نوشته ای پراز سوز و مهر از شاگردی قدر شناس در سوگ معلمی فداکار روانشاداستاد محمود آخوندزاده به قلم آقای بهنام زنگنه

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

امشب خبری بسیار ناگوار و پر از رنج و غم را دیدم و شنیدم، استاد محمود آخوندزاده معلم کلاس پنجم دبستانم درگذشت. او نه تنها استاد من که استاد یک شهر بود، ادیبی فرهیخته و خطاطی ممتاز و طنازی بی‌بدیل و مفسر بی‌چون‌وچرای مثنوی معنوی و مولاناشناسی توانا.
یاد ایام دبستان می‌افتم، تابستان‌ها را از روی کنجکاوی و سیر و سلوک به رانندگی تریلر نفت‌کش می‌پرداخت و غصه‌ها و قصه‌هایش را برایمان در ماه مهر و مدرسه بازگو می‌کرد. موتور وسپای ایتالیایی قرمزرنگش همانند نداشت و کت و شلوار همیشه سپیدش و نظم و نظامش، الگوی ما.

آخ که آه از نهادم برخاست، جگرسوز بود این ماتم و این درد. امسال که به رسم ادب روز معلم را به ایشان تبریک گفتم رمقی از دیالیز برایش نمانده بود، بغض هر دوی ما پشت سیم تلفن شکست. در این روزگار پر از رنج و مستی چون ایشانی شمع محفل بودند و لنگر‌گاه متلاطم این روزها.

نیک می‌دانم که آمرزیده است و بهشت‌مکان. روحت شاد استاد بی‌بدیل و راهت پُررهرو.

شاگرد کوچکت
بهنام زنگنه

۱۴۰۰/۵/۲۰

(سایت تربت ما) این مصیبت جانسوز را به  خانواده محترم آخوندزاده  وجامعه فرهنگی ، ادبی ، هنری دیارمان تربت حیدریه تسلیت عرض مینماید . صبر و بردباری برای کلیه به سوگ نشستگان و دوستداران ایشان ر از یزدان پاک آرزومندم   ( کاظم خطیبی )

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *