تأثیر ادبیات اروپایی بر شعر معاصر فارسی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
۱۳۹۴
اشاره: نوشتار زیر بخشی از کتاب مهم استادیگانه، دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» است که به همت انتشارات سخن در دسترس علاقهمندان به مباحث تاریخی و ادبی قرار گرفته. استاد «در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران»، افزون بر مجموعه عوامل مؤثر اجتماعی ـ سیاسی در انقلاب مشروطه و پیش از آن بر شعر فارسی، به تبیین زمینهها و چگونگی تأثیر ترجمه بر شعر معاصر ایران میپردازد و معتقد است «تحولات شعر مدرن فارسی در قرن اخیر، تابعی است از متغیر ترجمه ادبیات و شعر اروپایی در قلمرو زبان پارسی.» موضوع کلی کتاب، شعر و ادب فارسی در دورههای قاجار به این سو است. آنچه در پی میآید، بررسی «سهم کشورهای اروپایی» در شعر معاصر فارسی است.
تأثیر شعر فرانسوی بر شعر فارسی
از شعر فرانسه، فابلهای لافونتن نخستین تأثیر چشمگیر خود را بر تجدّد شعری ایرانیان آشکار کرد. بسیاری از شاهکارهای شعر تعلیمی سالهای نخستین قرن بیستم ایران نظیر شعرهای ملکالشعرای بهار و پروین اعتصامی و رشید یاسمی و چندین شاعر دیگر، تحت تأثیر آشکار ترجمه فابلهای لافونتن است. با اطمینان میتوان گفت که نخستین ادبیات و زبانی که ترجمه آثار شعریاش فضای شعر ایرانی را دگرگونی چشمگیر بخشید، زبان و ادبیات فرانسوی بود. با اینکه زبان فارسی، به لحاظ فابلهای منظوم، یکی از غنیترین زبانهای شعری جهان است، با این همه ترجمه فابلهای لافونتن در غنای نسبی شعر آن سالهای زبان فارسی بسیار مؤثر بوده است.
در مرحله دوم تغییر سلیقههای شعری، باز لامارتین و ترجمه بعضی از شعرهای او، از جمله شعر بسیار معروف «دریاچه»، از مجموعه تفکرات شاعرانه او، بیشترین تأثیر را روی تغییر سلیقه شعری شاعران ایرانی به جای گذاشت. هیچ کس تاکنون آمار دقیقی از تعداد ترجمههای «دریاچه» به زبان فارسی تهیه نکرده است. تا آنجا که حافظه من یاری میدهد، چهار یا پنج ترجمه از آن در کتابها و مطبوعات قرن بیستم زبان فارسی نشر یافته است. روح شرقی ما به چنین فضای شعری تازهای بسیار نیازمند بوده است. در زبان عربی نیز ترجمههای «دریاچه» بسیار متعدد است، بعضی به صورت نثر و بعضی به صورت نظم. یکی از ترجمههای منظوم «دریاچه» در زبان عربی، که خود تبدیل به یک شعر عربی مورد قبول عام شده است، ترجمهای است که نقولا فیّاض (۱۸۷۳ـ۱۹۵۸) کرده است:
اهـــکذا ابــداً تمضی امـــانینا
نطوی الحیاه و لیل الموت یطوینا
شاید به دلیل انتخاب قالب مأنوس و پرموسیقی این ترجمه بوده است که چنین حاصلی به دست داده است.۱ در کنار لامارتین، ترجمه بعضی از شعرهای ویکتور هوگو نیز روی تحول شعر فارسی تأثیرهای ویژه خود را داشته است؛ مثلاً ترجمه دلانگیز و موفقی که ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی در شعر: «رزمآوران سنگر خونین شدند اسیر» از یکی از شعرهای ویکتور هوگو کرده است. شاید آخرین و مهمترین تأثیر شعر فرانسه بر تحول شعر مدرن فارسی، آشنایی شاعران ایرانی با شعر سن ژون پرس بوده باشد. از سوی دیگر تأثیری را که ترجمه شعرهای ژاک پرهور بر ساده شدن شعر فارسی نیمه دوم قرن بیستم به جای نهاده است، نباید فراموش کرد. بعد از شهریور ۱۳۲۰ ترجمه شعرهای بسیاری از ژاک پرهور در مطبوعات نشر یافت که بیگمان در این زمینه تأثیر ویژه خود را داشته است. ترجمههایی که از شعر رمبو و بودلر و والری، در این سالها در مطبوعات فارسی نشر یافته بیش از آنکه بر نوع مضامین یا تصاویر شاعران اثر نهاده باشد، تلقی آنان را از حقیقت شعر کمال بخشیده و عملاً بوطیقای شاعران فارسیزبان را دگرگون کرده است. اهمیت این بخش از تأثیرپذیری، چندین برابر گرفتن مضمون فلان فابل از لافونتن و امثال آن است.
تأثیرپذیری از شعر فرانسوی، گاه از این حدود هم فراتر میرود. پل الوار شعری دارد که ترجمه عنوان آن چیزی است در حدود «سلام ای غم!» و یک نویسنده درجه چندم فرانسوی هم به نام فرانسواز ساگان با عنایت به آن شعر الوار، کتابی دارد با عنوان «سلام بر غم»۲ که به فارسی هم ترجمه شده است. گویا نخستین شاعر ایرانی که به این شعر الوار توجه کرده، مسعود فرزاد است(۱۲۸۵ ـ ۱۳۶۰) که در یک رباعی گفته است: «غم گفت سلام، گفتمش بر تو سلام» و نصرت رحمانی (۱۳۰۶ـ۱۳۷۹) هم غزلی دارد که در مطلع آن غزل به ترجمه همان کتاب فرانسواز سادگان۳ بیشتر نظر داشته تا به اصل شعر الوار: «به سوگواری زلفت سلام بر غم باد».
تأثیر شعر انگلیسی بر شعر فارسی
با اینکه از شعرهای شکسپیر و شلی و اُسکار وایلد و ییتز و بسیاری دیگر از شاعران انگلیسیزبان نمونههایی در مطبوعات قرن بیستم و شاید قرن نوزدهم زبان فارسی قابل مشاهده است، ولی تأثیر شعر انگلیسی بر شعر فارسی را بیشتر باید از طریق ترجمه شعرهای تی.اس٫الیوت، شاعر امریکایی ـ انگلیسی قرن بیستم، پیگیری کرد. بیگمان ترجمههایی که از شعر شلی در مطبوعات قرن بیستم ایران شده است، در شکل دادن به فضای رمانتیک شعر فارسی تأثیر خود را داشته است، همچنان که در بعضی چشماندازها، از جمله مقوله «گناه» شاید آشنایی ایرانیان با شعر اسکار وایلد، بیتأثیر نبوده است؛ ولی آنچه بیشتر قابل مشاهده و محسوس است، تغییری است که شعر فارسی، پس از ترجمه شعرهای الیوت در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم به خود گرفت و به شاعران ایرانی آموخت که میتوان شعر گفت و شعری خردگرایانه یا متفکرانه گفت و از آسیبهای فضای رمانتیک آن سالها، در عین حال، فاصله خود را حفظ کرد.
در موارد دیگری از همین یادداشتها به نوع تأثیرپذیری اخوان و فروغ و حتی شاملو و دیگران از شعر الیوت اشاره شده است. غرض در اینجا یادآوری این نکته است که اگر بخواهیم نقطه چشمگیری از تأثیر شعر انگلیسی بر روی تحول شعر فارسی معاصر جستجو کنیم، نه در شعر شکسپیر و شلی و ییتز است که باید در تأثیر الیوت جستجو شود. ییتز با همه عظمتی که در شعر جهان و در شعر انگلیسی دارد، کمتر تأثیری بر شعر معاصر فارسی داشته است. شاید به دلیل دشواری ترجمه شعر او که اگر حق شاعر، با جایگاه بیهمتای او در شعر جهان، بخواهد ادا شود، کار مترجم بسیار دشوار است و آن نمونهها که گاه از طریق زبان فرانسه به فارسی نقل شده است، به هیچ روی نشاندهنده جایگاه والای ییتز در شعر انگلیسی و شعر جهانی نیست.
جای آن هست که یادآور شوم استاد دکتر بهرام مقدادی که ترجمه انگلیسی درخشانی از شعر «نماز خوف» با عنوان «The Litany of Terror» نشر داده است،۴ در بعضی از کلاسهای درس خود، گویا تأثیرپذیری مرا از شعر «ظهور مسیح»۵ ییتز در سرودن شعر «نماز خوف» یادآور شده است. من از پذیرفتن این امر نه تنها امتناعی ندارم که بدین کار افتخار هم میکنم، اما در آن سال که من شعر «نماز خوف» را سرودم، جز چند ترجمه محدود از شعر ییتز چیزی به زبان فارسی انتشار نیافته بود. من شش سال بعد در اکسفورد با شعر ییتز اندکی آشنا شدم، در سال ۱۹۷۴ـ۱۹۷۵ که نزد کشیشی ادیب، شعر شکسپیر و الیوت را به درس میخواندم. او بود که مرا به اهمیت جایگاه ییتز در شعر انگلیسی آشنا کرد. من هم شکسته بسته چیزکهایی از شعر او به فارسی ترجمه کردم که هنوز هم موجود است و حتی آگهی شده بود که نشر خواهد شد. هرچه کوشیدم که خودم را به نشر آن ترجمههای شعر ییتز راضی کنم، دلم بار نداد و چه خوب شد؛ زیرا آن ترجمهها، کوچکترین نشانی از جایگاه خلاقیت ییتز را در زبان فارسی آینگی نمیکرد. بدین گونه اگر استاد مقدادی این تأثیرپذیری مرا از شعر «ظهور مسیح» ییتز قطعی میدانند، باید از مقوله توارد تلقی شود. اعتراف میکنم که در شعرهایی که بعد از آن، در سالهای اخیر، گفتهام بیتوجهی به طرز تلقی ییتز از حقیقت شعر نبودهام و در یکی دو تا از شعرهایم که نگاهی به ییتز داشتهام در حاشیه نوشتهام: «در قرائتِ ییتز».
تأثیر ادبیات روسی بر شعر فارسی
در قرن بیستم، در حوزه داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و شعر ترجمههای بسیاری از ادبیات روسی نشر یافته و در تمام این میدانها تأثیرهای درخشان خود را داشته است. از شعر بسیار غنی و مهم روسی، شعر فارسی تأثیرپذیریهای خود را داشته است. اگر ملاک سخن اهمیت ذاتی شاعران بود، باید از پوشکین و لرمانتف آغاز میشد؛ ولی حقیقت امر این است که تأثیرپذیری شاعران ایرانی از شعر روسی بیشتر از فابلهای کریلف و شعرهای مایاکوفسکی بود. آنچه در تحول شعر فارسی بعد از جنگ جهانی دوم چشمگیر است، شیفتگی جوانان به ترجمه شعرهای مایاکوفسکی بر دست احسان طبری است. طبری با فارسی برجسته و اسلوب شیوایی که در ترجمه بعضی از شعرهای مایاکوفسکی اختیار کرده است، روی بعضی از وجوه شعر جوان آن سالها، خاصه احمد شاملو، تأثیر ویژه داشته است. فابلهای کریلف وقتی وارد قلمرو شعر فارسی شد که دوره فابلسرایی به پایان رسیده بود و سلیقه شعری جوانان دیگر در پی آن گونه شعر نبود. با این همه بعضی از شاعران پیرو سبک قدیم از قبیل حبیب یغمایی و دکتر رعدی آذرخشی به بازسازی فابلهای کریلف، بعد از شهریور ۱۳۲۰ پرداختند؛ اما میزان پذیرش و قبول اهل هنر را در این باره باید با احتیاط بررسی کرد. شاید چندان قبول گستردهای نیافته باشد.
قدر مسلم این است که مطبوعات بعد از شهریور ۱۳۲۰ پُر بود از ترجمههای فابلهای کریلف و یک فابل کریلف، گاه به وسیله چندین شاعر منظوم شده است، مانند «بلبل و خر» که دکتر رعدی و میلانی و رشید یاسمی منظوم کردهاند و هر کدام به جای خود ارزش هنری خود را دارد. همچنین ترجمههای متفاوتی که از «نوراهب» لرمانتف توسط ایرج علیآبادی و مترجمی دیگر (در مجله سخن) نشر یافت. در نیمه دوم قرن بیستم ترجمههایی از آنا آخماتوا۶ و پاسترناک و الکساندر بلوک هم در مطبوعات و کتابها نشر یافت که پیگیری تأثیرهای آنها مجال دیگری میطلبد.
تأثیر شعر آلمانی بر شعر فارسی
تأثیر شعر آلمانی بر شعر فارسی را باید در نیمه اول قرن بیستم و در ترجمههایی که از شعر شیلر در مطبوعات آن سالها نشر یافته است، جستجو کرد. ترجمه دلانگیزی که ایرجمیرزا از داستان «شاه و جام» اثر شیلر کرده است، ارزش و اعتبارش در زبان فارسی، شاید کمتر از اعتبار آن در زبان آلمانی نباشد. قدر مسلم این است که ایرج در این بازآفرینی خلاق، شاهکاری در زبان فارسی به وجود آورده است. همه میدانند که منشأ «هدیه عاشق»، اثر ایرج، که خود یکی از شاهکارهای شعر فارسی در قرن بیستم است، از یک شاعر آلمانی است.
در نیمه دوم قرن بیستم ترجمههایی که از شعر برتولد برشت (۱۸۹۸ـ۱۹۵۶) به زبان فارسی نشر یافت، تأثیرش شبیه تأثیر ترجمه شعر الیوت بود؛ یعنی از چشمانداز تأثیرپذیری شاعران ایرانی، نوعی شعر را بدیشان آموخت که الیوت هم همان را میآموخت، با دو نوع نگاه و دو نوع چشمانداز٫ وجه جامع این تأثیر، در مورد برشت این بود که نشر ترجمه شعرهای برشت در مطبوعات نیمه دوم قرن بیستم ایران فضای رمانتیک آن سالها را دگرگون کرد؛ شعری به خواننده ایرانی معرفی کرد که با تمام نیروی خود رویاروی حال و هوای رمانتیکها ایستادگی میکرد و از نوعی تفکر اجتماعی و فلسفی خبر میداد. با اینکه جامعه فرهنگی ایران همواره برشت را نظریهپرداز و در عین حال، نماینده منحصر به فرد تئاتر حماسی میشناخت. انتشار ترجمه شعرهای او، در حوزه وسیعی از خوانندگان تأثیر ویژه خود را به جای گذاشت. شعر «سخن گفتن از درختها»ی او که چندین ترجمه از آن در کتابها و مطبوعات آن سالها انتشار یافت، نفوذی عمیق در نگاه شاعران عصر داشت که چگونه میتوان شعر سیاسی گفت و از شعار دادن کناره گرفت، با این همه برشت، که به عنوان شکسپیر دوران مدرن شناخته شده است، بیشتر از رهگذر نمایشنامههایش تأثیر خود را در محیط فرهنگی ایران آشکار کرد.
با اینکه نخستین نمونههای شعر آلمانی و ترجمه آنها به زبان فارسی در آغاز قرن بیستم از مهمترین عوامل تحول شعر جدید ایرانی به حساب میآیند، باید بپذیریم که شاعران آلمانی از شاعران فارسی بیشتر تأثیر پذیرفتهاند. آنچه گوته و روکرت۷ در زبان آلمانی، به تأثیر شعر فارسی آفریدهاند، اهمیت جهانی بیشتری دارد. «دیوان شرقی ـ غربی» گوته که یکی از مهمترین آثار فرهنگ بشری است، حاصل تأثیرگذاری گوته از شعر حافظ است. البته نباید از یاد برد که ترجمه شعرهای هانری هاینه و شیلر و بضعی شعرهای ریلکه و برشت تأثیر قابل ملاحظه خود را داشته است.
تأثیر شعر اسپانیایی
شاید لورکا۸ به تنهایی بسنده باشد تا میزان تأثیر شعر زبان اسپانیولی را بر تحول شعر فارسی نشان دهد. گارسیا لورکا از نخستین شاعران اسپانیا بود که ترجمه شعرش فضای شعر فارسی را بیش و کم تحت تأثیر قرار داد. اگر بخواهیم چند شاعر خاص را از مجموعه ادبیات فرنگی برگزینیم که بیشترین تأثیر را در نیمه دوم قرن بیستم، بر شعر متجدد ایران داشتهاند، در کنار الیوت و برشت و مایاکوفسکی، باید از لورکا یاد کنیم. ترجمه شعرهای لورکا، که هم در مطبوعات بعد از جنگ دوم و هم در کتابها، به گونه گستردهای نشر یافت، «رتوریک» شعر نو فارسی را دگرگون کرد. شاملو در آغاز به مایاکوفسکی، از دریچه سلیقه هنری احسان طبری و اسلوب ترجمه او، بیشتر نظر داشت. بعدها به الوار و آراگون و در دوران کمال شعریاش، بیشترین تأثیر را از لورکا پذیرفته است. ممکن است کسانی سالها و سالها در جستجوی مضامین یا تصاویر شعر لورکا، در فضای شعر شاملو و دیگر شاعران این دوره برآیند و هیچ چیزی دستگیرشان نشود؛ ولی کسی که به معماری شعر مدرن ایران و معماری شعر فرنگی آشنایی داشته باشد، فضای این معماری را متأثر از شیوه شاعری لورکا خواهد یافت،۹ همان چیزی که در آغاز بدان اشاره کردم. «رتوریک» شعر متجدد فارسی متأثر است از رتوریک شعر لورکا. با اینکه جای دیگر توضیح دادهام که چرا کلمه اجنبیه «رتوریک» را به کار میبرم و از بلاغت یا دیگر برابرهای آن پرهیز میکنم، باز در اینجا یادآور میشوم که مقصود از رتوریک، تمام شگردهایی است که شاعر در آغاز و انجام و میانه شعر از دید حذفها و گزینش ساختارهای نحوی اختیار میکند تا مجموعه «التفات»های گوناگون را از خطاب به غیبت و از غیبت به خطاب شکل دهد.
بعد از لورکا، ترجمه شعرهای دیگر شاعران اسپانیولی زبان از قبیل پابلو نرودا و ماچادو و خیمنز و رافائل آلبرتی۱۰ به لحاظ نوع مضامین و مسائل شعری، بیگمان تأثیر خود را داشته است؛ به ویژه ترجمههای فراوانی که از شعر پابلو نرودا در سالهای بعد از پایان جنگ دوم، در مطبوعات و کتابهای فارسی دیده میشود.
شعر ایتالیایی
آشنایی فارسیزبانان با ترجمه شعر ایتالیایی به وسعت آشنایی ایشان با شعر فرانسوی و انگلیسی و روسی و آلمانی نبوده است. با این همه از قدیمترین ایام ایرانیان کوشیدهاند که با «کمدی الهی» دانته رابطه برقرار کنند. گویا ترجمه فشرده و ناقصی از کمدی الهی در ردیف نخستین ترجمههایی که به روزگار ناصرالدین شاه از ادبیات فرنگی شده است، موجود است که هنوز انتشار نیافته است. این مطلب را جایی خواندهام یا از صاحبنظری شنیدهام؛ ولی اکنون به یاد نمیآورم. در سالهای بعد از کودتای ۱۳۳۲، شفا ترجمهای از کمدی الهی نشر داد و دریچه آشنایی فارسیزبانان با جهان معنوی دانته شد. بر اوراق مطبوعات ادبی و فرهنگی قرن بیستم ایران، از همان آغاز، نمونههای شعر تریلو (۱۸۷۱ـ۱۹۵۰) و لئو پاردی (۱۷۹۸ـ۱۸۳۷) را میتوان دید؛ مثلاً در مجله بهار اعتصامالملک و دیگر نشریات همان دوره. در ربع سوم قرن بیستم ترجمههایی از شعر شاعران ایتالیایی، هم در مطبوعات و هم در کتابها، نشر یافته است.
در نیمه دوم قرن بیستم ترجمه شعرهای کوازی مودو۱۱ و اونگارتی و مونتاله و چزاره پاوزه۱۲ نشر یافت که نمیتوان از تأثیر ویژه هیچ کدام، بهگونهای مشخص سخن گفت. قدر مسلم این است که ظرافتهای شعری اونگارتی به ما آموخت که چگونه میتوان از حواشی غیرطبیعی و مزاحم یک شعر کاست و آن را به جوهر ذاتیاش رسانید. من خود اعتراف میکنم که سخت شیفته اونگارتی بودهام.
پینوشتها:
۱٫ قبل از نفولا فیّاض، شاعران بسیاری در این «زمین» شعر عاشقانه گفتهاند که مشهورترین آنها قصیده بیمانند ابن زیدون (۳۹۴ـ۴۶۳) است به مطلع: «اضحی التنائی بدیلاً من ندانینا».
۲٫ برای ترجمه شعر الوار بنگرید به از رمانتیسم تا سوررئالیسم،از حسن هنرمندی، ص۳۸۴٫ ترجمه کتاب خانم فرانسواز ساگان Bonjour tristesse با همین عنوان «سلام بر غم» در تهران به سال ۱۳۳۴ نشر یافته است.
۳٫ Sagan, Francoise (1935-2004) رماننویس فرانسوی
۴٫ in Translation, the Journal of Literary translation (New York City. Fall 1980), pp.156-158.
۵٫ Second Comming
۶٫ Akhmatova, Anna (1889-1966) شاعرهروس
۷٫ Ruckert, Friedrich (1788-1866) شاعر آلمانی
۸٫ Lorca, Federico Garcia (1898 یا ۱۸۹۹-۱۹۳۶) شاعر اسپانیایی
۹٫ در هنگامی که اوراق این کتاب، آخرین مراحل چاپ را میگذراند، نامهای از احمد شاملو خطاب به یک شاعر اسپانیایی زبان نشر یافت (مجله تجربه، شماره ۴، شهریور ۱۳۹۰، صص ۱۴ـ ۱۵) که شاملو وطن دوم خود را اسپانیا و زبان اسپانیایی خوانده بود و عملاً شیفتگی خود را به شعر اسپانیایی و خاصه لورکا مورد تأیید قرار داده بود.
۱۰٫ Alberti, Rafael (1902-1999)
۱۱٫ Quasimodo, Salvatore (1901-1968) شاعر ایتالیایی
۱۲٫ Pavese Secare (1908-1950)