در گفتوگو با احسان سلطانی (کارشناس مسائل اقتصادی) مطرح شد؛ بهشتی برای میلیونرها و جهنمی برای محرومان! / رشد عجیب ثروتمندان در ایران چگونه اتفاق افتاد؟
برای عدهای ایران چیزی کم از بهشت ندارد؛ آنهایی که رمز موفقیتشان را احتمالا خواندنِ سرگذشت زندگی استیو جابز و بیل گیتس میدانند و به دیگران توصیه میکنند حتما برای شروعِ موفقیت، کتاب «قورباغهات را قورت بده» را بخوانند! همانها که با ثروتهای بادآورده شمار پولهایشان از دستشان خارج شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، درست در زمانی که زندگی برای خیلیها در ایران طاقتفرسا شده و روز به روز بر تعداد افرادی که دیگر حتی نمیتوانند خوراک روزانهی خود را تامین کنند اضافه میشود، عدهای صفر حساب بانکیشان لحظه به لحظه بالا میرود و احتمالا چنین میاندیشند که چه فکر اقتصادیای دارند و عجب انسانهای توانمندی هستند! در کشوری که خیلیها با حقوق ۴ میلیون تومانِ مصوب شورایعالی کار – حقوقی که برخی آن را دستاورد دانستند! – دیگر حتی نمیتوانند رویای خانهدار شدن را به خواب هم ببینند، عدهای صدها ملک و هکتارها زمین اندوختهاند و حساب داراییشان از دستشان خارج شده است. درحالیکه زندگی در شرایط کنونی برای خیلیها بسیار سخت و طاقتفرسا شده، برای عدهای دیگر چیزی کم از بهشت ندارد؛ آنهایی که رمز موفقیتشان را احتمالا خواندنِ سرگذشت زندگی استیو جابز و بیل گیتس میدانند و به دیگران توصیه میکنند حتما برای شروعِ موفقیت، کتاب «قورباغهات را قورت بده» را بخوانند!
چندی پیش نشریهی «فوربس» از رشد انفجاری تعداد ابر میلیونرهای ایرانی در زیر سایهی تحریمها خبر داد و نوشت: «اکنون در ایران، حدود ۲۵۰ هزار نفر با ثروت بالاتر از یک میلیون دلار زندگی میکنند و به این ترتیب، ایران چهاردهمین کشور جهان از منظر تعداد میلیونرها است و در خاورمیانه هم جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است». یعنی درحالی که طبق آمار غیررسمی چیزی حدود ۶۰درصد از مردم دچار فقر نسبی هستند، عدهای در سایهی تحریمها و با کمک سیاستهای دولت ایران ابرمیلیونر شدهاند.
احسان سلطانی (کارشناس مسائل اقتصادی) در خصوص گزارش نشریهی فوربس به ایلنا میگوید: این موضوع را از چند منظر میتوان مورد بررسی قرار داد: اول این سوال پیش میآید که آیا افزایش میلیونرهای ایرانی به معنای خلق ثروت در ایران است؟ پاسخ من به این سوال کاملا منفی است؛ این اتفاق به هیچ وجه نیفتاده است. ببینید در این سه چهار سال گذشته سرانهی تولید ناخالص ما منفی بوده و رشد نکرده بنابراین با اطمینان میتوان گفت که در این کشور ثروت خلق نشده، اقتصاد رشد نکرده و درآمد ملی بالا نرفته است.
وی ادامه داد: بحث بعدی این است که چگونه میشود در شرایطی که در کشور هیچ اتفاق مثبتی از نظر اقتصادی در مجموع رخ نداده و ثروت ملی، درآمد مردم و تشکیل سرمایه همه منفی بوده، چنین اتفاقی افتاده باشد؟ پاسخ این است که این افزایش ثروت در واقع بیش از هر چیزی به شوکهای ارزی برمیگردد که دولت از سال ۹۷ شروع کرد و در مرحلهی بعد در سال ۹۹ ادامه داد. درواقع همین دو شوک ارزی شوکی بزرگی را به اقتصاد ما وارد کرد به طوریکه قیمت ارز نزدیک به هشت برابر افزایش پیدا کرد و در حال حاضر نیز بیش از شش برابر آن باقی مانده است.
سلطانی با بیان این پرسش که شوک ارزی چه چیزی را رقم زده است، گفت: این شوک در واقع باعث شده حقوقبگیران و طبقات پایین به شدت سرکوب شوند و قدرت خرید خود را از دست بدهند و درواقع با مالیات تورمی غارت شوند.
وی افزود: شوک قیمت ارز به دنبال خود شوک قیمتها را به دنبال داشت و بر داراییها اثر گذاشت؛ به این صورت که قیمت داراییها بالا رفت مثلا در جریان شوک ارزی برآوردهای رسمی نشان میدهد که قیمت مسکن حدود ۷برابر بالا رفت – البته برآورد ما افزایش بیش از ۷درصدی را نشان میدهد – همچنین قیمت سهام شرکتها تقریبا بیش از ده برابر افزایش یافت.
این کارشناس در ادامه بیان کرد: خب همانهایی که صاحبان املاک و زمین و سهام و غیره بودند از این وضعیت سود بردند. البته درست است که بخشی از اینها مربوط به افراد و نهادهای خُرد است اما بخش عمدهی آن مربوط به افرادی است که دارای دارایی و ثروت هستند. حالا در این وضعیت ارزش این دارایی و ثروتی که اینگونه به وجود آمده، کاغذی است و ثروتشان حبابده است.
سلطانی با تاکید بر اینکه اگر قیمت ارز و داراییها در این حد ثابت بماند عدم تعادل عجیبی ایجاد میشود، گفت: یک سوم مردم ایران خانه ندارند و اصلا بخش عظیمی از مردم ایران داراییهای خاصی ندارند، در چنین وضعیتی در واقع این افراد عادی هستند که آسیب دیدند و در مقابل با بالارفتنِ قیمتها دارایی آن گروه ثروتمند ۶۰ برابر شده است.
این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: یعنی اگر طیف ثروت را در ایران تقسیم کنیم و بگوییم قبلا نود درصد مردم سی یا چهل درصد دارایی داشتند الان این به بیست درصد رسیده؛ یعنی توضیح درآمد بر داراییها به شدت تغییر کرده است. بنابراین آنچه به آن افزایش ثروت گفته میشود در واقع افزایش شبهثروتی است که به خاطر شوکهای ارزی ایجاد شده است. افزایش ثروت یعنی اگر قبلا صدهزار کارخانه داشتیم به دویست هزارتا افزایش پیدا کند و یا مثلا داراییهای کشور بیشتر شود، اما الآن چنین اتفاقی نیفتاده است.
سلطانی اظهار کرد: در چنین وضعیتی دولت بعدی اگر واقعا دولت محرومان و فقیران است – آنطور که ادعا میکند – و اگر میخواهد با فساد مبارزه کند، در درجهی اول باید با این فساد قیمت ارز مقابله کند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا دولت توانایی مبارزه با این فساد را دارد، گفت: البته که میتواند این کار را انجام دهد؛ ببینید درآمدهای ارزی بالا میرود و بنابراین نرخ ارز میتواند واقعی شود و از این وضعیت کاذب و حباب قیمتها بیرون بیاید و به تبع آن قیمت داراییها و قیمت این ثروتهای موهومی تثبیت نشود و تبدیل به ثروت قابل معامله نشود. در نتیجهی این اتفاق شکاف ثروت بین محرومان و ثروتمندان تا حدودی تعدیل خواهد شد.
سلطانی اظهار کرد: متاسفانه دولت یازدهم و دوازدهم شکاف بسیار عظیم درآمد و ثروت بین طبقات پایین و متوسط و طبقات ثروتمند ایجاد کرده است و این بزرگترین خیانتی بود که به مردم ایران کرد. باید ببینیم که دولت سیزدهم میتواند این شکاف را تا حدی ترمیم کند یا اینکه به این شکاف ثروت و درآمد صحه میگذارد و آن را به یک بحران تبدیل میکند.