مبادلات فرهنگی ـ فلاحتی ایران و هنددکتر محمدحسن ابریشمی – بخش چهاردهم
با اینکه هزاران هندی در اصفهان و دیگر بلاد ایران عصر صفوی بود و باش داشتند، میبینیم که زبان هندی در بین زبانهای مزبور مطرح نیست. دلیلش هم مشخص است، زیرا در هندِ عصرِ تیموریان فارسی زبان رایج بود و هندیها، چون وطن مألوف خود، به فارسی سخن میگفتند؛ اما نکته مایه حیرت و تأسف یکی آنکه در بین انبوه هندیان مقیم ایران شخصیتهای برجستهای در زمینههای مختلف علوم و فنون وجود نداشت و هیچ یک از آنان به مدارجی نرسیدند. همچنین صاحب تألیف یا آثار هنری و معماری و غیر آن نبودند و نمیتوان باغ و بوستانها یا آثاری از آنها در زمینه امور فلاحت و باغبانی در ایران سراغ گرفت. علت این امر نیز باید فرهنگ پایین و اشتغال آنان به اموری برای ارتزاق همچون پیلهوری یا فالگیری و اشاعه جفر و جادو و غیر آن باشد. حال اگر با مهاجران ایرانی که به هند رفتند، درصدد مقایسه برآییم، میبینیم که ایرانیان در اشاعه فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی و از جمله در انتقال فرهنگ باغبانی، کشاورزی، آبیاری ایران و دانشهای بومی در دوره تیموریان هند چه نقشی درخشان، ماندگار و قابل تحسین داشتهاند.
علل مهاجرت انبوه نخبگان ایرانی در رشتههای مختلف مستلزم بررسیهای دقیق و مستند جداگانه است. با نگاهی به فهرست دانشمندان، معماران، هنرمندان، شاعران و غیر آن از روی تاریخ مهاجرتشان درمییابیم که اکثر آنان بعد از شاهعباس (حکومت: ۹۹۵ـ ۱۰۳۷ق)، مخصوصاً در عصر سلطان بیرحم و خونریز یعنی شاه صفی (۱۰۳۷ تا ۱۱۰۵ق) که جنایات هولناکش (کشتن بهترین سرداران، حاکمان، دانشمندان و حتی زنده به گور کردن، مادرش) مایه ننگ و خجالت است،۱۲۲ و همچنین در دوره جهل و ننگ پادشاه خرافی و کمخرد، یعنی شاه سلطان حسین (۱۱۰۵ـ ۱۱۳۵ق) بسیاری از نخبگان ایرانی به هند رفتند؛ با فتنه افغان و سقوط اصفهان این گونه مهاجرتها به هند بالا گرفت، جماعاتی نیز به عثمانی مهاجرت کوچیدند، حتی دو پسر شاه سلطان حسین (ساممیرزا و صفیمیرزا) و یکی از دخترانش از ایران گریختند و به دربار عثمانی پناهیدند و بعداً پسران زندانی شدند و سرنوشت رقتباری داشتند.۱۲۳
آثار طبی و داروشناسی قدیم
خلیفگان و سلاطین حاکم بر قلمروهای جهان اسلام، علاوه بر توجه بلیغ و دقیق به آشپزخانه دربار، در تهیه خوراکهای مقوی، دلپذیر و متنوع به منظور کسب لذت بیشتر، و نیز تقویت قوای جسمی و جنسی خود، و خیل کنیزکان زیبارویشان مبذول میداشتند. افزون بر این برای تحریک و توانبخشی به نیروهای شهوانی خود، پزشکان و داروشناسانی در خدمت داشتند تا به نسخهها و توصیههای آنان بتوانند به عیش و نوشهای شورانگیز پرداخته، در کامجوییهای حرمسرا تلذذ بیشتری داشته باشند.
در آثار و نوشتههای طب و داروشناسی قدیم علاوه بر معرفی مفردات (گیاهی، جانوری و معدنی) با خواص محرک و باهانگیز، دستورالعملها و نسخههای بیشماری در باب چگونگی تهیه این داروهای ترکیبی (در ذیل عناوین: معاجین، مفرحات، سفوف، لعوق، حبوب، اقراص، فلونیا، جدوار، برش و برشعثا و غیرآن) برای تقویت این قوا مندرج است. در برخی از این نسخهها افیون نیز به منظور تسکین آلام یا ایجاد کیف و نشأه (نشئه: سرخوشی) نقش دارد؛ اما بهتدریج ترکیبات افیوندار بیشتر با اقبال سلاطین و بزرگان مواجه شده و جایی در منابع طب و داروشناسی باز کرده است.
در عصر تیموریان مصرف افیون و ترکیبات کیفآور رواج بیشتری پیدا کرد و مخصوصاً در بین دربار سلاطین گورکانی هند، و مقارن با آنان در دربار صفویان در ایران، استفاده از این گونه مواد و ترکیبات اوج میگیرد، به طوری که مباحثی از کتب طب و داروشناسی به شرح خواص، خصوصیات و چگونگی تهیه و عملآوری این گونه مواد و ترکیبات اختصاص یافته است! تألیفات این دوره به فارسی در عهد گورکانیان هند به مراتب بیشتر از این گونه آثار در ایران عهد صفوی است و صدها دانشمند و حکیم ایرانی و هندی در این باب تخصصی داشتند و آثار متعددی از خود بر جای گذاشتند. در این دوره بسیاری از فرهیختگان، دانشمندان و شاعران نیز به این گونه مواد معتاد شدند. ابداعاتی در تنوع بخشیدن و تأثیر هرچه بیشتر این گونه ترکیبات انجام گرفت.۱۲۴
انواع این گونه مواد و ترکیبات در منابع طب و داروشناسان عصر صفوی و تیموریان هند و چگونگی تهیه هر یک از آنها مندرج است،۱۲۵ و نمونههایی از انواع آن، با مواد و ترکیبات کمیاب و گرانقیمت در فرمان شاه تهماسب آمده است؛ وقتی در سال ۹۴۵ق همایون پادشاه گورکانی هند به دربار ایران پناهید، تهماسب فرمانی به حاکمان شهرهای مسیر همایون ـ چون هرات، خواف، باخرز و مشهد و غیره ـ صادر میکند که استقبال باشکوهی از او به عمل آورند و در تعقیب این فرمان دهها قطار شتر با انواع ملزومات، جامه، فرش، مقادیری انبوه مواد غذایی و دارویی برای پذیرایی از همایون (در مسیر سفرش به اصفهان) میفرستد، از جمله این مواد انواع مفرحات و ترکیبات بسیار محرک و مقوی نیروهای جسمانی و برانگیزاننده قوه باه و برخی از مواد نشأهآور و مخدر قوی بوده که در منابع ایرانی و هندی آن روزگار شرح مبسوط این پذیرایی پرهزینه و پرطمطراق و نیز انواع مواد غذایی، مخدر و مُبّهی مندرج است.
هزینه دربار گورکانیان و صفویان بابت تهیه مواد دارویی تقویتکننده قوای شهوانی و ترکیبات کیفآور مخدر، ارقام معتنابهی را در بر میگرفته، به خصوص که مواد کانی و گوهرهای گرانبها (چون یاقوت، مروارید و طلا) و مواد حیوانی کمیاب و ارزشمندی (چون سقنقور و جند بیدستر) و گیاهی (چون افیون و زعفران) از اجزای آنها به حساب میآمده است. در عصر آنان و در استمرارش در ایران دوره قاجاریه، استفاده از افیون، شراب با آمیختهای از مواد کیفآور و نشأهانگیز، در بین درباریان و طبقاتی از مردم مرفه کم و بیش رایج بود. شراب و تریاک از ایران به هند میرفت و چون زعفران محصول کشمیر تکافوی مصرف هندیان بهشدت معتاد به ادویه را نمیکرد، مقادیر معتنابهی زعفران از ایران به هند صادر میشد. آمارهای بازرگانی ایران نشان میدهد که هند تا قبل از استقلال، عمدهترین مشتری زعفران ایران بوده است.۱۲۶
یکی از علل انحطاط و سقوط سلسله گورکانی در هند و صفویان در ایران، گرفتاری آنان به تریاک بوده است؛ گو اینکه سیریل الگود میگوید: «یکی از مهمترین علل سقوط سلسله صفویه این است که پادشاهان اواخر این دوره اغلب دائمالخمر بودند و از اطرافیان خود نیز میخواستند که در این میگساری دائمی با ایشان هم پیاله شوند!»۱۲۷ این استدلال در مورد برخی از شاهان گورکانی هند نیز صدق میکند، و آن طور که جهانگیر در خاطرات خود میگوید، همواره پیاله همراه داشته و از میگساران قهار بوده و بارها از میگساریهای خود سخن گفته است. درباریان و امرای لشکر نیز اگر دائمالخمر نبودند، سر و سرّی با پیاله و ساغر داشتد؛ مثلاً ظفرخان احسن تربتی میگوید:
به کشمیر و کابل شبابم گذشت
به عیش و طرب یا شرابم گذشت
به کشمیر فصل بهار و خزان
گهی لاله چیدم، گهی زعفران۱۲۸
ادامه دارد
پینوشتها:
۱۲۲٫ اولئاریوس، اصفهان خونین شاه صفی، ص۷۲۳ تا ۷۳۹، گوشههایی از جنایات جنونآمیز شاه صفی را نقل کرده است.
۱۲۳٫ لین پل، همان کتاب، ص۵۶۴٫
۱۲۴٫ ابریشمی، زعفران از دیرباز، ص۴۶۲٫
۱۲۵٫ همان، ص۴۶۳ تا ۴۶۸ انواعی از این گونه مواد که در ترکیب آنها زعفران وارد است نقل شده.
۱۲۶٫ ابریشمی، شناخت زعفران ایران، تهران، توس، ۱۳۶۶، ص۲۵۹، ۲۶۰، همو، زعفران از دیرباز، ص۶۶۵٫
۱۲۷٫ سیریل الگود، طب در دوره صفویه، ترجمه محسن جاویدان، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۷، ص۴۶٫
۱۲۸٫ ابریشمی، زعفران ایران، ص۴۶۰٫