خاطراتی در باره شهرستان تربت حیدریه اجتماعی، فرهنگی وتاریخی از همشهری عزیزمان علیرضا بختیاری دبیر بازنشسته آموزش و پرورش (قسمت بیست و ششم آب))
مطالبی که در ذیل ملاحظه میفرمایید در واقع خاطرات همشهری عزیزمان اقای علیرضا بختیاری است که با تشویق دوستان و اینجانب قرار شد در سایت تربت ما درج شده و پس از تکمیل و یرایشی که از باز خورد آن به بدست می آید بصورت کتابی در دسترس همشهریان قرار گیرد مانند کتاب( قند و قروت روانشاد تهرانچی )ولی با توجه به اینکه حتما همشهریان نظرات . پیشنهاد ، مطلب ، عکس و دستنوشته ای خواهند داشت که بخواهند به ان اضافه نمایند لذا خواهشمند است درصورت داشتن نظر و یا ایده ای در این مورد لطفا با تلفنهای ۰۹۱۵۵۳۱۵۲۳۳ آقایان بختیاری و یا
۰۹۱۲۵۳۳۳۷۹۴خطیبی تماس حاصل فرمایید و یا با تلگرام با همین شماره ها نظرتان را ارسال فرمایید با سپاس از همکاری صمیمانه شما
تا قبل از ابداع سیستم تصفیه آب و شبکه توزیع آن تهیه آب آشامیدنی، یکی از معضلات کل شهرهای ایران محسوب میشد و تربت نیز ازاین قاعده مستثنی نبود.
آب آشامیدنی معمولاً به غیر از آب انبارها ، از چاه و قنات تامین می شد .عدم سیستم لوله کشی و تصفیه آب، مشکلاتی را از نظر بهداشتی فراهم مینمود . بغیراز قابل استفاده نبودن آب برخی از چاهها، چشمه ها و قنات ها هم در معرض آلوده شدن توسط انسان و یا دام بود.
مادر می گوید:
ما نیز از این مشکل به دور نبودیم و ناچاراً غروبها به همراه عدهای از زنان همسایه ، کوزه بر سر و ظرف به دست ، به سمت چشمه ایی که در نزدیکی خانه بود رفته و آب جهت آشامیدن و پخت و پز تهیه میکردیم.
روزی به خاطر تهیه آب ، مسئله ایی پیش آمد که خیلی ناراحت شدم. شب خواب دیدم که وسط حیاط خانه چاه آبی باز شده است.
صبح عده ایی ازمعتمدین محل درب خانه را زدند که:
یکی از چاههای قنات حُسنی در منزل شماست که به جهت لایروبی، باید سر آن باز شود.
باروش خاصی، محل چاه را از زیر زمین با ضربه زدن و انعکاس صدا مشخص کردند و چاه درست وسط حیاط خانه درآمد.
بعد از باز کردن سرچاه ، اولین (دَلو) که پایین رفت ، به همراه آب ، یک ماهی بزرگ از نوع قناتی ، داخل دَلو بود!
که این را به فال نیک گرفتیم.
وجود این چاه، خیال ما را از تهیه آب، راحت کرد.
هوای خنک این چاه ، نوعی یخچال طبیعی هم برای خانه محسوب میشد و مواد فاسدشدنی را داخل دَلو کرده و به صورت معلق در داخل چاه قرار میدادند تا از خطر فساد ایمن باشد.
مکانی بالاتر از خانه ما چشمه بزرگی بود که از زیر چند درخت بید بزرگ و قشنگ و پر سایه رد می شد و در همان جا ،چشمه به چند آبراه کوچک تقسیم می گشت.
یکی از مشاغل خیلی معتبر و مهم در آن زمان شغل ( میرآب) بود.
(میر آب) ، مالکین پایین دست قنات یا چشمه ر ا در شبی خاص دور هم جمع میکرد وآب را به نسبت زمینی که هرکدام داشتند و با توجه به پرآبی و یا خشک سالی تقسیم میکرد.
و مقداری هم از آن را برای فروش به جهت امور حاشیه ایی و تعمیراتی قنات یا چشمه نگاه میداشت .
معیار تقسیم آب ، (فنجان یا پنگان) بود که گویا در حدود دو هزار و چهارصد سال قدمت دارد .
به این ترتیب که مسئول تقسیم آب ، کنار همان چشمه بزرگ ایستاده و مثلا وقتی آب به زمین آقای (الف) می رفت، ظرف بزرگ مسی پر آب می کرد و یک فنجان مسی که زیرش سوراخ کوچکی داشت روی آن شناور می نمود، مدتی که طول می کشید تا فنجان از آب کاسه اندک اندک پر شود و زیر آب برود را (یک فنجان آب ) میگفتند. مثلاً آقای (ب) بیست فنجان آب داشت و آقای ( ج) پنجاه فنجان و…
شبی خاص نیز در سال ، برای افزودن بر مدار آب و یا تعمیر قنات و لایروبی و یا اختصاص آب به امری عام المنفعه اختصاص داشت که مالکین جمع شده و تصمیم میگرفتند و اصطلاح میگفتند :
(آب را فَرخیز) کردیم.
این فنجان یا پنگان حتی برای محاسبه وقت استفاده می گشت . استاد نجفزاده نقل می فرماید:
مادرم چون به دیدن همسایگان می رفت زن همسایه به جای اینکه بگوید:
کمی بنشینید تا صحبت کنیم. میگفت یک فنجان بنشینید.
ضمنا این واحد اندازه گیری بسیار دقیق هم بوده است و هر فنجان ، هفت و نیم دقیقه حساب میشد .
به عنوان مثال شب یلدا و روز اول تیر ماه به عنوان طولانی ترین و کوتاه ترین شب و روز سال ، هر کدام ( ۱۱۵) فنجان است .
ضمناً ساعت و معیار فعلی برای زمان ، معنی نداشت و تازه وقتی وارد شد معیارزمان ، کلمه( دسته) بود. و دسته، یعنی ساعت ۱۲.
(وقتی دو عقربه درست روی هم قرار میگرفت.)
مثلاً(( یک ساعت به دسته مانده ))، یعنی ساعت ده.، و یا دوساعت از دسته گذشته یعنی ساعت دو!!!
یک میرآب در گناباد درحال محاسبه حق آبه اهالی ودوظرف بزرگ که روبروی وی است همان وسیله سنجش زمان یا فنجان (پنگان)میباشد
یک ظرف کوچک شناوربرروی آب ظرفی بزرگ