گزارش جلسه هشتم ابانماه  ۹۸جامعه تربتیهای مقیم تهران د ر محل تالار اجتماعات جامعه

گزارش جلسه هشتم ابانماه  ۹۸جامعه تربتیهای مقیم تهران د ر محل تالار اجتماعات جامعه

جلسه در ساعت ۷٫۴۰ شبانگاه هشتم اذزماه با تلاوت ایاتی چند از قران مجید اغاز و با نواختن سرود جمهوری اسلامی ایران رسمیت یافت . در ابتدا اقای دکتر سیاسی ضمن خوش امد گویی به حاضران گفت  جلسه  امشب  مانند گذشته خواهد بود ولی بمناسبت در گذشت روانشاد اقای دکتر عبدالرضا شجیعی  از همشهریان فرهیخته ما امشب مراسم یادبودی هم بهمین مناسبت داریم. من این مرحوم میشناختم ایشان دو شعل داشت یکی شغل پزشکی و دیگر معلمی من بخانواده محترم ایشان تسلیت عرض مینمایم  همچنین امشب مصادف است با سالگرددر گذشت پدر محترم حاج اقای رضایی به ایشان هم تسلیت عرض مینمایم .

درابتدا از جناب میلانی خواهش میکنم برای قرائت شعر به جایگاه تشریف بیاورند

انگاه اقای میلانی پشت تریبون قرار گرفت  و با این شعر سخن خود را اغاز کرد

بیهوده مکن عمر گران صرف رفیقان ، عمر صرف کسی کن که دلش جان تو باشد ، امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ، ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

اقای میلانی ضمن تشکر از حاج اقای رضایی و حناب حاج حسن اقای ضیایی گفت من همچنین از استاد سیاسی عزیز بخاطر زحماتی که در جامعه تقبل مینمایند سپاسگزاری مینمایم و با کسب اجازه شعر غفلت را برای شما ها قرائت مینمایم .

 ای دوست محبوب من مقصود من خالق من
رخصتی خواهم و عشق و سلامی تا کنم بر همه این جمع تمامی
تو ای غافل ز یزدان رفتن راه خطا تا کی * فرار از بندگی سرپیچی از امر خدا تاکی

صفات نیک انسانی نهادن زیر پا تا کی * فسون و مردم آزاری و تذویر و ریا تا کی

ستم بر زیر دستان اندر این دار فنا تا کی؟

خیانت در امانت بهر ما مخلوق عادت شد * توانگر گشتن همسایه ها بخل و حسادت شد

تجاوز بر حریم دوستان نامش عبادت شد * همین کردار نا معقول ما ختم سعادت شد

به راه و رسم انسانی نبودن آشنا تا کی؟

چه طرفی بستی از دنیا که بستی سخت بر آن دل * چه نیکی کرده ای سازد گناهان تورا باطل

نگشت است دانه ای از خرمن عمر گران حاصل * نما اندیشه ای بر عاقبت ای از خدا غافل

به پای خویش رفتن جانب دام بلا تا کی؟

پس از این پاک کن از دل دگر رنگ سیاهی را
که باشد تازه هر گاهی گرفتن زآب ماهی را
ز مغز خو جدا ساز این همه افکار واهی را
به خاطر آر روز حشر و درد بی پناهی را
فراموش کردن گفتار ختم انبیا تا کی؟

 انگاه اقای دکتر سیاسی ضمن تشکر از استاد میلانی گفت ما امشب قبل از شروع برنامه اقای دکتر شجیعی سخنران دیگری داریم که در خدمت ایشان میباشیم البته لازم به یاد اوریست دوستان اغلب گله مند هستند که در جلسات  نوبت به انها نمی رسد ، از جمله  اقای درخشنده که ماه قبل  گله مند بودند خوب شما توجه داشته باشید ما در اغلب جلسات بعلت محدودیتهای زمانی در بعضی اوقات  امکان اجرای همه برنامه برایمان  میسر نیست واز این جهت از همشهریان  عزیزعذر خواهی میکنیم بهرحال ما در خدمت ایشان هستیم که تشریف بیاورند و مطالب خودشان را برای همشهریان بیان نمایند . انگاه اقای درخشنده پشت تریبون قرار گرفت و ضمن تشکر از هیئت مدیره جامعه که این وقت را در اختیار ایشان قرارداده اند گفت من درخشنده از حدود پنجاه و اندی سال در جامعه تربتیها بودم خیلی از جوانها هم  ممکنه اسم مرا شنیده باشند ولی مرا نمیشناسند . من مثل اقای میلانی ودیگران نمیتوانم فصیح صحبت کنم ولی هرچه میگویم از دلم است سالها ما ارزوداشتیم که مکانی داشته باشیم که برای خودمان باشد زیرا قبلا ما مانند چادر نشینها قرانها را روی کولمان میگذاشتیم  ازهر نقطه  شهر به  محل دیگر شهر میرفتیم  و خوشحالم که پس از سالها با همت دوستان و کمکهای حاج اقای رضایی سر انجام همشهریان تربتی صاحب جا و مکانی ابرومند شدند . واما من در حال حاضر در تربت حیدریه و تهران اقامت دارم و چون در رفت امد هستم متوجه شدم کل سهمیه بلیط  قطارتهران تربت حیدریه برای ۶۰ نفر منظور شده در حالیکه جمعیت تربت حیدریه نسبت به شهرهای خواف و طبس خیلی بیشتر است واگر ما نیاز به بلیط قطار داشته باشیم باید مبلغ ۱۲۶ هزار تومان بجای ۷۹ هزار تومان را بدهیم که این درست نیست و به مردم فشار می اید من در همین جا از حاج اقای رضایی و حاج حسن اقای ضیایی و سایر همشهریان عاجزانه تقاضا میکنم در باره این موضوع با مسئولان شهرستان گفتگو نمایند و هرچه از دستشان برمی اید کوتاهی نکنند از همشهریان هم تقاضا میکنم ازکسی که قرار است در انتخابات  نماینده شهرمان شود سئوال کنیم برای شهرمان چه برنامه ای دارد در حال حاضر ورودی شهرما خیلی ناجور است مثل اینکه ما وارد یک روستا  شده ایم . و اثری از المان شهری نیست  ، حتی بنظر من بهتر است در ورودیهای شهر امکاناتی برای فروش ومعرفی محصولات تربت حیدریه بعنوان سوغات  داشته باشیم که این امر در شناسایی و توسعه شهرمان بسیار موثر است. وی  همچنین گفت منهم یک کارگری بیش نیستم وشاید بدلیل شرایط اقتصادی نتوانم تاثیر گذار باشم ولی از همه شما خواهش میکنم در خصوص پیشترفت شهرمان تربت جیدریه همکاری و همیاری نمایید سخنان ایشان در همینجا به پایان رسید.

سپس جناب سیاسی ضمن تشکر از اقای درخشنده گفت من انتظار داشتم ایشان مطالب بیشتری را بیان میکردند همانهایی که قبلا بمن گفته بودند و اما باید بگویم در خصوص سهمیه و قیمت بلیط قطار تربت تهران و بر عکس ما خیلی پیگیر بودیم ، بحث کردیم ولی بعضی کارها از دست ما هم برنمی اید. حتی میدانم در این باره همشهریان تربتی هم یک کانال تلگرامی راه اندازی نموده اند ولی گویا باید مرکز راه اهن باید از طبس به تربت حیدریه منتقل گردد که اینهم در این شرایط هنوز قابل انجام نمی باشد . حال من یک مطلبی دارم که خدمت شما عرض میکنم اولا جای حوشحالی است که گویا رهبر داعش هم کشته شده که تحت نام اسلام جنایتهای بی شماری را به بشریت تحمیل نمودند امیدوارم ریشه این گونه جنایت ها خشکانده شود و ما شاهد این قبیل وحشیگریها  در دنیا تحت نام اسلام نباشیم واما مطلب مهم دیگری که میخواستم بگویم در مورد خبری بود که در روز نامه هم درج شده بود متاسفانه مطالعه در کشور ما خیلی کم است و شاید خیلی مردم در جریان اخبار نباشند ولی موضوع از این قرار است که در یکی از شهرستانها معاون مدیر اموزش و پرورش به صورت یک دانش اموزی سیلی میزند گه در اثر شدت ان پرده گوش ان دانش اموز پاره میشود و جریان از طریق خانواده و مقامات پیگیری میگردد و در نهایت  وزیر اموزش و پرورش ضمن عذر خواهی از خانواده دانش اموز ان معاون مدیر خاطی را هم از کار برکنار میکند جای خوشحالی  است که برای اولین بار یک وزیر از مردم عذر خواهی مینماید، چون در کشور ما خیلی کارها انجام  میشود و مسئولین از مردم عذر خواهی نمیکنند مثل واقعه اتش سوزی ساختمان پلاسکو و اما مهم ترین موضوع اینست که بعد از این پدر بچه با دانش اموز صحبت میکند فرزندش میگوید پدر جان شما با وزیر اموزش و پرورش صحبت کنید و از او بخواهید معلم را از کار برکنار نکنند چون ما به اموزگارنیاز داریم حالا ایشان خطایی کرده باید گذشت نمود و من میخواهم بگویم درود به شرف این خانواده که توانسته اند این چنین فرزندی را تربیت کنند ما باید یاد بگیریم که در برابر خطایی که از کسی می بینیم زود ناراحت نشویم و تصمیم نگیریم بلکه باید با درایت و شکیبایی با این موارد برخورد کنیم . سخن دیگر اینکه در هفته گذشته سال روز تولد کورش بزرگ در دنیا  بود او در سال ۵۳۰ قبل از میلاد بوده است و منشور حقوق بشر را بنا نهاده که در زمان دولت اقای احمدی نژاد  لوح ان وارد ایران شد که حالا دنیا به ان افتخار میکنددر ان منشور  نوشته که او  همه برده ها را ازاد کرد و میگوید من بخاطر ایمان و ائین  کسی با او نمی جنگم و حالا که ۲۵۰۰ سال از ان میگذرد ما باید به ان افتخار کرده و سرمشق خود قرار دهیم .اقای سیاسی هم به دو مطلب دیگر اشاره داشت از جمله داستان مراجعه همسر اقای دکتر صدیقی وزیر کشور اقای دکتر محمد مصدق که وقتی به دفتر ایشان مراجعه مینماید مسئول دفتر اقای دکتر صدیقی میگوید اگر ایشان با من کار دارند که من شب در خانه ایشان را خواهم دید ولی اگر مراجع هستند باید مانند سایر مراجعان در نوبت منتظر بمانند چقدر جالب و زیبا است این چنین برخوردهایی وقتی من اینها را در کلاس برای شاگردانم باز گو میکنم انها ساکت مانده و.کاملا گوش میکنند ،  یا مثلا رئیس جمهور اکراین دستورداده که در ادارات بجای عکس من سعی کنید عکس فرزندان خودرا بزنید چون هر وقت تصمیمی میگیرید به فکر تاثیر ان برروی  فرزندان خود باشید و ما باید این مطالب را به دوستان و همشهریانمان  منتقل کنیم تا دیگران هم بان عمل نمایند.  اما امشب  یک ساعت را در اختیار برنامه یادبود بخاطر اقای دکتر شجیعی قرار  دادیم که در اینجا من از اقای مهندس مجید شجیعی برادرزاده ان مرحوم که قبلا همکلاسی من در دانشگاه تهران بودند تقاضا میکنم تشریف بیاورند و مطالبشان را بیان نمایند .در این لحظه جناب مهندس مجید شجیعی برادر زاده اقای دکتر پشت تریبون قرار گرفت و ضمن تشکر از جامعه تربتی های مقیم تهران که این برنامه را  ترتیب داده اند سپاسگزاری نمود او همچنین بخاطرمسئولیت پروژه بیمارستان امام حسین در تربت حیدریه  که مجری ان میباشد و هم اکنون بخاطر عدم اعتبار راکد مانده  است از حاج اقای رضا یی و سایر همشهریانی که به نوعی میتوانند در این خصوص همکاری نماینداستمداد طلبید.  او سپس در باره شخصیت روانشاد دکتر عبد الرضا شجیعی  بیاناتی اظهار داشت  دکتر عبد الرضاشجیعی، متخصص طب داخلی و دیابت ، در سال ۱۳۰۷ در تربت حیدریه متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را در خراسان و متوسطۀ دوم را در تهران گذراند ، طب را در سوئیس، فرانسه و انگلستان خواند و پس از بازگشت به ایران در بیمارستان امام خمینی و دانشگاه تهران مشغول به کار شد.

دکتر شجیعی دو دوره عضو هیئت مدیره‌ و یک دوره هم عضو علی البدل نظام پزشکی بود. ایشان همچنین برای یک دوره عضو هیات مدیره جامعه علمی دانشگاه بود.مهندس شجیعی همچنین بیاد عموی خویش شعری سروده بو د که برای حاضران قرائت نمود او همچنین از خصایل اخلاقی ایشان صحبتهای زیادی کرد و با شعری از خانم سیمین بهبهانی چرا رفتی چرا من بیقرارم بدل سودای دیدار تودارم سخنان خود را پایان داد  در این لحظه اقای دکتر سیاسی ضمن تشکر از همکلاسی خوبش مهندس شجیعی گفت واقعا روانشاد دکتر شجیعی انسان خوبی بود که هم پزشک و هم یک معلم بود و من خاطرات خوبی از گذشته در تربت با ایشان دارم خدایش بیامرزد سپس یکی از هنرمندان بنام اقای علیزاده که از همشهریان دولت ابادی بود به جایگاه امد و ضمن عرض تسلیت به خانواده ومنسوبین دکتر شجیعی گفت ما همیشه از روابط خوب ایشان با مردمان زاوه ودولت اباد به نیکی یاد میکنیم و امشب هم امده ایم تا قدر شناسی خودمان را در این خصوص نشان دهیم ایشان در این موقع اشعار زیبایی در وصف شخصیت مرحوم شجیعی قرائت نمود و سپس با یکی دیگر از هنرمندان دولت ابادی  که نی مینواخت همنوای کرد که مورد استقبال همشهریان قرار گرفت پس از این برنامه همنوازی برای روانشاد شجیعی اقای دکتر سیاسی گفت من از همشهریان دولت ابادی سپاسگزاری نموده و امیدوارم در برنامه های اتی باز هم در خدمت هنرمندان همشهری باشیم .وی همچنین  مطالبی درباره مقایسه  بین شخصیت ماندلا و سرهنگ معمر قذافی بیان داشت از جمله اینکه ماندلا با دشمنانش مدارا کرد و با مردم به زبان دوستی سخن میگفت و مردم را دعوت به کتابخوانی میکرد در حالیکه قذافی میگفت باید کتابی که من میگویم بخوانند و با خون ریزی وارد شد و با خون ریزی هم رفت در حالیکه ماندلا بدون خون ریزی امد و بدون خون ریزی رفت و در نهایت با مردم بود در حالی که  قذافی در برابر مردم بنا بر این  انچه مهم است با مردم بودن است و همین میماند.اقای سیاسی  سپس از حاج اقای اسدی خواست تا برای همشهریان مطالبی بیان نمایند  ایشان هم پشت تریبون قرار گرفت و ضمن تسلیت به خانواده دکتر شجیعی گفت من به این خانواده افتخار میکنم و خانواده محترم ایشان از مردمان خوب دولت اباد میباشند وی همچنین  غزلی از حافظ به شرح ذیل برای حاضران قرائت نمود

در سرای مغان رُفته بود و آب زده             نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بند گیش بسته کمر                 ولی ز تَرک کُله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده                             عذار مغبچگان راه آفتاب زده
عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز            شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته ی رحمت                   ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده
ز شور و عربده شاهدان شیرین کار                     شکر شکسته سمن ریخته رباب زده
سلام کردم و با من به روی خندان گفت               که ای خمار کش مفلس شراب زده
که این کند که تو کردی به ضعیف همت ورای     ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند               که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده
بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم                  هزار صف ز دعاهای مستجاب زده
فلک جنیبه کش شاه نصرت الدین است               بیا ببین مَلَکش دست در رکاب زده
حِرد که مُلهم غیب است بهر کسب شرف           ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده

اقای اسدی همچنین با توجه به حلول ماه ربیع اول ارزوی شادی و تندرستی برای همه همشهریان کرد و سپس با نیایش برای  رهبر معظم انقلاب  و امنیت  و اسایش کشور  دعا کرد  و مراسم پس از پذیرایی با شام  در ساعت ۱۱ نیمه شب پایان یافت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه‌

  1. امیرعماد گفت:

    سلام وقت بخیر
    خواستم ببینم آدرس کانال یا گروه تربتی های مقیم تهران چیست؟

    • کاظم خطیبی گفت:

      ‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
      “کمیته روابط عمومی جامعه تربتی های مقیم تهران”

      🆔https://t.me/torbatemaa

      Telegram (https://t.me/torbatemaa)
      جامعه تربت‌حیدریه‌های مقیم‌مرکز
      کانال حاضر ، توسط کمیته‌ی روابط‌عمومی‌و رسانه‌ی “جامعه‌ی تربتی‌های مقیم‌ تهران”،مدیریت میگردد و متعلق به کلیه‌ی همشهریان عزیز این خطّه‌ی زَر پرور که در هر کجای این کره‌ی خاکی،دلبستگی و وابستگی نسبت به شهر و دیار خود دارند می‌باشد.
      ارتباط کانال: @Hyouse56

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *