مدتها هستند و کسی قدر بداند و در عین حال فیلسوف باشد و بعد به فلسفه اسلامی گرایش پیدا کند آنها را نمی شناسند و واقعا مثل شمعی هستند که هر چه می سوزد، نورش بیشتر قطعاً انسانی نادر است. می شود متأسفانه آن طوری که باید و شاید قدر و منزلت این استاد شناخته نشد. افسوس که وقتی کسانی مثل ایشان را از دست میدهیم تازه به فکرشان خیلی ها در فلسفه غرب غرق میشوند؛ مثلا در «شلایرماخر» یا در ویتگنشتاین» یا در «کانت» افتیم. در اینجا به چند نکته درباره شخصیت و خصوصیات پروفسور حسین در حوزه تخصصی خودشان کار میکنند و ضیایی باید اشاره کنم از فیلسوفان و کتابهای دیگر خبر ندارند؛ ولی آن مرحوم از این گونه افراد نبود. واقعا غرب را عمیقا میشناخت اگر درباره ارسطو از او سؤال می کردید اولا در کنار علم و ادب در رشته ها و زبانهای مختلف شخصی بسیار والا میتوانست درسی کامل درباره آن به شما بگوید. گهر و انسانی به تمام معنا کامل بود؛ با خصوصیات انسانی و الهی او با تمام اگر میخواستید میتوانست درباره فلسفه اسلامی در بالاترین مقطع معنی شریف زاده، نجیب زاده بزرگ ،منش کریم الطبع و دارای فضایل اخلاقی علمی بحث کند خاصه درباره سهروردی که مرحوم ضیایی استاد مسلم در حکمت اشراق بود.همچنین در گرایش های جدید شاگردبزرگانی مانند” کواین ” (QUINE) بودکه حالا اسم آنها را به بزرگی می برند.در حال حاضراگر کسی کتابی در باره ” کواین “خوانده باشد، فخر فروشی می کند . در حالیکه ایشان سالها درهاروارد، آن هم در زمان دوره طلایی آن دانشگاه ، شاگردبزرگترین استادان فلسفه بود.البته هارواردحالا مانند گذشته نیست .

اوغرب قدیم و جدید را به خوبی می شناخت . کسانی هستند که فقط یک فیلسوف را می خوانند ،ولی او به تمام زوایای فلسفه غرب وارد می شد ، مثلا می دانست مساله کانت چیست و پاسخ اوبه این مسئله کدام است کسی مانند اودر ایران خیلی کم داریم .

نگاه عمیق در فلسفه

 

ایشان خیلی تعمق داشت البته مدعی زیاد است . افرادی هستند که چند صباحی رفتند و آب رودخانه” تایمز” و یا ” می سی سی پی “یا ” راین ” را خورده اندو چند کتاب هم دارند و خیال می کنند افلاطون هستند!مرحوم ضیایی این طور نبود او غرب را خوب و عمیق می شناخت می دانست ” دکارت “کیست . ” هگل “کیست می دانست ” هایدگر “کیست و فلسفه تحلیلی چیست و بنابر این وقتی در این موارد بحث می شد ، بحث هایش عمیق بود.

پرفسور ضیایی بعد از این که از دانشگاه هارواردبه ایران برگشت ، ابتدا استاد دانشگاه تهران ، سپس استاد دانشگاه صنعتی شریف شد در همین مدت ایک سال یا دو سال که در دانشگاه شریف ،بود دانشجویان درخشانی داشت و آنها را وادار کرد که یک کتاب بسیار خوب با موضوع بسیار دشوار در فلسفه و منطق آن هم در دانشگاه صنعتی شریف اوایل انقلاب در آورند.

او شاگرد تربیت میکرد در فلسفه اسلامی عمیق بود اینها کم اند جواهرند. و درند چرا ما به مرحوم “هانری کربن “احترام میگذاریم؟ برای اینکه وقتی کرین فلسفه اسلامی را شروع کرد خودش فیلسوف بود. شاگرد بزرگانی مثل “هوفر”، «کاسیرر»، «برهیه»، «ژیلسون» و صدها نفر دیگر بود. خودش فیلسوف بزرگی بود  ؛ ولی وقتی وارد فلسفه اسلامی ،شد آثار ملاصدرا و کارهای سهروردی  و بسیاری از عرفا و حکمای دیگر را تصحیح و چاپ کرد و متحول شد. واقعا کسانی که در فلسفه غرب عمیق و به روز باشند و در مسائل حکمت اسلامی هم وارد شوند و صاحب نظر ،باشند تعدادشان بسیار نادر است.

شما اهالی تربت حیدریه این همشهری خود را خوب بشناسید. او از بزرگان حکمت اشراق است

آکسفورد یکی از دانشگاههای معتبر غرب است و به هرکس اعتماد نمی کند که برایش مقاله بنویسد؛ اما بیشتر مقالات مربوط حکمت اسلامی کارهای مهمی کرد و باید توجه نمود که ایشان در یک مملکت به فلسفه اسلامی آکسفورد به قلم ضیایی است. و این به دلیل اعتمادی بود که دانشگاه به او داشت

جوانی رساله (انواریه را که ترجمه مانندیاز حکمت اشراق است و یک ایرانی حدود ۴٠٠ الی ۵۰۰ سال پیش در هند تألیف کرده، تصحیح و چاپ کرد. چه کسی می

دانست رساله انواریه چه بود؟ چند نفر حکمت اشراق را خوانده باشند و تازه بفهمند که سهروردی چه میگوید؟

صاحب سبک و زبان فاخر

 

 

 

او از تدریس میکردند بنابراین تدریس ایران شناسی خیلی کار سخت و دشواری

بود؛ اما مرحوم ضیایی خدمت شایان و بزرگی در این راستا کرد.

او بزرگانی را جمع کرد و در دانشگاه UCLA) که از بزرگترین دانشگاههای آمریکاست یک مرکز ایران شناسی ایجاد کرد و تا مقطع دکتری شاگرد تربیت می کرد.

غریب این کار را انجام داد جهان اسلام به این افراد نیاز داشته است و دارد. و کاری که او کرد کار مجاهد فی سبیل الله است. او شاگردان زیادی را در این رشته تربیت کرده است.

از حکمت اشراق است و یک ایرانی

کسی که عاشق فرهنگ خودش باشد و بتواند معارف و فلسفه قدیم ما را بزرگان حکمت اشراق است. با علم روز و با زبان روز تطبیق کند و آن را برای غربی ها که خیلی تشنه این مطلب اند فراهم نماید؛ انصافا شایسته تقدیر است جهان غرب تشنه حکمت معنوی مشرق است به طوری که میبینیم کتابی مانند مثنوی معنوی» در طول ده سال پر فروش ترین کتاب در آمریکا بوده است و در این مدت بیش از ۵۰۰ هزار نسخه ترجمه آن به زبان انگلیسی به فروش رفته است. در صورتی که فروش کتابهای شکسپیر در این مدت بیش از ۲۰ هزار نسخه نبوده است. آیا ما میتوانیم این پیام مهم فرهنگی خود را به غرب برسانیم؟ در حالی که

پروفسور ضیایی این مهم را انجام داد.

صاحب سبک و زبان فاخر دکتر ضیایی کتاب حکمت اشراق را به شیوه علمی – انتقادی تصحیح کرد و آن را به انگلیسی هم ترجمه کرد سازمان ارتباطات صدها نسخه از آن را خرید. دکتر ضیایی کتاب حکمت اشراق را با یک زبان بسیار فاخر به انگلیسی این کتابهایی که در اینجا ترجمه و چاپ میشود و مدت ها در انبارها ترجمه کرد. او بر زبان و ادبیات انگلیسی بسیار مسلط بود ایشان در نگارش می پوسند خیلی مورد توجه خارجیان ،نیست بلکه کتابی خوب است که در انگلیسی، صاحب سبک بود علاوه بر آن کتاب پرتونامه» را به اتفاق فردی دانشگاههای معتبر تدریس شود و دارای نقد و بررسی علمی باشد، و به عنوان حکمت اشراق بسیار مهم است. در دانشگاه هاروارد به نام «تاکستون به انگلیسی ترجمه کرد؛ کتابی که در فهم یک مرجع معتبر علمی شناخته شود و دارای نقد و تحلیل باشد. هر کتابی نمیتواند به عنوان مرجع شناخته شود کتاب مرحوم دکتر ضیایی تحت عنوان کتاب دیگری را که برای نخستین بار تصحیح و چاپ کرد شرح معرفت و اشراق در اندیشه سهروردی کتاب مهمی است. مرحوم «کربن) حکمت الاشراق شهرزوری بود که تا آن زمان کسی نسخه آن را ندیده بود و آن را به فرانسوی ترجمه ،کرد دکتر حسین ضیایی هم آن را به انگلیسی ترجمه حتى قطب الدین شیرازی هم از این کتاب در شرح خود بر کتاب حکمۃ الاشراق نمود و الآن یکی از مراجع معتبر شناخته می شود. استفاده کرده است. مرحوم ضیایی در واقع این کتاب را احیا کرد. علاوه بر آن ترجمه چنین آثاری به زبانهای خارجی آنهم زبان دانشگاهی، بسیار رساله «انواریه» هروی را که شرح فارسی کتاب حکمه الاشراق ،است تصحیح دشوار است به قول استاد همایی که روزی در دانشگاه تهران در مورد تدریس زبان عربی میگفت تدریس عربی روزمره که باربرهای سوریه بدان تکلم می کنند آسان است و حداکثر در دو سه سال میتوان آموخت ولی نگارش عربی خوب و فصیح و شیوا مانند عربی ابن عربی ابن سینا» و «غزالی»، کاری کنید، تقریبا بیشتر مدخلهای فلسفه اسلامی را دکتر ضیایی نوشته است چنان بسیار دشوار است و برای افراد بسیار نابغه لااقل سی سال به طول می انجامد. و حالا هم باید گفت که انگلیسی دکتر حسین ضیایی با توجه به تجربه ۳۰ ساله اش در کار ترجمه و نگارش در سطح جهانی کم نظیر است. امروزه جهان اسلام به کسانی مانند ایشان نیاز دارد. متأسفانه آن طور که باید و شاید قدر او شناخته نشد. ما در این شب مبارک برایش طلب مغفرت می کنیم و از خداوند متعال ، می خواهیم که روح ایشان را با روح انبیا و اولیا و ائمه معصومین و خاصه امام هشتم(ع) که برگزار کنندگان این مجلس همه از محبان او هستند و نیز با روح همه حکمای الهی که مرحوم ضیایی با تدریس خود، حکمت آنها را در سرزمین غرب احیا کرده است، محشور گرداند.

و چاپ کرد. از طرف دیگر مقالات زیادی دارد و در دایره المعارف»ها درباره فلسفه اسلامی خیلی مطلب مینوشت؛ مثلاً اگر به فرهنگ فلسفه آکسفورد مراجعه

که می دانید دانشگاه آکسفورد، یکی از دانشگاههای معتبر دنیای غرب است و به هر کس اعتماد نمیکند که برایش مقاله بنویسد؛ اما بیشتر مقالات مربوط به فلسفه اسلامی آکسفورد به قلم آقای ضیایی است و این به دلیل اعتمادی بود که دانشگاه آکسفورد به او داشت. او معلم و استاد بسیار موفقی هم بود و شاگردان برجسته ای را که متخصصان فلسفه اسلامی اند، تربیت کرده است. او علاوه بر این که محققی عالیقدر بود، فیلسوف هم بود. ما یک محقق داریم که کارش فقط ترجمه و تصحیح و غیره است؛ ولی او محققی بود که علاوه بر اینها حکیم و فیلسوف هم بود سخنان را به درستی میشنید و تحلیل می کرد؛ مثلا بارها اعلام میکرد که اشکال فلسفه کانت در فهم مسأله «علم حضوری است. اگر او علم حضوری سهروردی را می فهمید مشکلش حل می شد؛ چون حل شبهه او غیر از علم حضوری راهی ندارد. مرحوم ضیایی زمانی هم خدمت علامه محمد کاظم عصار» ـ یکی از بزرگان کشورمان – رفته بود. متأسفانه ما قدر آنها را ندانستیم و آنها از میان ما رفتند مرحوم ،عصار شاگرد کسانی چون میرزا حسن کرمانشاهی و میرزاهاشم» (رشتی از بزرگان فلسفه اسلامی بود و حدود ١۴ سال هم در نجف فقه خوانده بود و چند سالی هم در فرانسه در دانشگاه سوربن تحصیل کرده و ریاضی و حکمت جدید را فرا گرفته بود مرحوم عصار با تفکر «هوسرل»husserl) کاملاً آشنا بود و در حضور مرحوم دکتر ضیایی، پدیدار شناسی هوسرل را با ایشان بحث میکرد و آن را با حکمت شیخ اشراق تطبیق می نمود. در فلسفه تطبیقی خیلی وارد بود وی میدانست هر مسأله ای که طرح می شد، چه راه حلی دارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *