آقای میثم تاتاری عزیز شاعر خوب همشهری مثل همیشه لطف کرد و دوربین به دست این لحظات زیبا را ثبت کرد. دیگر شاعر خوب همشهری جناب آقای حجت یدالهی هم یار و یاورش بود. خانم و آقای کرمانی مثل هر شنبه اقامتگاه بومگردی تهمینه را به زیبایی آراسته بودند. گرما و صمیمیت این جلسه را در عکسهایش حس خواهید کرد
دلم تنگ است و دیداری خیالانگیز میخواهد
صدای نالهی برگی ز غم لبریز میخواهد
نفسهایم هوایی از غروبی سرد و نارنجی
دلم شعر و غزل از زردی پاییز میخواهد
چند ساعتی بیش به پاییز نمانده و من دارم خاطرهی انجمن (عصر دیروز شنبه) را مرور میکنم. مدتیست که دیگر نگران غروبِ دلگیرِ جمعه نیستم. حال و هوای عصر شنبه حسّ خوبی در دلم ایجاد میکند. درست مثل حسّ کودکی که شوقِ فردا و سفر، خواب را از چشممان میگرفت. فقط نگران این هستم که مبادا مشغلههای زندگی باعث شوند که به عصر زیبای شنبه نرسم.
عصر شنبه باعث میشود تا پستی-بلندیهای زندگی نتوانند حال دلم را خراب کنند. سفری رایگان به دنیای دلها، پُر از حسّ قشنگ در فضایی زیبا. انسانهایی که جنس دلشان از آیینه است دورِ هم جمع میشوند، حرفهای دلشان را میزنند. صدایی که گوشها را مینوازد، موسیقی دل میشود و غذای روح است.
تشکّر ویژه دارم از جناب کرمانی و خانوادهی محترمشان به خاطر این همه حسّ خوب که در فضایی پُرطراوت و آرامشبخش به ما بخشیدند. جا دارد تشکر کنم از اساتید محترم به خاطر تشکیل این انجمن صمیمی. واقعا در جایگاهی قرار دارند که ستودنیست.
استاد ارجمند جناب احمد نجف زاده که همیشه اولِ جلسه، با حافظخوانی و صدای گرم و دلنشینشان به دلهای ما جلا میدهند. استاد صباغ زاده، شاعری بزرگوار که به هنر و فرهنگ شهر اهمیت میدهد. برای پیشرفت شاعران تازهکار، بیدریغ از انرژیِ خود مایه میگذارد. استاد موسوی که با نقدهای عالی و بجا، بارها وقت با ارزششان را صرف برطرف کردن ایرادهای شعری گذاشتند. و همچنین استاد علمداران، جناب مهندس جهانشیری و جناب آقای عباسی، شاعرانی که دلنوشتههایشان را شعرهایی زیبا، گاهی طنز، گاهی تلخ و شیرین شنیدهایم و بسیار از راهنماییهایشان بهره بردهایم.
سرکار خانم بهشتی شعری زیبا و لطیف دربارهی مِهر پدر مرحومشان سروده بودند. شنیدیم، چقدر حسّشان برایم آشنا بود. دوستان شاعرم، خانم احمدزاده و خانم پوررضا که جای آنها خالی بود. خانم مهدوی عزیز، خانم یعقوبی و خانم شیبانی هر کدام به سهم خود با خواندن شعرهای زیبا و لطیف به حال و هوای خوب جلسه افزودند.
جناب یدالهی و جناب تاتاری هم با شعرهایی عاشقانه و روحنواز و گاهی گرفتن عکس از هر زاویه، عزّت جلسه را کامل میکنند. شاعران جوانتر آقای اسماعیلی، آقای نشاط و آقای معین، همیشه میگویند ما دانشآموزیم اما همینجا به ایشان میگویم که استاد هستید، نقد و نظرها و شعرهای زیبایی که میسرایید، نشاندهندهی این است. همچنین جناب شعبانی، آقای اکبرزاده، آقای امیری و جناب حسن زاده، شاعرانی هستند که همیشه شعرهاشان پُرمحتوا و لذتبخش بوده و هست. در آخر شعری زیبا از جناب شریعتی و شعری طنز از جناب اعتقادی چاشنیِ جلسه میشود.
من حس میکنم آرامشی که از این انجمن به من منتقل میشود جزو بهترین داشتههای من است. حال خوش را برای همه ی شما دوستان آرزو میکنم.