سرویس خارجی: آغاز حملات روسیه به تروریستها در سوریه تحولی مهم در شرایط جاری منطقه است که در صورت نادیده گرفتن برخی ابعاد، این عملیات نمی تواند به اهدافش برسد.
خبرگزاری فارس در گزارشی به قلم حمید رضا کاظمی نوشت: روسیه حملات هوایی به مواضع گروههای تروریستی در سوریه را پس از درخواست دمشق و هماهنگی با ارتش سوریه آغاز کرده است.این حملات با واکنش تند کشورهای غربی به ویژه آمریکا مواجه شده است به طوری که دبیرکل ناتو خواستار پایان حملات روسیه به داعش در سوریه شده اما براساس گزارش رسانهها و اظهارات مقامات روس این حملات تاثیر گذار و جدی بوده و منابع حیاتی داعش در سوریه را هدف قرار داده است.
هرچند رسانههای غربی از ابتدا بدبینانه این حملات را مورد انتقاد شدید قرار دادهاند ولی به نظر میرسد حملات سنگین هواپیماهای روس که طی روزهای آینده با ورود بالگردهای MI-24 سنگینتر و دقیقتر خواهد شد، داعش را در شرایط دشواری قرار خواهد داد.
هدف قرار دادن انبارهای تسلیحات داعش در حمص، مرکز فرماندهی در الرقه، مواضع نیروهایشان در اطراف ادلب و … میتواند شرایط میدانی در سوریه را در صورت هماهنگی با نیروهای ارتش و نیروهای مردمی تغییر دهد.حملات روسیه از آنجایی که برخلاف حملات آمریکا دارای بازوی زمینی یعنی ارتش سوریه است شانس بیشتری برای موفقیت دارد اما این حملات دارای یک نقطه ضعف مستتر است که میتواند باعث تشدید بحران در منطقه شود.
در صورتی که روسیه داعش را تنها یک تهدید تروریستی محدود در سوریه بداند و عراق را در محاسبات خود در قبال داعش نادیده بگیرد آنگاه با تشدید حملات هوایی تروریستها با فرار به عراق باعث بحرانی شدن اوضاع در این کشور میشوند و به قول معروف چاله به چاه بدل می شود.داعش به طور خاص و گروههای تکفیری به طور عام نشان دادهاند نابود نمیشوند و در گذر زمان از یک کانون بحران به کانون دیگری نقل مکان میکنند.
تروریستها زمانی که در افغانستان شرایط را دشوار دیدند به شمال پاکستان و از آنجا به یمن و پس از آن عراق و سپس به سوریه نقل مکان کردند و انتظار میرود با تشدید حملات روسیه در سوریه باردیگر تروریستها به عراق نقل مکان کنند و در آنجا از طریق موصل و الانبار دوباره در سایه تجدید حیات کنند و با بدست آمدن فرصتی دوباره، قدرتمند وارد عمل شوند و دامنه حضور خود را حتی از عراق به اردن یا دیگر کشورهای منطقه همچون عربستان ادامه داده و خود را به منابع بزرگ نفتی منطقه برسانند.
از این رو باید داعش و تروریستها را به طور راهبردی در محاصره قرار داد و امتداد عملیات در سوریه را به عراق هم کشاند. میتوان در این زمینه سه سناریو را مد نظر قرار داد:
اولین سناریو آن است که جنگندهها و بالگردهای روس با تعقیب تروریستها وارد آسمان عراق شوند و مواضع داعش را در موصل و رمادی هدف قرار دهند و شرایط را برایشان همچون سوریه دشوار کنند اما این راه حل با توجه به متفاوت بودن اوضاع عراق با سوریه دشوار است؛ چراکه در عراق آمریکا نقش فعالتری دارد و اجازه نخواهد داد اوضاع تحت کنترل روسیه قرار گیرد و از این رو انتظار میرود که کاخ سفید چنین امری را قبول نکند و به هیچ وجه برایش قابل قبول نباشد که کرملین به بازیگر راهبردی در عراق تبدیل شود، همچنین دولت بغداد هم علاقه ندارد که این کشور به عرصه تقابل قدرتهای بین المللی تبدیل شود و بحران داخلی وارد فاز جدید شود.
دومین سناریو که میتوان در نظر گرفت، این است که مسکو از واشنگتن درخواست کند تا در عراق تروریستها را تحت فشار بیشتر قرار دهد و همانطور که روسیه در سوریه عرصه را بر تروریسم تنگ میکند، در عراق هم آمریکا وارد عمل شود و مکانهای حیاتی برای داعش را هدف قرار دهد. این سناریو هم با توجه به شناختی که از راهبرد آمریکا در قبال داعش داریم بعید است چراکه آمریکا به طور تاکتیکی با تروریسم وارد مقابله شده و در مواقعی که داعش یا دیگر گروههای تروریستی در راستای منافع واشنگتن و تلآویو علیه جریان مقاومت گام بردارند از آنها برای بیثبات سازی منطقه بهره میگیرد.
از سوی دیگر با توجه به شرایط موجود در عراق آمریکا برای حفظ موازنه میان جریانهای سیاسی این کشور علاقه ندارد تا مشکل داعش رفع شود و این در شرایطی است که روسیه به مراتب از خطر تکفیریها نگرانتر است و آنرا به مثابه تهدیدی برای امنیت ملی خود قلمداد میکند.سومین سناریو هم این است که روسیه با تقویت حمایت تسلیحاتی از ارتش و نیروهای حشد شعبی و هماهنگی اطلاعاتی با آنها، مرزهای غربی عراق را مستحکمتر کند تا مسیر انتقالی تروریستهای داعشی به عراق با دشواری جدی مواجه شود. این سناریو تا حد زیادی قابلیت اجرایی شدن دارد و در همین چارچوب میتوان اخبار منتشر شده در دو هفته گذشته درباره تشکیل اتاق عملیات مبارزه با داعش میان روسیه، ایران، عراق، سوریه و حزبالله را تحلیل کرد.
اگر چنین سناریویی عملی شود به واقع داعش با مهلکهای جدی مواجه خواهد شد و از سوی دیگر آمریکا و دیگر کشورهای غربی هم نمی توانند فشار بر مسکو را تشدید کنند و در صورتی که چین هم برای کمک جدی به عراقیها در نبرد با تروریسم وارد شوند آنگاه جبههای قدرتمند علیه تروریسم بین المللی و حامیان آنها تشکیل میشود که دارای مشروعیت در جامعه جهانی است.به هرحال حملات روسیه به داعش اقدامی شجاعانه از سوی مسکو برای بازگشت به عرصه خاورمیانه پس از چندین دهه یکه تازی آمریکایی ها بود که نتیجه آن تاثیر شگرفی در ژئوپلتیک منطقه خواهد داشت.
اگر مسکو در این ماجرا به سرنوشتی همانند جنگ افغانستان در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی دچار شود قطعا چشم انداز خاورمیانه جدید با دست بالای آمریکا و متحدانش تشکیل خواهد شد ولی در صورتی که روسیه بتواند در کنار دوستانش در سوریه و عراق تا حد زیادی مهار کند و از سوی دیگر بتواند روابط خود را قدرتهای منطقه در تهران، قاهره و آنکارا را تقویت و هماهنگ کند، میتوان آیندهای متفاوت از آنچه که کاخ سفید برپایه منافع اسرائیل در خاورمیانه از صحرای سینا مصر تا حضرموت یمن طراحی کرده، مد نظر قرار داد.
ترس غرب از روسیه
تصویر واقعی روسیه مقابل دیدگان غرب این است که روسیه یک طرف خطرناک است و نباید به حال خود رها شود، روسیه قویتر از آن است که بتوان با آن وارد جنگ شد و نمیتواند به عنوان یک قطب بینالمللی و ابرقدرت به رسمیت شناخته شود، اما روسیه میخواهد ثابت کند که بزرگتر از آن است که نادیده گرفته شود.
شبکه المیادین در تحلیلی در راستای حضور نظامی روسیه در سوریه بدون در نظر گرفتن مخالفت غرب و در راس آن آمریکا تحت عنوان “وحشت از روسیه؛ بیماری مزمن غرب” آورده است: مدتهاست که رابطه روسیه و غرب در وضعیت نامفهوم بیاعتمادی و تنش همیشگی و گاهی گرم و گاهی سرد قرار دارد. حتی در دورههای توافق میان دو طرف، میبینیم که فضا مملو از انرژی منفی است که دو طرف در دو رویکرد عکس هم و به دور از هم صحبت میکنند.
در مورد دلایل آن، نمیتوان به پس لرزههای رخدادهای سالهای اخیر در خاورمیانه و اوکراین بسنده کرد، حتی نمیتوان به گسترش پیمان ناتو به سمت مرزهای روسیه یا پیوستن کشورهای سابق شوروی به اتحادیه اروپا اکتفا کرد. مسالهای عمیقتر از این و کاریتر از آن نیز در روابط میان دو طرف وجود دارد.
ترس، واژهای است که نگاه غرب، اروپا و آمریکا را به صورت کلی نسبت به روسیه نشان میدهد. اگر بخواهیم چارچوب زمانی این نگاه غرب نسبت به روسیه را بررسی کنیم، میتوانیم به زمان بسیار دور بازگردیم، اما شرایطی که برای نسلهای معاصر ملموس است، کمی قبل از پایان جنگ جهانی دوم است که روسیه (شوروی سابق) احساس کرد که غرب آن را خطری به شمار میآورد که نمیتواند آن را به عنوان یک شریک در چارچوب روابط طبیعی با فرصتهای برابر بپذیرد.
شخصیت روسها، آمیزهای از رنج و ملیگرایی
روسها از مسیرهای بسیار ناهمواری در راه ساختن حال حاضر کشورشان عبور کرده و عذابهای بسیار تلخی کشیدهاند که از جنگهای رهبران مسکو آغاز شد و پس از آن زمانی بود که پتر کبیر، امپراتوری روس را تاسیس کرد که خاندان رومانوف تا انقلاب سال ۱۹۱۷ بر آن حکومت کرد و شهر سن پترزبورگ در غرب این کشور را به عنوان پایتخت خود تعیین کرد.این رهبران تاثیرگذار در تاریخ روسیه همچون پتر کبیر و کاترین کبیر، ملکه روسیه با ویژگیهای خود برجسته شدند به طوریکه آنها در وجدان مردم روسیه زندهاند.
پتر کبیر به مدت ۳۰ سال در آغاز قرن هجدهم بر روسیه حکومت کرد و این ۳۰ سال آغاز دوره طلایی امپراتوری روسیه بود، طی آن عملا یک قدرت جهانی ایجاد شد که شامل ارتقای سطح نهادهای کشور، بخش نظامی، ناوگان دریایی، بخش تجارت و ارتقای قوانین و عمران بود. پس از آن نیز کاترین کبیر به روند پیشرفت کشور ادامه داد و دوره زمامداری ۳۴ سالهاش تحول بسیار مهمی در تاریخ روسیه قلمداد میشود. اما روسها در دورههای پی در پی در تاریخشان ثابت کردهاند که ویژگی که بیشتر از آن برخوردار هستند حس ملی گرایی بالایشان است، چرا که بهای سنگینی را برای آزادی کشورشان و آزادی اروپا و جهان از دشمنانی چون نازیها پرداختند .
نجات غرب از دست هیتلر
در جنگ جهانی اول، روسیه پس از انقلاب ۱۹۱۷ عقبنشینی کرد و چهار سال در جنگ داخلی به سر برد و سپس به امور خود پرداخت و ستونهای اتحاد شوروی را تحکیم کرد.
در جنگ جهانی دوم، شوروی سابق با همپیمانان در برخورد با کشورهای متحدین و در راس آنها آلمان نازی مشارکت کرد. شوروی به شدت از شهر استالینگراد دفاع کرد. روسها معتقد هستند که مقابله آنها با ارتش هیتلر باعث شد که متفقین پیروز جنگ شوند. روسیه در جریان آن جنگ حدود ۲۲ تا ۳۰ میلیون نفر را از دست داد. در دو نبرد، استالینگراد و برلین، همپیمانان غربی کمک شایان ذکری به شوروی برای ورود به برلین نکردند، و معتقد بودند که کنترل ارتش سرخ بر برلین باعث میشود که برلین محل نفوذ شوروی شود که این مساله برای رهبران غربی خوش نمیآمد.اما طبق دیدگاه شهروندان روس، آمریکاییها این پیروزی را دزدیده و به نام خود زدند چرا که آمریکاییها از اول وارد این جنگ نشده بودند و اقدام آنها در استفاده از بمبهای هستهای در پایان این جنگ برای به دست آوردن نتیجه جنگ بود.
به دور از فضای جنگ سرد که ترس متقابل میان روسیه و غرب را به بالاترین حد رساند و چیزی نمانده بود که جهان فروپاشد، اتحاد جماهیر شوروی سابق فروپاشید و رهبران روس در دهه ۹۰ قرن گذشته تلاش کردند تا با غرب در صلح باشند و در مورد مسائل مورد توجه دو طرف همچون امنیت اروپا و امنیت جهانی و هر آنچه که مورد توجه ابرقدرتها است، همکاری کنند.اما این بار، قدرتهای غربی تمایل خود را برای به حاشیه راندن روسیه و دور کردن آن نه فقط از هرگونه تاثیرگذاری بر رخدادهای جهانی بلکه از تاثیر بر کشورهای نزدیک روسیه ابراز کردند. ناتو به گسترش خود در کشورهای اتحاد جماهیر شوری سابق ادامه داد. اتحادیه اروپا نیز به تحریک کشورهای شوروی سابق جهت پیوستن به آن ادامه داد و آنها را یکی پس از دیگری به خود ملحق کرد.
روسیه نتوانست تمامی این اقدامات را متوقف کند و با غرب برنامههای “شراکت به خاطر صلح” در سال ۱۹۹۳ را امضا کرد که از طریق آن، این احتمال میرفت که روسیه در اساسنامه امنیت مشترک اروپا مشارکت کند و به عنوان عضوی در اتحادیه اروپا در آینده پذیرفته شود. اما این امر رخ نداد، بلکه مسکو به حاشیه رانده شد و غرب و “ناتو” بیشتر و بیشتر گسترش یافتند و پیمان نظامی ورشو را نادیده گرفتند.
روسیه در دهه ۹۰ بیشتر اعتماد خود به غرب را از دست داد و این علی رغم آن بود که روسیه در این مرحله هیچ تهدیدی را برای غرب ایجاد نمیکرد، بلکه دست به اقداماتی زد که خشم شهروندان روس را برانگیخت و تمایل آنها را برای بازپس گرفتن جایگاه از دست رفتهشان و در نتیجه به دست آوردن احترامشان بیشتر کرد.
از زمانی که پوتین قدرت را در روسیه به دست گرفت حس وحشت از روسیه در محافل بینالمللی دوباره احساس میشود و در موارد مختلفی تنش میان دو دولت آمریکا و روسیه دیده شده است. ترس از روسیه همواره در اظهارات غربیها به صورت کلی و از آمریکاییها به صورت خاص احساس میشود.
اما روسیه دست به تلاشهای بسیاری زد که به تفاوت در مواضع کشورهای غربی در قبال روسیه انجامید، و حتی میتوان از مواضع غربی در قبال روسیه و نه یک موضع غربی یکپارچه سخن به میان آورد. به عنوان مثال آلمان درک بیشتری از مواضع روسها دارد.
این در حالی است که انگلیس و فرانسه پشت آمریکاییها حرکت میکنند. در حال حاضر، آمریکاییها هراس بسیاری نسبت به ائتلاف روسیه – آلمان دارند، چرا که اگر این ائتلاف حاصل شود، خود ضامن این امر است که به سلطه آمریکا از اروپا پایان دهد و در نتیجه پایان امپراتوری آمریکا خواهد بود و آن را به یک قدرت منطقهای خارج از تاثیر بینالمللی که از آمریکا در ۱۰۰ سال اخیر شناخته شده است، تبدیل میکند .
روسیه و آمریکا
در نهم ژوئن ۲۰۰۷ تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلیس گفت ، به صراحت به پوتین گفته است”مردم در غرب کم کم نسبت به رخدادهای روسیه و سیاست خارجه آن احساس ترس میکنند.” پوتین نیز در پاسخ به وی گفت:روسیه رفتار سالمی از غرب ندیده است.در همان سال مجله تایم آمریکا پوتین را شخصیت سال ۲۰۰۷ بر اساس نظر خوانندگان معرفی کرد.
پوتین در دیدار با کادر این مجله در ضیافت شام در مسکو گفت: شما ما را نمیفهمید و به ما احترام نمیگذارید و عقده برتری نسبت به ما دارید. اما روسیه عقب مانده نیست و در زمینه فرهنگی بر بیشتر جوامع غربی برتری دارد، اما در زمینه علوم، روسیه چندین گام از غرب جلوتر است.
در ششم ژوئن گذشته پوتین تاکید کرد:دلیلی برای ترس از روسیه وجود ندارد. فقط یک دیوانه میتواند تصور کند که روسیه به صورت ناگهانی به ناتو حمله خواهد کرد. برخی از کشورها به سادگی از نگرانی مردم در قبال روسیه سوء استفاده میکنند تا به حمایت نظامی و کمکهای اقتصادی و مالی و کمکهای دیگر دست یابند. اما ما مسائل دیگری داریم که به آنها مشغول هستیم.
در چنین شرایطی،نویسنده معروف دنیای عرب تأکید میکند دیگر داستان افغانستان برای روسها در سوریه تکرار نخواهد شد؛ تحولات به سرعت در حال رخ دادن است و دست ترکیه و عربستان برای مقابله با روسیه نیز بسته است.به نوشته عبدالباری عطوان، نویسنده شناخته شده دنیای عرب و سردبیر روزنامه رأی الیوم، ورود نظامی روسیه به سوریه باعث تغییر و تحولات زیادی در همین چند هفته اخیر در رفتار و معادلات منطقه شده است.سردبیر رأی الیوم مینویسد، پس از ورود نظامی روسیه در سوریه که تمام معادلات و موازنهها را بر هم ریخته است باید به سه نکته اساسی توجه کنیم که از این قرار است:
اول: اخبار هواشناسی شبکه «روسیه ۲۴» در گزارش خود، اوضاع جوی سوریه را نیز آورد و در پشت صحنه خود تصویر جنگندههای روس را گذاشت و مجری اخبار اعلام کرد که کارشناسان آب و هوا شناسی اوضاع جوی سوریه را برای بمباران هواپیماهای روسیه مطلوب توصیف میکنند.مجری خبر در ادامه گزارشی از میزان سرعت باد و بارندگی و دمای هوا و رطوبت سوریه ارائه کرد.
دوم: ابراز نا امیدی وزارت خارجه روسیه از سخنان «اشتون کارتر» وزیر دفاع آمریکا که گفته بود: باید با روسیه در سوریه مقابله کنیم.
سوم: پیامهایی که گفته میشود روسیه به کشورهای خلیج فارس به خصوص قطر و عربستان فرستاده و نسبت به عواقب وخیم مسلح کردن معارضان سوریه به موشکهای ضد جنگنده و تکرار سناریوی افغانستان هشدار داده است.
عبدالباری عطوان پس از ذکر این سه نکته، در ادامه مینویسد: اگر در این سه نکته تأمل کنیم، در مییابیم که روسیه، جنگ علیه تندروهای سلفی وهابی را در سوریه با هدف تأمین امنیت ملی خود انجام میدهد و این مسأله به وضوح از بسیج رسانهای و سیاسی روسیه برای حمایت از این ورود نظامی مشخص میشود؛ تا جایی که وضعیت آب و هوای سوریه را نیز برای حمله هوایی در این کشور در خبرهای خود اعلام میکند.رهبری روسیه بر خلاف آمریکا از عقده شکست خود در افغانستان رنج نمیبرد و این شکست که موجب سقوط امپراتوری شوروری شد باعث نمیشود تا روسیه برای نجات دولت دمشق وارد عمل نشود؛ سوریهای که تنها دولت عربی متحد مسکو است. همچنین تصادفی نیست که رهبران روسیه پیامهای تهدیدآمیز به عربستان و قطر و ترکیه، ارسال کنند؛ پس از اینکه ۵۵ مفتی سعودی در بیانیهای علیه روسیه در سوریه اعلام جهاد کردهاند.
سردبیر رأی الیوم مینویسد: این بیانیه، عربستان را در وضعیت سختی قرار داده است؛ چرا که احتمال دارد، عربستان را به عنوان حامی گروههای « تروریستی» در سوریه معرفی کند؛ آن هم در زمانی که سعودیها سعی میکنند خود را جزء نیروهای میانهرو در سوریه معرفی کنند.
به خاطر همین هم است که هیچ یک از علمای حاضر در «هیئت علمای» عربستان پای این بیانیه را امضاء نکردهاند.موضوع دیگر از دید این کارشناس دنیای عرب، سکوت مقامات رسمی عربستان در قبال ورود نظامی روسیه در سوریه است. وی مینویسد: تا این لحظه هیچ بیانیه با توضیحی در مورد ورود نظامی مسکو به سوریه از سوی مقامات سعودی صادر نشده است؛ چه بسا که مقامات ریاض در این شرایطی که درگیر جنگ یمن هستند از درگیری با روسیه اجتناب میکنند، مخصوصا اینکه قیمت نفت نیز کاهش یافته و کمبود ذخایر مالی نیز خود را در کسری بودجه نشان داده است.
عبدالباری عطوان میافزاید: رهبران سعودی بخوبی میدانند که سناریوی افغانستان علیه روسیه دیگر به سختی میتواند تکرار شود؛ چرا که هم شرایط مالی و داخلی عربستان تغییر یافته و هم اینکه روسیه دیگر بر خلاف دوره برژنف و گورباچف ضعیف نیست و با رهبری ولادیمیر پوتین در حالت اقتدار به سر میبرد.عطوان به نکته دیگری اشاره میکند و مینویسد،اگر تهدید عربستان و قطر از سوی مسکو، شفاهی بوده، اما روسیه ترکیه را از راه نظامی تهدید کرده است که پس از نقض حریم هوایی چندین باره ترکیه از سوی جنگندههای روسیه این اتفاق افتاد تا پیام روشن و مشخصی به اردوغان بدهد که هرچه سریعتر باید از سوریه خارج شده و دخالت در این کشور را تمام کند.
اردوغان مطمئنا در صدور دستور مقابله با جنگندههای روسیه، بسیار شک و تردید خواهد کرد و چون سابق نیست که بالفور با جنگندههای سوریه که حریم هوایی ترکیه را نقض میکردند، مقابله کند؛ چرا که ترکیه میخواهد حجم مبادلات تجاری خود را با روسیه از ۳۰ میلیارد دلار در سال در پنج سال آینده به ۱۰۰ میلیارد دلار برساند.عطوان در انتها نوشت،تمامی این تحولات پس از یک هفته از شروع حملات روسیه در سوریه آغاز شده است و باید دید در هفتهها و ماههای آینده تا چه حد معادلات منطقه و رفتار کشورها تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
ادامه دارد