گفت‌وگوی ایلنا با عاشیق محمدعلی محمودی: بارها از من خواستند که مهاجرت کنم اما قبول نکردم/ بعداز ده سال عید قربان امسال گوشت خوردم/ وقتی بیکارم چرا باید در سرشماری‌ها شغلم را آزاد اعلام کنم

بارها از من خواستند که مهاجرت کنم اما قبول نکردم/ بعداز ده سال عید قربان امسال گوشت خوردم/ وقتی بیکارم چرا باید در سرشماری‌ها شغلم را آزاد اعلام کنم

عاشیق محمدعلی محمودی می‌گوید: اگر یکبار دیگر در این کشور به دنیا بیایم دیگر به سراغ هنر و موسیقی نخواهم رفت. قسم می‌خورم که پس از ده سال در عید قربان امسال گوشت خورده‌ام. سال‌هاست لباس‌های کهنه‌ می‌پوشم. دقیقا به مدت سه سال دندان در دهان نداشتم زیرا نمی‌توانستم برای درمان مبلغی هزینه کنم. من هنرمندی بین‌المللی بودم و به دلیل علاقه و عشق به مملکتم مهاجرت نکردم، وگرنه می‌توانستم از ایران بروم و بارها از من خواستند که بروم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اغلب فعالان عرصه موسیقی طی ماه‌ها گذشته به دلیلی تعطیلی کنسرت‌ها و عدم برگزاری رویدادهای موسیقی محور و جشنواره‌ها خانه‌نشین شده‌اند یا به اموری مانند آموزش و تدریس پرادخته‌اند، که البته این بخش نیز با چالش‌های عدیده‌ای مواجه است. مثلا اینکه، بحران موجود باعث شده هنرجویان نسبت به حضور در کلاس‌های آموزشی رغبتی نداشته باشند و والدین کودکان و نوجوانان نیز اجازه حضور در کلاس‌ها را به آنها ندهند و همین اتفاق به نوعی باعث کسادی  بازار کار آموزشگاه‌ها شده است. نوازندگان سبک‌های مختلف که در شرایط عادی دستمزدهای ناچیزی دریافت می‌کنند نیز چند ماهی است به دلیل عدم فعالیت‌های تولیدی و اجرایی بیکار هستند.

اما در میان فعالان بخش‌ها و سبک‌های مختلف موسیقی، هنرمندان نواحی (که از لحاظ کمی جمعیت بسیاری دارند) نسبت به دیگران وضعیت بدتری دارند. البته باید یادآور شد هنرمندان مناطق مختلف ایران به دلیل عدم حمایت‌های مالی و معنوی از سوی نهادهای دولتی و غیر دولتی همواره با مشکلات عدیده‌ای مواجه بوده‌اند و حال در وضعیت بحرانی فعلی، اوضاع بدتری پیدا کرده‌اند.

می‌توان گفت اغلب فعالان شهرستان‌ها که از راه موسیقی ارتزاق می‌کنند، درحال حاضر به طور مطلق بیکارند؛ چراکه یکی از منابع درآمد آنها حضور در جشن‌ها و سرورها و اعیاد است که برای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا برگزاری تجمعات این‌چنینی نیز ممنوع شده است.

40

عاشیق محمدعلی محمودی اهل استان آذربایجان غربی و شهرستان نقده یکی از هنرمندانی است که در حال حاضر شرایط نابسامنی دارد و ادامه بحران کرونا زندگی او را به طور جدی با مشکلات عدیده مواجه کرده است. عاشیق محمودی طی گفتگو با ایلنا از وضعیت عاشیق‌ها و شرایط بغرنج زندگی خود و خانواده‌اش گفت.

در ابتدا از وضعیت شغلی و اوضاع زندگی‌تان بگویید.

واقعا نمی‌دانم از چه و چگونه بگویم. به طور کلی می‌توان گفت اغلب هنرمندان موسیقی سنتی و نواحی، و آنها که در زمینه موسیقی محلی فعالیت می‌کنند و آوازهای بومی می‌خوانند با مشکلات بسیار مواجه هستند. البته مشکلات ما جدید و تازه نیست و در واقع بیست سال است که بیکار هستیم. یعنی از آن زمان که موسیقی غیر بومی و سازی چون ارگ مورد توجه قرار گرفت و جوانان را به خود جلب کرد، کسی سراغی از ما نگرفت و اوضاع‌مان نیز بدتر و بدتر شد.

پس عاشیق‌های هم نسل شما چگونه به فعالیت‌های هنری و روزمره می‌پردازند؟

مگر اینکه در طول سال جشنواره‌ای برگزار شود و ما در آن حضور یابیم. البته جشنواره‌ها نیز سود مالی ندارند و می‌توان گفت حضور ما در آنها رایگان است، که البته ما به خاطر نامش در چنین رویدادهایی شرکت می‌کنم نه نان! حتی اگر عوامل برگزاری جشنواره‌ها و گردهمایی‌ها به شرکت‌کنندگان پولی دهند نیز آن مبلغ بسیار کم و ناچیز است و به هیچ‌وجه نمی‌توان روی آن حساب کرد. بنا به همین دلایل است که می‌گویم ما بیست سال است که بیکاریم.

 هنرمندان نیز مانند دیگر اقشار جامعه حق و حقوقی دارند و باید مانند باقی مردم بخورند و بنوشند و مخارج زندگی‌شان را تامین کنند. من و امثال من نیز از همین مردمیم و ایرانی هستیم و در این مملکت زحمت کشیده‌ایم و جوانی‌مان را صرف کار و هنرمان کرده‌ایم.

برای رهایی از این اوضاع نابسامان چه تمهیدی را پیشنهاد می‌دهید؟

حرفم این است که انسان نباید همه چیز را با ترازوی خودش بسنجد و مسائل و موضوعات مختلف را از دید و منظر خودش ببییند. این غلط است. باید به فکر دیگران هم باشیم و بدانیم هنرمندان و برخی افراد که در مشاغل دیگر فعالیت می‌کنند نیز جزویی از این مردم هستند. مطمئنا هنرمندان نیز مانند دیگر اقشار جامعه حق و حقوقی دارند و باید مانند باقی مردم بخورند و بنوشند و مخارج زندگی‌شان را تامین کنند. من و امثال من نیز از همین مردمیم و ایرانی هستیم و در این مملکت زحمت کشیده‌ایم و جوانی‌مان را صرف کار و هنرمان کرده‌ایم.

41

اینگونه مطرح شده که دولت هنرمندان و پیشکسوتان موسیقی نواحی را از سن شصت سال به بالا بازنشسته می‌کند و به این وسیله با اختصاص حقوق مستمری، بیمه، دفترچه درمان و عیدی و دیگر سنوات، آنها را مورد حمایت قرار می‌دهد. این حرف و وعده‌ها اصلا درست نیست و حقیقت ندارد، بلکه شعار است.

در حال حاضر چند عاشیق در شهر نقده و توابع آن زندگی می‌کنند و آنها چه وضعیتی دارند؟

حدود ۱۶ پیشکسوت در این منطقه زندگی می‌کنند، متاسفانه در اینباره صحبت‌های زیادی شده و اینگونه مطرح شده که دولت هنرمندان و پیشکسوتان موسیقی نواحی را از سن شصت سال به بالا بازنشسته می‌کند و به این وسیله با اختصاص حقوق مستمری، بیمه، دفترچه درمان و عیدی و دیگر سنوات، آنها را مورد حمایت قرار می‌دهد.

مگر غیر از این است؟

این حرف و وعده‌ها اصلا درست نیست و حقیقت ندارد، بلکه شعار است. من با تمام هنرمندان و پیشکسوتان در آذربایجان غربی دوست و آشنا هستم و همه آنها را می‌شناسم و بر همین اساس می‌گویم که دولت هیچ حق و حقوقی به آنها نمی‌دهد. شما کسی را پیدا کنید که بگوید دولت مرا بازنشسته کرده و به من حقوق می‌دهد! متاسفانه در مملکت ما هنرمندان کم‌ترین حقوق را نیز دریافت نمی‌کنند. هنرمندان در مملکت ما مظلوم واقع شده‌اند. عاشیقی هنری موروثی است و حال شما حساب کنید فردی چون من که جوانی‌اش را صرف هنر و موسیقی کرده در سنین پیری چه کاری می‌تواند انجام دهد! ما ساز می‌زنیم و آواز می‌خوانیم. کار دیگری بلد نیستیم و برای فعالیت در مشاغل دیگر نیز سرمایه‌ای نداریم. سرمایه من سازم است.

بارها در جشنواره‌های دولتی شرکت کرده‌ام و مقام آورده‌ام و حاصل این اتفاق‌ها یک گونی مملو از مدارک و عناوین هنری است، اما فایده‌اش چیست؟!

موسیقی بخشی مهمی از زندگی عاشیق‌هاست و از طرفی عاشیقی نیز هنری رو به فراموشی است.

همینطور است. خداوند فرموده من به کسانی که دوستشان دارم نعمت‌های بیشتری می‌دهم و قدرت و زیبایی و صدای خوب برخی از آن نعمت‌ها هستند. صدای زیبا و موسیقی مقولاتی هستند که انسان‌ها از آنها لذت می‌برند. بیماران با شنیدن موسیقی حال بهتری پیدا می‌کنند و بهبود می‌یابند یا حتی شفا می‌گیرند. بارها شنیده‌ام که عالمان گفته‌اند هرکس صدای زیبا دارد خداوند به او نعمت داده است. بارها در جشنواره‌های دولتی شرکت کرده‌ام و مقام آورده‌ام و حاصل این اتفاق‌ها یک گونی مملو از مدارک و عناوین هنری است، اما فایده‌اش چیست؟! من و امثال هیچ چیز برای خودمان نخواسته‌ایم با این امید که به هرحال در دوران پیری و بیماری اتفاق مثبتی رخ دهد. حال نیز بیمارم و هیچ کس سراغی از من نمی‌گیرد.

یعنی در حال حاضر زیر پوشش بیمه نیستید؟

همانطور که گفتم چنین حمایت‌هایی در حد شعار است. ما را بیمه نکرده‌اند و برای درمان بیماری باید از جیب‌مان هزینه کنیم در حالی که منبع درآمدی جز موسیقی نداریم و موسیقی نیز وضعیت بغرنجی دارد.

حقوق سه ماه را به ما نداده‌اند و فقط یکبار ۲۵۰ هزارتومان را دریافت کرده‌ام. این پول آنقدر کم است که پس از دریافت، تا پیش از رسیدنم به خانه تمام می‌شود. انگار مسئولان متوجه نیستند که من و امثال من به طور کامل خانه‌نشین شده‌ایم و هیچ منبع درآمدی نداریم. حال شما حساب کنید نه بیمه‌ای داریم و نه سنوات و عیدی. حتی از ما یادی نمی‌شود.

یعنی به عنوان هنرمندی بازنشسته هیچ حق و حقوقی دریافت نمی‌کنید؟

آنچه که به عنوان حقوق از صندوق حمایت از هنرمندان دریافت می‌کنم، تمام و کمال ۲۵۰ هزار تومان است، که البته این مبلغ ناچیز را هم به صورت مرتب به ما نمی‌دهند و برخی مواقع همان را هم نداریم. مثلا طی چهار ماهه گذشته، به جای اینکه در وضعیت بحرانی فعلی،هوای‌مان را داشته باشند و بیشتر کمکمان کنند، حقوق سه ماه را به ما نداده‌اند و فقط یک بار ۲۵۰ هزارتومان را دریافت کرده‌ام. این پول آنقدر کم است که پس از دریافت، تا پیش از رسیدنم به خانه تمام می‌شود. انگار مسئولان متوجه نیستند که من و امثال من به طور کامل خانه‌نشین شده‌ایم و هیچ منبع درآمدی نداریم. حال شما حساب کنید نه بیمه‌ای داریم و نه سنوات و عیدی. حتی از ما یادی نمی‌شود.

از ۱۶ نفری که در منطقه حضور دارند، به جز من فقط سه نفر حقوق دریافت می‌کنند و بقیه هیچ حق و حقوقی ندارند و بیمه هم نیستند. حرف مسئولان نیز این است که آن دوازده نفر مدارک لازم را ندارند و در جشنواره‌ها کمتر حضور یافته‌اند.

این حقوق ۲۵۰ هزارتومان را دیگر پیشکسوتان منطقه نیز دریافت می‌کنند؟

خیر برخی این حقوق ماهانه را نیز دریافت نمی‌کنند. افرادی چون من به دلیل فعالیت‌های چندین ساله و مستمر، همچنین حضور در جشنواره‌ها و کسب مقام‌ها و عناوین مختلف حقوق دریافت می‌کنیم. از ۱۶ نفری که در منطقه حضور دارند، به جز من فقط سه نفر حقوق دریافت می‌کنند و بقیه هیچ حق و حقوقی ندارند و بیمه هم نیستند. حرف مسئولان نیز این است که آن دوازده نفر مدارک لازم را ندارند و در جشنواره‌ها کمتر حضور یافته‌اند.

حتی اگر یک عاشیق مقابل دوربین تلویزیون برود و برنامه اجرا کند نه تنها سازش را نشان نمی‌دهند، بلکه تصویر عاشیق نیز به درستی و به طور کامل پخش نمی‌شود و به جای آن یا همزمان با آن تصاویر کوه و جنگل و طبیعت ارائه می‌شود. کلا تصویر یک عاشیق کامل و درست پخش نمی‌شود تا مردم او و موسیقی عاشیقی را بشناسند. چنین رفتارهایی نه تنها کمک کننده نیست بلکه موسیقی عاشیقی را نیز از چشم مردم می‌اندازد.

در حال حاضر نوجوانان و جوانان تا چه حد به موسیقی عاشیقی توجه دارند و راه شما را دنبال می‌کنند؟

سوال خوبی است. اگر از برخی از آنها بپرسید عاشیق کیست، نمی‌دانند. به نظرم مشکل نوجوانان و جوانان ما نیستند، بلکه مسئولانند، زیرا‌ آنها برای فعالیت عاشیق‌ها هیچ برنامه‌ای نداشته‌اند و ندارند. رادیو و تلویزیون نیز به هیچ وجه موسیقی نواحی و عاشیق‌ها را ندارد. حتی اگر یک عاشیق مقابل دوربین تلویزیون برود و برنامه اجرا کند نه تنها سازش را نشان نمی‌دهند، بلکه تصویر عاشیق نیز به درستی و به طور کامل پخش نمی‌شود و به جای آن یا همزمان با آن تصاویر کوه و جنگل و طبیعت ارائه می‌شود. کلا تصویر یک عاشیق کامل و درست پخش نمی‌شود تا مردم او و موسیقی عاشیقی را بشناسند. چنین رفتارهایی نه تنها کمک کننده نیست بلکه موسیقی عاشیقی را نیز از چشم مردم می‌اندازد. زمانی که چنین وضعیتی وجود دارد، طبیعی است که نسل‌های جدید نیز به موسیقی عاشیقی و عاشیق‌ها توجه نمی‌کنند.

عاشیق‌ها از خدا و پیامبر و انبیا و درد مردم می‌گویند. همانطور که یک عالِم برنامه‌اش را با نام خدا شروع می‌کند، عاشیق‌ها نیز پیش از آغاز اجرا نام خدا را می‌گویند و اصلا شعرهای ما بر همین اساس است. عاشیق‌ها از عاشقان امام علی(ع) و مریدان و محبان او هستند. در واقع ما عاشیق‌ها جارچی حقیقت هستیم.

در صورتی که موسیقی عاشیقی مقوله‌ای کهن اجدادی است و سینه به سینه به نسل‌های بعد رسیده و باید حفظ شود.

جدا از قدمت و پیشنه، در میان موسیقی مناطق مختلف ایران و تمام سبک‌های موجود، آنچه که به خدا و اسلام قرآن و انبیا و اولیا نزدیک است، موسیقی عاشیقی است. به نظرم موسیقی عاشیقی بسیار به حقیقت نزدیک است. اینگونه بگویم که عاشیق‌ها از خدا و پیامبر و انبیا و درد مردم می‌گویند. همانطور که یک عالِم برنامه‌اش را با نام خدا شروع می‌کند، عاشیق‌ها نیز پیش از آغاز اجرا نام خدا را می‌گویند و اصلا شعرهای ما بر همین اساس است. عاشیق‌ها از عاشقان امام علی(ع) و مریدان و محبان او هستند. در واقع ما عاشیق‌ها جارچی حقیقت هستیم.

42

با وجود حقوق ناچیز و وضعیت کرونا زده فعلی، زندگی‌تان را چگونه می‌گذرانید؟

مطمئنا کرونا وضعیت زندگی ما را در موقعیت بدتری قرار داده است، اما مشکل ما فراتر از بحران و کروناست. گاه اگر آدم حقیقت را نگوید حقش ضایع می‌شود و حال من نیز چنین وضعیتی دارم، پس بگذارید حقیقت را بگویم زیرا مجبور به این کارم. شاید باور نکنید اما قسم می‌خورم که پس از ده سال در عید قربان امسال گوشت خورده‌ام. سال‌هاست لباس‌های کهنه‌ می‌پوشم. دقیقا به مدت سه سال دندان در دهان نداشتم زیرا نمی‌توانستم برای درمان مبلغی هزینه کنم. به طور واضح بگویم که عاقبت یک هنرمند و عاشق در کشور ما همین است.

همسرم نیز ناخوش است و بیماری دیابت دارد و بابت این اتفاق چشم‌هایش آسیب دیده است. پیش از آنکه بیماری کرونا به کشور بیاید ایشان را عمل کردیم و حال یکی از چشمانش را از دست داده است. از طرفی با آب جوش نیمی از بدنش سوخته است و سه ماه است درگیر این اتفاق هستیم. از آنجا که همسرم بیماری قند دارد زخم‌هایش التیام پیدا نکرده است.  مطمئنا اگر ایشان دفترچه بیمه داشت و من حقوقی داشتم نمی‌گذاشتم درد بیماری را تحمل کند و عذاب بکشد.

خودتان در حال حاضر درگیر بیماری هستید؟

بله من مریض احوال هستم و نمی‌توانم بیماری‌ام را درمان کنم زیرا به دلیل وجود بیماری کرونا می‌ترسم به درمانگاه یا بیمارستان بروم و اگر غیر از این بود نیز باز این امکان وجود نداشت، زیرا پولی ندارم. همسرم نیز ناخوش است و بیماری دیابت دارد و بابت این اتفاق چشم‌هایش آسیب دیده است. پیش از آنکه بیماری کرونا به کشور بیاید ایشان را عمل کردیم و حال یکی از چشمانش را از دست داده است. از طرفی با آب جوش نیمی از بدنش سوخته است و سه ماه است درگیر این اتفاق هستیم. از آنجا که همسرم بیماری قند دارد زخم‌هایش التیام پیدا نکرده است.  مطمئنا اگر ایشان دفترچه بیمه داشت و من حقوقی داشتم نمی‌گذاشتم درد بیماری را تحمل کند و عذاب بکشد.

عاشیقی هنری سینه به سینه است و از این طریق به دیگر نسل‌ها منتقل می‌شود؛ درحال حاضر شاگردانی دارید و آیا به تدریس مشغول هستید؟

من باید در حال حاضر شاگردانی داشته باشم و هفته‌ای دو تا سه بار تدریس کنم و قبلا اینگونه بود. متاسفانه در حال حاضر در زمینه آموزش فعال نیستم و شاگردی ندارم. در صورتیکه باید از وجود من و امثال من استفاده کنند تا موسیقی عاشیقی از بین نرود. شما حساب کنید قبلا در مهمانی‌ها و مناسبت‌ها و مکان‌هایی چون قهوه‌خانه‌ها و چای‌خانه‌ها به اجرای برنامه می‌پرداختیم و حال چنین فعالیت‌هایی وجود ندارد.

من هنرمندی بین‌المللی بودم و به دلیل علاقه و عشق به مملکتم مهاجرت نکردم، وگرنه می‌توانستم از ایران بروم و بارها از من خواستند که بروم. با خودم می‌گفتم اگر قرار است افتخاری کسب کنم آن افتخار برای مردم سرزمینم باشد.

آیا از یک عمر فعالیت خود در عرصه موسیقی پشیمان نیستید؟

به خدا قسم اگر یکبار دیگر در این کشور به دنیا بیایم دیگر به سراغ هنر و موسیقی نخواهم رفت و شغل دیگری را برمی‌گزینم. من هنرمندی بین‌المللی بودم و به دلیل علاقه و عشق به مملکتم مهاجرت نکردم، وگرنه می‌توانستم از ایران بروم و بارها از من خواستند که بروم. با خودم می‌گفتم اگر قرار است افتخاری کسب کنم آن افتخار برای مردم سرزمینم باشد. بارها برای آمارگیری و سرشماری به سراغ ما آمده‌اند و زمانی که گفته‌ام هنرمندم و عاشیق هستم و ساز می‌زنم و شعر می‌خوانم و می‌خوانم، در پاسخ گفته‌اند هنر که شغل محسوب نمی‌شود. من نیز گفتم بنویس بیکار. گفتند بنویس شغل آزاد. چرا باید شغلم را آزاد اعلام کنم؟! دو ساز، چهل دفتر شعر، ۱۸۰ نوار کاست و بیست سی‌دی سرمایه‌های من هستند و از این جهت دولتمند و بی‌نیازم. حال نیز از تمام افرادی که صدایم را می‌شنوند، یا بعدا این گفتگو را می‌خوانند،‌ می‌خواهم به دنبال هنر و موسیقی نروند، حتی اگر شغلی پیش پا افتاده را برگزینند،‌ زیرا بی‌فایده است و عاقبتی ندارد. باور کنید هنرمندی را می‌شناسم که مردم از صدایش بسیار لذت می‌بردند و هنوز نیز همینطور است. آن فرد آنقدر تحت فشار بود و نخورد و ننوشید و ضعیف و ضعیف‌تر شد تا از دنیا رفت. عاشیق‌ها بسیار مظلوم هستند و متاسفانه کسی صدایشان را نمی‌شنود. نمونه‌اش خودم که در پریشانی روزگار می‌گذرانم. درحالیکه عاشیقی موسیقی عرفانی است و نباید از بین برود. من با سازم خدا را می‌شناسم و زندگی می‌کنم و حیاتم به این ساز بستگی دارد. نه فقط من، عاشق‌های دیگر نیز اینگونه‌اند.

 بارها برای آمارگیری به سراغ ما آمده‌اند و زمانی که گفته‌ام هنرمندم و عاشیق هستم و ساز می‌زنم و شعر می‌خوانم و می‌خوانم، در پاسخ گفته‌اند هنر که شغل محسوب نمی‌شود. من نیز گفتم بنویس بیکار. گفتند بنویس شغل آزاد. چرا باید شغلم را آزاد اعلام کنم؟! دو ساز، چهل دفتر شعر، ۱۸۰ نوار کاست و بیست سی‌دی سرمایه‌های من هستند.

مسئولان اداره ارشاد و انجمن موسیقی استان آذربایجان غربی و شهر نقده طی این سال‌ها به عنوان یکی از مفاخر و پیشکسوتان منطقه از شما سراغی گرفته‌اند؟

خیر به هیچ‌وجه. شما حساب کنید سال‌های سال با موسیقی و هنر به این آب و خاک و دولت و ملت خدمت کرده‌ایم به امید زمانی که کمک‌مان کنند و دست‌مان را بگیرند و حال نیز وضعیت بدی داریم و به سختی روزگار می‌گذرانیم. هیچکس از ما یادی نمی‌کند، گویا وجود نداریم. اگر اینگونه پیش رویم عاشیقی به زودی از بین خواهد رفت و به فراموشی سپرده خواهد شد.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *