گزارش انجمن شعر و ادب قطب تربت حیدریه به تاریخ شنبه ۱۳۹۹/۰۶/۱۵ در محل اقامتگاه بومگردی تهمینه با حضور شاعران و همشهریان علاقمند تشکیل گردید (ازشاعر همشهری مهدی اسماعیلی)
عکسها به لطف دوستان شاعرم میثم تاتاری و حجت یدالهی عزیز تهیه شده . اقامتگاه بومگردی تهمینه هم به مهربانی همشهری عزیزمان جناب آقای کرمانی مانند همیشه آراسته و دلنشین بود. ممنون از دوستانی که شعر خواندند، نقدها را با حوصله شنیدند و همهی عزیزانی که در جلسه حضور داشتند
سخن هر چه گویم همه گفتهاند
بر و باغ دانش همه رُفتهاند
بعد از غروبِ دلگیر و سرسامآورِ جمعه… «مژده ای دل که مسیحانفسی میآید»
در بدوِ ورود حال و هوایی شیرین و دلپذیرِ روستایی میبینی، با انبوهی از درختان سرسبز، دیوارهای کاهگِلی که وقتی آنها را استشمام میکنی هوش از سرت میپرد و مستت میکند.
البته هر کسی شاید این حس را نداشته باشد. شُرشُرِ دلنواز آبشار که به گمانم او هم برای خود سخنی میگوید منظرهی زیبایی را نمایش میدهد.
وقتی کمی جلوتر میروی جمعیتی را میبینی که سرشار از عشق و محبت هستند. دوستانی بی ریا و خوشاخلاق، که نه به آنها پول میدهند و نه از آنها پول میگیرند. فقط شعر و عشق و دوستی میانشان موج میزند. و من مطمئنم که هیچ کشتیِ مزاحمی نمیتواند از میان این موج عبور کند.
بعد که برای خود جای خالی را انتخاب میکنی باید مواظب باشی که مثل امروزِ من آفتاب نخوری😝 البته این را مِنباب شوخی گفتم ولی همه میدانیم که انصافا آزار آفتاب بین لطافت شعرها گم میشود.
چندی بعد که استاد صباغ زاده میکروفنها را تنظیم میکند، صدایی ملکوتی استاد نجف زاده عزیز به گوش میرسد که شعر حافظ را نغمهخوانی میکند.
بعد از آن استاد صباغ زاده به تحلیل و بررسی آن شعر میپردازد که مانند یک معلم برای دانشآموزان آن را به خوبی شرح میدهد.
حالا اینجاست که شعرخوانیِ دوستان شروع به وزیدن میکند.
خانم جهانشیری با غزلهای جانگدازش دل سنگ را آب میکند.
عاشقانههای جناب یداللهی شنیدنیست.
خانم نجفی که در نوع خود در شعر کودک حریف میطلبد؟
شعرهای خانم پوررضا نیاز به تعمّق و تفکر دارد🤔
مهندس جهانشیری و جناب حسن زاده و زال غزلهایشان پُر از تلاطم تکرار است.
زحمت عکسهایی که به یادگار میماند را هم جناب تاتاری میکشد.
خلاصه جمع مان جمع است.
فقط در این جلسه جای استادانی چون: موسوی، عباسی و علمداران خالی بود.
امروز که با یکی از دوستانم آمدم اول که خیلی اصرار به رفتن داشت ولی بعد از اتمام جلسه علاقهمندی خودش را نشان داد و گفت چه جمع صمیمی بود.