یکی از مهمترین تحولات سیاست خارجی ایران با روسیه، بعد از دوره دوم جنگهای ایران و روس و امضای قرداد ترکمنچای، در زمان سلطنت فتحعلی شاه و دوره دوم صدارت عبداللهخان امینالدوله، سفر الکساندر گریبایدوف به عنوان سفیر روسیه به ایران و قتل او در تهران است. او که در زمینههای ادبی و هنری فعالیتهای چشمگیری داشت و به زبانهای فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و انگلیسی کاملا مسلط بود. روحیاتش چندان با نظامیگری سازگاری نداشت به واسطه جنگ میان روسیه و ارتش ناپلئون بناپارت فرانسویاز ادامه تحصیل بازماند و مجبور شد به ارتش پیوسته و به جنگ با فرانسویان بپردازد. در سال ۱۸۱۷ در سلک کارمندان وزارت خارجه در آمد و سپس به سمت منشی هیئت نمایندگی سیاسی مأمور ایران برگزیده شد.
گریبایدوف قبلا در سال ۱۸۱۹ مأمور بازگرداندن ۱۵۸ نفر از اسرا و فراریان روسیه از ایران شده بود که بار دیگر با داشتن مقام بالاتری به این کشور آمده، سعی داشت بار دیگر باقیمانده مهاجرین، فراریان و اسرا را به روسیه بازگرداند. گریبایدوف در سوم فوریه سال ۱۸۱۹ وارد ایران شد. در سپتامبر آن سال به همراهی عدهای از اتباع روسیه که از زمان جنگ اول ایران و روسیه در ایران مانده بودند به گرجستان بازگشت.
گریبایدوف، مجددا در اوایل فوریه سال ۱۸۲۰به ایران سفر کرد و در بازگشت به تفلیس به عنوان کاردار هیئت نمایندگی سیاسی روسیه انتخاب شد. پس از خاتمه این مأموریت و مراجعت به تفلیس، در فوریه ۱۸۲۳ به مسکو و سن پطرزبورگ بازگشت. در شانزدهم ژانویه ۱۸۲۶ جنگ دوم میان ایران و روسیه آغاز شد و گریبایدوف مأموریت یافت در ستاد فرماندهی قفقاز به سمت منشی ژنرال پاسکیویچ، فرمانده نیروهای روسیه، انجام وظیفه کند.
با خاتمه جنگ ایران و روسیه، معاهده ترکمانچای، که متن روسی آن به قلم گریبایدوف بود، در حضور آصفالدوله و وزیر خارجه ایران به امضا رسید. به موجب فصل شانزدهم عهدنامه، او مأموریت یافت که عهدنامه را برای تصدیق امپراتور به سن پطرزبورگ ببرد که در آنجا مأموریت جدیدی که طرح آن از پیش آماده شده بود به او ابلاغ شد و آن چنین بود که ضمن انجام مأموریت برای اجرای مفاد توافق شده در عهدنامه، غرامت جنگی را نیز دریافت کند. او از قبول این مأموریت سخت بیمناک بود، او در ۲۰ دسامبر به سوی تهران حرکت کرد و در ۱۲ ژانویه ۱۸۲۹ اعتبار نامه خود را تسلیم فتحعلیشاه کرد. او بلافاصله پس از انجام تشریفات، رفتاری را پیش گرفت که نه تنها شاه و درباریان، بلکه مردم را ناراضی میکرد. نمایشنامهنویس روس فردی مغرور و نزد ایرانیان منفور بود.
مسئلهای که موجب قتل گریبایدوف شد و سرانجام نیز سبب بروز غائله عوام تهران شد، موضوع زنان ارمنی و گرجی بود که مسلمان شده و به حکم شرع اسلام در خانه بعضی رجال ایرانی به سر میبردند و گریبایدوف به عنوان اینکه اسرا روسی هستند به استناد مفاد ماده سیزدهم عهدنامه ترکمانچای، با همراهی و هدایت «آقا یعقوب ارمنی»، یکی از خواجه سرایان فتحعلی شاه، که خانوادههای ایرانی را خوب می شناخت به تفتیش خانه رجال و مطالبه زنان گرجی و ارمنی (بهویژه زنان خانۀ آصفالدوله) پرداخت. گریبایدوف با اطلاعاتی که میرزا یعقوب ارمنی از حرمسرا و زنان گرجی داد، استرداد زنان گرجی و ارمنی را پیگیری میکرد. او دستور داد به زور وارد خانه آصفالدوله، برادر زن فتحعلی شاه و دایی عباس میرزا، شده و دو زن گرجی را که مدتها به قید زناشویی در ایران به سر میبردند را به سفارت ببرند.
این رفتار که مخالف سنن و رسوم ایرانیان و بر خلاف قوانین شرع اسلام بود، موجب تحریک احساسات عمومی شد و مردم تهران به رهبری میرزا مسیح مجتهد به سفارت روسیه حمله بردند و در زد و خوردی که میان آنها و اتباع سفارت روس روی داد کلیۀ اعضای هیئت سفارت بهجز دبیر اول سفارت بود، به قتل رسیدند. با اعزام «خسرو میرزا» فرزند عباس میرزا به مسکو و نامهای از شاه قاجار مبنی بر عذرخواهی برای امپراتور، کار به مصالحه کشید و میرزا مسیح به تقاضای دولت روس به عتبات تبعید شد.
رابرت گرانت واتسن در کتاب «تاریخ قاجار» مینویسد: «وقتی خبر هیجان عمومی به دربار قاجار رسید، شاه به وزیر خارجه دستور داد از نماینده روس تقاضا کند اوضاع را به گونهای ترتیب دهد که خشم مردم فروکش کند. گریبایدوف قبول کرد که در روز بعد ترتیب کار داده شود. ولی این تأخیر تأثیر شومی در سرنوشت او داشت زیرا یازده فوریه ۱۸۲۹ میلادی اهالی با خشم و هیجان به سمت اقامتگاه سفیر روس هجوم بردند تا به دست خود قانون را اجرا کنند و زنان مورد بحث را آزاد کرده و یعقوبخان خواجه را دستگیر کنند.»
ای. او. سیمونیچ (وزیرمختار بعد از گریبایدوف) در خاطراتش نوشت: «گریبایدوف خطای بزرگی مرتکب شد زیرا دستور داد زنان را به مقر خویش که سکنه آن تمام مرد بودند بیاورند. تعصب مذهبی مردان تهران از یک سو و شرارتی که کارگزاران سفارت داشتند از طرف دیگر بر وخامت اوضاع افزود.
به گفته مالتسوف دبیر اول و تنها بازمانده سفارت روسیه بود به دست یک پهلوان کشتیگیر با ضربات چاقو کشته شد. هنگام مرگ گریبایدوف صدای «الله اکبر» مردم خشمگین شنیده میشد. انتشار خبر مرگ او بار دیگر بیم را بر دل حکومت ایران انداخت. فتحعلیشاه به توصیه عباس میرزا نامه عذرخواهی را همراه جنازه گریبایدوف و هیاتی به سرپرستی خسرومیرزا با همراهی میرزا تقیخان فراهانی (امیرکبیر) را به دربار تزار فرستاد. هیاتی که نه تنها توانستند تزار را راضی کنند که قتل گریبایدوف تقصیر ایرانیها نبوده و او به خاطر اصرارش بر بازگرداندن زنان شوهردار، قربانی شده که توانستند بخش مهمی از غرامت جنگ را هم ببخشند.