مبادلات فرهنگی ـ فلاحتی ایران و هند دکتر محمدحسن ابریشمی – بخش نهم
بیگم صاحب که تربیت ستیالنسا داشته رسالهای در شرح احوال خواجه معین حسن حسینی سجزی چشتی (متوفی۶۳۳ق) به فارسی تألیف کرده، در شعر دستی داشته،۷۳ و بسیار شعردوست و سخاوتمند بوده و انعامهای چشمگیری به برخی شاعران داده است؛ مثلاً رفیع مشهدی در تعریف شهر شاهجهانآباد مثنویی ساخته و باغها و زیباییهای آن را ستوده و از جمله در وصف باغ حیات بخش گفته است:
انار دلکش این تازه بستان بود بیدانه همچون نار پستان
چون جهانآرابیگم «بیت مذکور شنیده، خوش گردید و پانصد روپیه بفرستاد»؛۷۴ بیت کَنده شده بر سنگ مزار او (مدفون در صحن مزار نظامالدین اولیا در دهلی) نیز علاقه و دلبستگی آرمانی این بانوی فرزانه ـ همچون عموم تربیت یافتگان در قلمروهای فرهنگ ایرانی ـ به سبزه و گل و گیاه را میرساند:
به غیر سبــزه نپوشـد کسی مزار مرا
که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است۷۵
تأثیر غیاثالدین محمد تهرانی و افراد خانواده او در دربار شاهان گورکانی و به تبع آن، مبادلات فرهنگی و فلاحتی بین ایران و هند بسیار نافذ، ارزنده و درخشان است. غیاثبیگ فرزند خواجه محمد شریف (از وزیران با کفایت شاه تهماسب صفوی)، پس از فوت پدرش (۹۸۴ق) به همراه همسر و فرزندانش به دربار جلالالدین اکبر شاه به هندوستان رفت و پس از او در خدمت جهانگیر بود. در سال۱۰۲۰ق، دخترش مهرالنساء معروف به نورجهان بیگم به همسری جهانگیر درآمد، پسرش میرزا ابوالحسن (که در خُردی از ایران رفته بود) معروف به آصفخانرآصفجاه تهرانی نیز با شایستگیهای فراوانش به مقامات شامخی دست یافت. جهانگیر با اشاره به قابلیتهای غیاثالدین به نفوذ اعضای این خانواده در دربار اشاره میکند:
«میرزا غیاثبیک که دیوان بیوتات پدر من ]اکبرشاه[ بود و هزاری منصب داشت، او را به جای وزیرخان به منصب دیوانی، و به خطاب اعتمادالدوله، و منصب هفتهزاری و نقاره و علَم سربلند نمودم؛ در علم حساب بیبدیل روزگار است، و در انشا و املا یگانه عصر خود؛ در شعر فهمی و تتبع در ]آثار[ قدما در هیچ بلاد ثانی ندارد… در امور ملکی و رأی و تدبیر، هر فکری که بیمشورت او باشد، قلم بطلان بر سر او کشیده باید… او پدر نورجهانبیگم است و پسرش آصفخان است که وکیل مطلق من است و آصفخان را به منصب پنجهزاری سربلند نمودم… دولت و پادشاهی من حالا در دست این سلسله است: پدر دیوان کل، پسر وکیل، و دختر همراز و مصاحب!»۷۶
برادر غیاث بیک به نام خواجه محمدطاهر تهرانی و معروف به وصلی رازی تهرانی نیز از شاعران قرن ۱۱ق، دیوان شعری دارد که (در کتابخانه سالارجنگ در حیدرآباد دکن به شماره ۱۸۲۴) موجود است. پسرش صادقخان و نوهاش عمدهالملک جعفرخان موقعیتهای شغلی و بازرگانی کسب کردهاند.۷۷
آصفجاه تهرانی پسر غیاثالملک نیز در عمران و آبادی نواحی مختلف هند و ایجاد باغ و بوستانها و گسترش فرهنگ ایرانی در امور باغبانی و نیز استواری بنیاد حکومت گورکانیان نقشی بارز داشته است. دختر او «ارجمندبانو» مخاطب به «ممتاز محل»، همسر سوگلی شاهجهان، و دختر دیگرش فرزانهبیگم همسر عمدهالملک جعفرخان است. آصفجاه سیاستمداری بسیار لایق و کاردان بود و از هر علم، به تخصیص معقولات، بهره کامل داشت. خدمات او در زمان جهانگیر و شاهجهان بسیار برجسته و پردامنه بود و در سال ۱۰۵۱ق درگذشت و در لاهور در کنار جهانگیر مدفون است. مطابق نوشته میرعبدالرزاق خوافی، داراییهای آصفجاه به هنگام فوتش، به جز املاک، باغ و بوستانها و سراهای او در لاهور، دهلی، آگره و کشمیر، از جواهر و نقد و طلا و نقره ۲۵میلیون روپیه بود.۷۸
خواهر او نورجهانبیگم ـ همسر جهانگیر ـ تقریباً همه امور مملکتی هند را زیر نظر داشت. «فی الواقع به غیر از خطبه، آنچه لوازم فرمانروای بود، بیگم به عمل میآورد… و سکه به نام او زدند.» میرعبدالرزاق خوافی میافزاید: «نورجهان بیگم با حسن صوری، خوبیهای معنوی بسیار داشت. به رسایی طبع، درستی سلیقه، شعور تند و فکر به جایگانه روزگار بود… اکثر زیور، لباس، اسباب تزیین و تقطیع ]ظاهر باید موچین و ناخنپیرا یا اینگونه لوازم آرایش و پیرایش منظور باشد[ که معمول هند است، اختراعی اوست… به مرتبهای پادشاه را شیفته و مطیع خود ساخته بود که جز نامی از پادشاهی به جهانگیر نماند، مکرر میگفت که: من سلطنت را به نورجهان پیشکش کردم!»۷۹ نورجهان بانویی با درایت، مبتکر، پرجذبه و نفوذ، شجاع و در نشانهگیری با بندق (تفنگ) بسیار ماهر بوده و به نوشته جهانگیر، او پنج شیر را با تفنگ از پای درآورده است!۸۰ علاوه بر اینها، در امور پرستاری و پزشکی علاقه و دستی داشته و به گفته جهانگیر «تدبیر و تجربه او از این اطبا بیشتر است». نورجهان بیگم در انعام و بخشش افراط میکرده، طبعی موزون داشته، در سال ۱۰۵۵ق درگذشته و در مقبرهای که خود ساخته، در نزدیک مقبره جهانگیر و آصفجاه در لاهور مدفون است.۸۱
ارجمندبانو (دختر آصفجاه تهرانی) مخاطب به «ممتاز محل» همسر محبوب شاهجهان و مادر اورنگزیب عالمگیر (ششمین امپراتور تیموریان هند، حکومت: ۱۰۶۸ـ ۱۱۱۸ق) بانویی با تبار و تربیت ایرانی است که به واقع ارجمندی و ممتازی نام شایسته شخصیت او در یکی از زیباترین بناهای جهان و با شکوهترین و عالیترین نمونه معماری ایرانی اسلامی در شهر آگرا ر آگره هند، یعنی تاج محل تجلی پیدا کرده و نام و نشانش را ماندگار ساخته است. بنای بزرگ و مجلل تاج محل مرقد ممتازمحل، پس از درگذشت او (۱۰۴۰قر۱۶۳۱م)، به امر شاهجهان آغاز شد. برای ساختن آن شورایی از بهترین معماران امپراتوری تشکیل گردید و سرانجام طرح استاد عیسی شیرازی انتخاب شد و اتمام ساختمان و بناهای وابسته تاج محل بیش از ۲۲ سال به درازا کشید و در این مدت ۲۰هزار کارگر در خدمت بودند. در پایان کتیبه درون حرم امضای امانتخان شیرازی و تاریخ ۱۰۴۸ق مرقوم است.۸۲ شاهجهان در سال ۱۰۷۶قر۱۶۶۶م درگذشت و در کنار ممتازمحل به آرامش ابدی فرورفت.
ادامهدارد
پینوشتها:
۷۳٫ گلچین معانی، همان کتاب، ص۷۴۲؛ جهانآرابیگم (بیگم صاحب، دختر شاهجهان مرثیهای در سوگ پدر سروده، از آن جمله است:
ای آفتاب من که شدی غایب از نظر
آیا شب فراق تو را هم بوَد سحر؟
ای پادشاه عالم و ای قبله جهان
بگشای چشم رحمت و بر حال من نگر
نالم چنین ز غصّه و بادام بود به دست
سوزم چو شمع در غم و دودم رود ز سر
۷۴٫ گلچین معانی، همان کتاب، ۵۶-۵۵۵؛ به نقل از آزاد بلگرامی، سرو آزاد، ص۱۰۷؛ همو، خزانه عامره ۳۸-۲۳۳؛ همو، همان کتاب، ص۷۴۲، همچنین بیگم صاحب به محمدعلی ماهر اکبرآبادی (متوفی ۱۰۸۹ق) برای این بیت که در مدح او سروده پانصد روپیه بخشیده است:
به ذات تو صفات کردگار است
که خود پنهان و فیضش آشکار است
۷۵٫ گلچین معانی، همان کتاب، ص۷۴۲٫
۷۶٫ همو، همان کتاب، ص۱۴۶۳، به نقل از روزنامه جهانگیری (جهانگیرنامه ر توزک جهانگیری) نسخه شماره ۵۱ آستان قدس، مورخ ۱۰۴۶ق؛ غیاث بیگ در سال ۱۰۳۱ق، درگذشته است.
۷۷٫ همو، همان کتاب، ص۸، ۱۵۲۲ تا ۱۵۲۴٫
۷۸٫ همو، همان کتاب، ص۵، ۶٫
۷۹٫ همو، همان کتاب، ص۱۴۶۱٫
۸۰٫ جهانگیر، همان کتاب، ص۲۱۴، ۳۱۷٫
۸۱٫ واسطی، همان کتاب، ص۱۸، گلچین معانی، همان کتاب، ص۱۴۶۱٫
۸۲٫ دایرهالمعارف فارسی، ج ۱، ص۵۹۱، ذیل «تاج محل»