یادداشت/سخنی درباره شهر و مشکلات حوزه عمومی ـ ۱ فضای عبور :در یک شهر سالم، شهرداری خیابان را توسعه نمی‌دهد، بلکه پیاده‌روها را اصلاح می‌کند و موانع تردد را به حداقل می‌رساند. محل‌های تلاقی را به محل گفتگو و دیدار یا نشستن و استراحت بدل می‌کند و در طول مسیر برای ورزش و فرهنگ برنامه و امکانات ایجاد می‌کند (سید مسعود رضوی)

شهر را برای مردم تعریف کنیم، نه برای اتومبیل‌ها، یا برای مؤسسات و نهادها و حتی برای اماکن و خانه‌ها؛ شهر یا شهرستان یا بخش یا روستا، همه و همه، یک سامانه‌اند و محیط زندگی جمعی در آن و با آن تعریف می‌شود. شهر در هر شکل و صورتی باید محیطی بی‌مانع، امن و دارای منابع حیاتی چندگانه آموزشی، بهداشتی، تفریحی و ارتباطی باشد. اینها مبانی است و هر تجربه و تحلیلی با این نقاط تکیه و عطف‌ها آغاز می‌شود. تفاوتی هم ندارد که درباره کلانشهرها حرف بزنیم یا شهرهایی با جمعیت کمتر و فضای متعادل‌تر. تمام اجزای شهر، براساس نگرش معماران و مدیران شهری به مردم شکل می‌گیرد. دم زدن از مردم و توفیق خدمتگزاری به ارباب رجوع یک چیز است و واقعیات بیرون یک چیز دیگر. اولی از رسانه‌های رسمی مدام شنیده می‌شود و دومی در تصویری مه‌آلود و ناخوشایند هر روز در گوشه و کنار دیده می‌شود.

شهر را مردم ساخته‌اند و معمولاً شهرهای بزرگ در یک فرایند طولانی و تاریخی به تدریج بافت‌های مرکزی را گسترش داده و در سطح، عمق و فضا گسترده شده است. مردم از گوشه و کنار، از روستاها و شهرهای دور آمده‌اند به شهرهای بزرگ و حاشیه‌های مکرر و ناموزون خلق شده است. سپس نسلها جایگزین شده و حاشیه به متن بدل می‌شود و اگر برنامه و توسعه و ثروت و اندیشه نباشد، باز همان پروسه تکرار می‌شود و فرسایش جایگزین توسعه می‌شود؛ درست مانند فقر و بزه که جایگزین رفاه و امنیت خواهد شد و تنها وسعتی که می‌یابد، تبدیل جُرم‌های فردی و گروه‌های کوچک بزهکار، به جرایم سازمان یافته و مافیایی است. نمونه دقیق و اخیر و آشکارش، برده‌گیری و برده‌سازی در رابطه با زباله است که آشکارا چهار عنصر ضد توسعه و ضد امنیت را نمایندگی می‌کند: تضاد طبقاتی شدید، فقدان هویت شخصی و تعلق به گروه و خانواده و جمع، نادیده گرفتن حقوق اولیه و پایمال‌سازی قانون و سرانجام استثمار و سرقت منابع اندک فرد (برده) و جمع (شهروندان) …

در تمام یکصد سال اخیر که پایتخت کشورمان الگوی شهرهای بزرگ و شهرستان‌های دور و نزدیک بوده جنبه‌های مثبت و متعالی زندگی در شهرها از جمله دسترسی به منابع فرهنگی و آموزشی و بهداشتی، به صورتی نامتوازن توزیع شده و کمابیش در چند مقطع نیز رشد و کیفیت قابل قبولی داشته است؛ اما در مقابل، مضرات و معایب شهرها، نظیر فزونی بزهکاری، ترافیک، آلودگی‌های سه‌گانه آب و هوا و صدا، تراکم نامعقول و کاهش حجم خانه نسبت به نیاز، اختلاف طبقاتی و فراتر از اینها، بحران هویت و پیدایش خرده‌فرهنگهایی که ضد ارزش‌ها و ضد قهرمانان را سرمشق قرار می‌دهد و زبان و ادبیات علیل و بی‌اصل و نسبی خلق می‌کند، توزیع شده و رواج یافته است. اینها ارتباطات و زبان خاص دارند و ورود به سامانه زیست و شبکه آنها دشوار نیست، اما برخی هسته‌های سخت آن، به‌تدریج تبدیل به سازمان‌هایی در دنیای مادون می‌شود و با زد و بند و تهدید و تطمیع، دستی در همه ارکان و شئون زندگی مردم می‌یابند؛ بنابراین مقابله با آنان و معالجه مرضی که همراه دارند، بسیار دشوار خواهد بود.

برگردیم به بحث اول، تعریف شهر برای مردم و مردم به مثابه نماد و اصل و ریشه و همه‌چیز در شهر، باید مبداء هر برنامه و نگرشی باشد. در کشور ما بودجه اندک و منابع محدودی وجود دارد. یا باید خرج خیابان سازی شود تا اقلیتی از ماشین‌سواران به زندگیشان برسند یا خرج اکثریت که بتوانند به راحتی با وسایل نقلیه عمومی تردد کنند. یک مثال ساده می‌زنم و دنباله بحث را به مقالات بعد واگذار می‌کنم: خیابان و پیاده‌رو را از مردم می‌گیریم و به موتورسیکلت و اتومبیل‌های آلاینده می‌سپاریم. در یک شهر سالم، شهرداری خیابان را توسعه نمی‌دهد، بلکه پیاده‌روها را اصلاح می‌کند و موانع تردد را به حداقل می‌رساند. محل‌های تلاقی را به محل گفتگو و دیدار یا نشستن و استراحت بدل می‌کند و در طول مسیر برای ورزش و فرهنگ برنامه و امکانات ایجاد می‌کند. به این ترتیب، ماشینها به خیابانها و مسیرهای دیگر می‌روند، اما محله اصلاح و امکان خروج مردم از منزل و دیدار و تعامل افزونتر می‌شود. باید انتخاب کرد؛ یا اقلیتی صاحب ویلاهای در دامنه و اخیراً بالای کوه دماوند یا مازندران و گیلان را اولویت دانست یا اکثریت مردم فقیر و متوسط احوال شهری را … آنها در ویلایشان راحت لم می‌دهند، اما این گروه عظیم شاید تنها امکانی که برای فراغت و تعامل دارند،‌ همین پیاده‌روها باشد

 

پیاده رو

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *