جوابیه به مقاله آقای سید جواد طباطبایی( در مورد بی مهری به استاد محمود شهابی) در مجله مهرنامه شماره ۴۸ مردادماه سال ۹۵ ( توسط دکتر منصور شهابی فرزند استاد ۱۱ اکتبر ۲۰۲۰ مو لوز، فرانسه )
((در سی امین سالگرد درگذشت محمود شهابی خراسانی به معرفی او پرداخته ایم))
جواب به مقاله آقای سید جواد طباطبایی در مجله مهرنامه :
همانطور که در مقاله قبلی خود « شهاب عشق و د ا نش و حکمت . زندگی نامه و خاطراتی از مرحوم استاد محمود شهابی به یاد بود سی و چهارمین (۴ ۳) سال وفات ایشان »
در ماه مردا د ۲۰۲۰ میلادی نوشته بودم از زمان بازنشستگی ام استفاده میکنم ودرجستجو وپژوهش نوشته های متعدد در سایتهای مجازی وغیره در مورد زنده یاد پدرم هستم.
در این پژوهشها چند روز پیش مقاله ای از آقای سید جواد طباطبایی در مجله مهر نامه شماره ۴۸ مرداد ماه ۱۳۹۵ ش صفه ۹۵ برخورد کردم که بسیا ر ناگوار و با مطالبی نادرست شرحی از زندگانی پدر را در خارج توصیف میکند . این نوشته بسیار شرم آورو کوتاه نظر برای شخصیت و مقام عالیقدر این دانشمند وفیلسوف بزرگ است و هتمأ روح آن عزیز را میآزارد.
این نوشته بطور قطع مو جب نوشتهای نا مرطو ب دیگری چون مطالبی مانند « او سالهای آخر زندگی را در اروپا سرگردان بوده و غیره ……. » بوده است.
خوشبختانه اکسر این نوشته ها ومقاله های مجازی پس ازانشار مقاله های من که در « ویکی پدیای فارسی »
https://fa.wikipedia.org/wiki/محمود_شهابی_خراسانی
ومقاله ای که من در سایت « تربت ما »
https://torbatema.com/1399/06/06/شهاب-عشق-و-دانش-و-حکمت-زندگی-نامه-وخاطر/
توسط دوست عزیز آقای خطیبی انتشاردادم و همچنین مقالاتی دیگر از خواهرم بانو فرخنده شهابی در روزنامه اطلاعات و سایت قضاوت
آنلاین انتشار یافت باعث تصحیح این نوشته های نادرست و دور از حقیقت از طرف نویسندگان آنها شده است .
به هر حال من لازم میدانم که بوسیله این مقاله هم ، چند مطلب را برای نویسنده مقاله فوق روشن سازم، این بمنظور محو کردن هر گونه نوشته های نادرست ، ونا مطلوب وخیالاتی چه در کذشته وچه درآینده در مورد پدرم است.
جناب آقای طباطبایی، من شما را نمیشناسم و هیچگاه از پدر اسم شما را نشنیده ام چطور شما بدون شناخت واقعی ایشان و شناخت زندگی شخصی ایشان بخود اجازه داده اید پدر را مانند فقیری سر گردان در پاریس در یک مجله علمی معرفی کنید. مقصود شما چی بوده و چی هست.
استاد محمود شهابی تمام زندگی خودش را صرف آموختن، نوشتن و تدریس نمود ، هیچگاه در سیاست وارد نشد نه در زمان پهلوی ونه در دوران پس از پهلوی، اودر تمام زندگییش هیچ مقامی و نامی را بجز استادی قبول نکرد .
در دوران نزدیک به نیم قرن تدریس، دانشجویانی را تر بیت کرد که به پدر بعلت معلوماتش، صداقتش ، اخلاقش، ادبش ، عظمت روحش و خصوصأ حقیقت تقوایش عشق میورزیدند وهنوز هم عشق میورزند. این شاگردان چه در زمان پهلوی وچه در زمان کنونی بدرجات و مقام های بسیار، بسیار، بالای اداری، کشوری و لشگری ریسیده اند واین سرزمین را اداره کرده ومیکنند این مقامات عالی رتبه تا آخر عمرِ، پدر، از او تعریف و تجلیل کرده ومیکنند.
پدر، من وبرادرم را در سن هفت سالگی برای تحصیل بخارج فرستاد فقط وفقط به این منظور که ما نتوانیم از حیثیت و شخصیت وی در دانشگاه استفاده وبهره برداری کنیم.
او بقدری درست و مستقل بود که خرج دوران تحصیلی ما راخودش که فقط ازحقوق استادی و محصولات حقوق چاپ تألیفاتش درمیآورد متحمل شد، وی بارها پیشنهادهای دولتی را که میخواستند بمن و برادرم بورس تحصیلی بدهند رد کرد.
این نشان تقد س واحترامش به بیت ومال است. روحش شاد
پدر در سالهای ۱۹۷۰ میلادی برای یک عمل جراحی به بیمارستان من در استرازبورگ که من در آن آسیستان بودم آمد وسپس در زمان انقلاب بعلت شدت جدیدعلائم کسالت دومرتبه به پیش من آمد ودر بیمارستان من در مولوز بستری شد وهفت ،هشت سال آخر عمرش را در کسالت در فرانسه پیش پسر پزشکش طی کرد.
در این زمان یعنی دهه ۱۹۸۰ میلادی که شما از او در پاریس صحبت میکنید اوپهلوی من مقیم مولوزبود، مولوز شهری که من در بیمارستان بزرگش ( ۱۲۰۰ تختخوابی ) که وابسته بدانشکده پزشگی استرازبورگ است رئیس بخشهای بیهوشی و آی، سی، یوی ، این بیمارستان بزرگ بوده ام. لذا او درتمام این سال ها نزد من بوده است حال چگونه با نوشته هایتان اورا سرگردان و فقیردر اروپا بملت ایران معرفی میکنید؟
آری ، اودر این دوران گاهگاهی بدعوت فامیل خود مانند زنده یاد بانو مژگان حجت پناه وهمسرش آقای مسعود حجت پناه، نوه های عمویش یا بدعوت دوستان و شاگردان چون آقایان دکترمرتضی کاخی ، دکتر آیتی در پاریس ، آقای دکتر لواسانی در برن ( سویس ) ودر دیگر کشورها چون آلمان، انگلستان وخصوصأ آ مریکا نزد پسر دیگرش مهندس مسعود شهابی مسافرت میکرد.
در این سفرها علاوه بر گردش و سیاحت ، پدر با استادان ودانشجویان دانشگاه هائی مثل فریبورگ، هایدلبرگ ( آلمان ) اوکسفورد و کمبریج (انگلستان ) سوربون در فرانسه
https://fr.wikipedia.org/wiki/Faculté_de_droit_de_Paris – /media/Fichier:Universite_Paris_I_Pantheon-Sorbonne.jpg
ملاقات میکرد و این برای من افتخاری عظیم بود که دربعضی از این ملاقاتها موقعی که گرفتاری های شغلی ام اجازه میداد حضور میداشتم و با چشم خود شاهد عظمت روشنفکری، قدرت فکری وعلمی وجهان بینی ، آری جهان بینی ایشان میبودم.
او دراین شهرها چون دانشجوئی کنجکاو و عاشق علم وارد محیط دانشگاهی و دانشجویی میشد و هیچ بعید نمیدانم که چند باری هم با عشقی که او به این محیط ها میورزید در ادامه گفتگوهایش همراه دیگر دانشجویان به کانون دانشجویان
https://www.ciup.fr/category/accueil/decouvrir/
دعوت شده و با آنها غذا خورده باشد، این ” صفت ” مایه افتخار من است و این شاهد کنجکاوی، عظمت روح، سادگی اجتماعی ، اخلاق وادب این استاد بزرگ است که درسالهی بالای زندگیش خود را در سطح دانشجویان کشورهای دیگر میگذارد تا کنجکاوی های ذاتی خود را تغذیه دهد.
شما مینویسید که صبیبه ایشان در کوی دانشگاه در خانه ”هند ” که اطاقی محقر است زندگی میکرده است.
https://www.ciup.fr/maison-de-l-inde/
این مطلب را بچه منظور ساخته اید و نوشته اید ؟ تنها دختر استاد در این زمان در تهران بوده و سپس هم مقیم امریکا شده است وهیچگاه مقیم و دانشجو در فرانسه نبوده است.
این دانشمند بزرگ ، در تمام دوران زندگی خود، شخصی مستقل بوده، فقط بدنبال علم، دانش و تدریس بوده، وی”’ نظاِم خاص ”’ خودرا داشته وفقط از آن پیروی میکرده است استاد با افکاری آزاد، اعتقادات ورفتارهای شخصی مخصوص خود در اجتماع زندگی کرده و هیچوقت، هیچ، نظامی نتوانست او را بخود بچسباند و دستی خراب، به آزاد گی، اسقلال علمی، فکری، معنوی وشکل زندگی اجتماعی وی بزند.
او آزاد بدنیا آمد، در زنگی آزادانه در شرایط سخت زمانش، خود را بدرجات خیلی بالای علمی رساند، خصوصأ در فلسفه، علمی ، که در آن زمان مورد حمایت نمیبود او از این طریق، آزادانه و صادقانه بدون تزویر و خو د نمائی به دین مقدسش ، بمیهنش و هم میهنان عزیزش عاشقانه خدمت کرد .او بسیارکنجکاو بود وتا آخر عمر از هر موقعیتی استفاده کرد تا بر معلومات، علمی، فرهنگی، اجتماعی و ادبی خود بیافزاید او یک نگاه جهان بینی و انسان شناسی و انسان دوستی خارق العاده ای داشت .
او این اراده را داشت که خود را در بند و زندانی فقط یک جامعه و فرهنگ نداند. به همین دلیل است که در طول سفرهای خود ، به ویژه در اروپا و آمریکا ، سعی در برقراری ارتباط عمیق با فرهنگ های متفاوت از فرهنگ خود برای غنی سازی بیشتر موجودیت خود داشته است. آری او یک فیلسوف واقعی است.
این دانشمند بزرگ دنیای اسلام وایران عزیز احترام زیادی به مذاهب دیگر و پیروانشنان میگذاشت، من خودم شخصأ شاهد این خصوصیت اخلاقی ایشان در طول مسافرتهای مان در اروپا و امریکا میبودم وافتخار مشاهده طریقه برخورد ایشان را که همراه با احترام، ادب ، تواضع و فروتنی در دیدار مکان های مقدس و همچنین با پیروان آنها میبود، بودم.
لذا بدینوسیله اگر کسی بخواهد در آینده صحبتی در مورد خصوصیات اخلاقی ،اجتماعی واحتمالأ سیاسی آن زنده یاد بکند ، باید این شرح مختصر را بخواند ودر نظر بگیرد تا با گفتار، نوشته ها و القاب نادرست باعث پژمردگی روح آن زده شاد و بازماند گانش نشود.
(۱۱ اکتبر ۲۰۲۰ مو لوز، فرانسه)
(دکتر منصور شهابی)
تکمله : اینجانب کاظم خطیبی سال ۹۳ در جلسه ای در خانه همشهری مهربانم آقای دکتر محمد حسن ابریشمی که باحضور همشهریان تربتی برگزار گردیده بود همشهری فرهیخته دکتر مرتضی کاخی که از شاگردان استاد محمود شهابی بوده و زمانی بدلیل مسئولیت در سفارت در کشور های فرانسه و لندن مقیم بودند ، ود در آن موقع ارتباط زیادی با استاد محمود شهابی داشتند این مطلب را بیان نمودند ( ایشان گفت زمانی من در انگلیس بودم متوجه شدم که یک ایرانی که بسیار هم از نظر اندیشه و افکار شخص نرمالی نبودواو مقاله ای در یک روزنامه محلی در لندن همین مطلب را به چاپ رسانده بود که من به ایشان برخورد کردم و گفتم این یک نوع تهمت است و استاد شهابی در فرانسه مدتی نزد فرزندشان دکتر منصور شهابی بوده و از جمله ایشان بدلیل استادی مدتی میهمان من بودند و این نوع توهین به یک مقام فرهنگی و دانشگاهی جفا به استاد است جالب است حتی من گفتم اگر شما میخواهید از این موضوع بهره برداری سیاسی کنید که اوضاع ایران باعث این گونه موارد شده است سخت در اشتباهید چون استاد شهابی انسانی خردمند و از استاددان بنام کشور بوده ودارای اعتبار بین المللی میباشند و شخصیت ایشان به این چیز ها خدشه دار نخواهد شد لازم به یاد آوریست که همشهری گرانقدر ما جناب دکتر مرتضی کاخی در تمام مراسم خاکسپاری زنده یاد استاد محمود شهابی در پاریس حضور فعالی داشتند ایشان یکی از شاگردان ممتاز استاد بودند که همیشه دکتر کاخی به این موضوع افتخار میکرد . خوشحالم که فرزند استاد آقای دکتر منصورشهابی برای تنویر افکار عمومی این مطلب را به چاپ رساندند روح این استاد بزرگ همیشه شاد باد