در شب یلدای امسال، در محفل کوچکی از دوستان شرکت داشتم که هر یک به مناسبت کلامی و نکتهای در مورد یلدا گفتند: یکی از معنی یلدا و ریشه سریانی بودن آن گفت که معنی تولد میدهد، تولد خورشید، تولد مهر، تولد کیش مهر و قدمت آن که به هزاران سال قبل باز میگردد. دوست دیگری از کلمه «دی» گفت که ریشه اوستائی دارد و تغییر یافته کلمه دادار و آفریدگار بوده است و کلمه ساندی ـ یکشنبه ـ که برگرفته از روز خورشید ورجاونههاست. یکی از میترا و میترائیسم گفت و اینکه میترا در کوههای البرز بهدنیا آمده و مادرش آناهیتا، همانند مریم مادر عیسی مسیح باکره بوده است و حواریون هر دو ۱۲ نفر بودند، و بهدنبال آن، دوست دیگری ادامه داد که کیش مهریا میترائیسم، چگونه از ایران به اروپا رفت و در سراسر این قاره انتشار یافت و قرنها مذهب اروپائیان بود و مشابه «مهرابه»های ایران، در نقاط مختلف اروپا بنا شد. یکی دیگر از ناراحتی کلیسای روم از پیشرفت میترائیسم صحبت کرد و اینکه برای کمرنگ کردن سنتهای ایرانی آن، ادعا شد که تولد مسیح مقارن با روز یلدا بوده است، در حالیکه زاد روز تولد مسیح مشخص نیست. کما اینکه ارامنه خودمان هم ششم ژانویه را تولد مسیح میدانند. مهمان دیگری از شباهتهای زیاد یلدا و کریسمس حرف زد و اینکه بسیاری از مراسم کریسمس برگرفته از یلدای ماست و شباهت درخت کاج و سرو، روشن شمع کردن و افروزهها، رنگ سرخ و قرمزی انار و هندوانه، اشاره به شنل قرمز پاپ و کاردینالها و لباس قرمز بابانوئل و حاجی فیروز خودمان است. دوست دانشمند دیگری از سخنان «ارنست رنان» در مورد میترا و مهرشناسی، اطلاعاتی داد و بالاخره یکی از حاضران خوشحافظه، تمامی شعر توران شهریاری را از اول تا آخر خواند، از جمله:
مهر رخشا نکوترین چهر است
شب یلدا تولد مهر است
لفظ یلدا اگر چه سریانی است
شب مهر آفرین ایرانی است
ره به سطوره بوده آغازش
پر ز اسطورهها بود رازش
گرچه آئین مهر از ایران است
گرچه میراثی از نیاکان است
گرچه آغاز واصلش از ما هست
دین گسترده در اروپا هست…
و حقیر که همه مدت خاموش بودم مورد خطاب قرار گرفتم که چرا چیزی نمیگویم؟ جواب دادم که این مطالب غرورآفرین و شنیدن گوشههای فرهنگ غنی و شورانگیز ایرانمان مرا به رویا برد و در همین حال بود که فردوسی بزرگ به نظرم آمد و از او پرسیدم که استاد، آیا انصاف و سزاوار است که کشور ما را با این گذشته درخشان و پرشکوه در ردیف یک کشور کوچک آفریقایی مانند سودان قرار دهند؟ که بهجای پاسخ، بر دیدگانش قطرات اشک ظاهر شد !
دکتر عبدالحمید حسابی – استاد جراحی دانشگاه علوم پزشکی تهران