دکتر انوری از «چهرههای ماندگار زبان و ادب فارسی»، ادیب توانایی است که آثار سترگ و ستودنیاش در سپهر ادبیات، گواهی بر غنای ادب فارسی است. اندیشمند پرکاری که به شکلی خستگیناپذیر به فعالیت علمی مشغول است و در چند دهه اخیر، همواره بخشی از بار فرهنگی ـ ادبی ایران را بر دوش داشته است. حافظپژوهی، فرهنگنویسی و عضویت پیوسته در فرهنگستان زبان و ادب فارسی از دیگر فعالیتهای اوست. در گفتگوی زیر، ضمن مرور فعالیت علمی او در عرصه فرهنگنویسی، جایگاه و اهمیت زبان و ادب فارسی نیز بررسی شده است.
یکی از مهمترین تخصصهای شما، فرهنگنویسی است و البته همکاری بلندمدتی هم با لغتنامه دهخدا داشتهاید.کیفیت این همکاری چگونه بود؟
من بسیار جوان بودم که برای همکاری با لغتنامه دهخدا دعوت شدم. و قسمتی از حرف «الف» (از الف و میم به بعد) و قسمتی از حرف «ر» و قسمتی از حرف «ک» و قسمتی از حرف «ی» را بنده در طول مدتی نزدیک به چهل سال نوشتهام. من حدودا چهل سال با مؤسسه لغتنامه دهخدا همکاری داشتم و الان هم در تالیف «لغتنامه بزرگ پارسی» که بعد از لغتنامه دهخدا آغاز شده است، همکاری دارم.در کتابخانه لغتنامه دهخدا با فرهنگهای خارجی مانند فرانسوی، انگلیسی، عربی و آلمانی آشنا شدم؛ در شیوهای که آنها به کار بردهاند، تأمل کردم و شیوه آنها را با شیوهای که در لغتنامه دهخدا موجود است مقایسه میکردم. نتیجه این تفکر این شد که در ذهنم شکلی از فرهنگنویسی به وجود آمد که بعدها توانستم آن را در «فرهنگ بزرگ سخن» عملی کنم.
چرا به این جمع بندی رسیدید که فرهنگ سخن را تألیف کنید؟ این فرهنگ چه ویژگیهایی دارد که متمایز از فرهنگ معین و دهخدا بود؟
فرهنگ معین بیشتر به زبان قدیم فارسی توجه دارد و امروز هم بیشتر لغتنامه دهخدا به زبان قدیم فارسی توجه دارد. مرحوم دهخدا در متون فارسی تا عهد مغول جلوتر نیامده است. شواهد لغتنامه دهخدا بیستر از شاعران و نویسندگانی است که متعلق به قرون قبل از دوران مغولاند. فرهنگ معین و فرهنگ دهخدا با زبان روز فارسی فاصله دارند. این است که من به این فکر افتادم فرهنگی بنویسم که جامع زبان روز و زبان قدیم باشد. به همین دلیل حدود ۲۵۰ رمان امروزی را فیشبرداری کردیم. اصطلاحات زبان امروز را که در فرهنگ سخن است، در فرهنگ معین و دهخدا نداریم. برای مثال، ذیل کلمه «دست» در جلد پنجم فرهنگ سخن، ۴۹۰ ترکیب زبانی آمده است و این در زبان فارسی برای اولین بار است و در فرهنگهای دیگر نظیر ندارد.
در تألیف فرهنگ سخن چه شخصیتهایی با شما همکاری داشتند؟
من سعی کردم که اولاً چند دسته تألیفیار، همکار و… برای خودم انتخاب کنم. در این راستا عدهای جوان تحصیلکرده ادبیات فارسی برای تألیف قسمت عمومی زبان و عدهای برای تألیف واژگان علمی زبان انتخاب کردم. برای واژگان علمی زبان کوشیدم از افراد شناخته شده و متخصص استفاده کنم، مثلا برای اصطلاحات اقتصادی، مرحوم دکتر منوچهر فرهنگ را که بزرگترین متخصص اقتصاد در آن دوره بود و رئیس انجمن اقتصاددانان ایران بود، انتخاب کردم یا برای اصطلاحات موسیقی به سراغ یکی از استادان موسیقی در دانشگاه تهران رفتم و در چند جلسه با او صحبت کردم و متاسفانه متوجه شدم با اینکه ایشان استاد موسیقی دانشگاه است، ولی شمایی از فرهنگنویسی ندارند و «فرهنگنویسی» را با «دانشنامهنویسی» اشتباه میکردند. به دنبال کس دیگری رفتم و بالاخره آقای حسن خان مکری را پیدا کردم که ۲۵ سال در آلمان موسیقی تدریس کرده بود و یکی از بهترین متخصصان موسیقی غربی و ایرانی به شمار میرفت. بنابراین این امتیاز در فرهنگ سخن نسبت به فرهنگهای متعدد وجود دارد؛ در فرهنگ دهخدا اصطلاحات علمی را «ادبا» نوشتهاند. خود من که در لغتنامه دهخدا کار میکردم، اصطلاحات علمی و اصطلاحات فیزیک و شیمی و… را از کتابهای درسی دبیرستان استخراج میکردم؛ در حالی که در «فرهنگ سخن» اصطلاحات علمی به دست متخصصان هر حوزه به رشته تحریر درآمده است.
اهمیت زبان و ادب فارسی در چیست؟
من اهل آذربایجان هستم. زبان مادری من ترکی است و من جهان را با زبان ترکی شناختهام و حتی ادبیات را با زبان ترکی شناختهام، ولی اوضاع و احوال و سرنوشت چنان بود که من خدمتگزار زبان فارسی باشم و از جهات مختلف به این زبان پرداختهام. بنده بیش از ۷۰ سال به زبان فارسی خدمت کردهام؛ کتاب درسی و دانشگاهی و فرهنگ نوشتهام و در ضمن این خدمتگزاری، به اهمیت زبان فارسی آنچنان پی بردهام که معمولا مغفول مانده و زیاد به زبان آورده نمیشود.
زبان فارسی از جهات مختلف اهمیت دارد؛ مهمترین اهمیتش این است که رابط بین اقوام مختلف ایرانی است. ایران کشوری دارای قومیتهای گوناگون است که هر کدام زبان خاص خود را دارد؛ کرد، لُر و آذربایجانی زبان خاص خود را دارند. رابط بین این اقوام، زبان فارسی است. یک لحظه فکر کنید که اگر زبان فارسی نبود، هویت ایرانی به چه شکلی درمیآمد؟ اگر زبان فارسی نبود، هویت ایرانی نمیتوانست شکل بگیرد و این مهمترین ویژگی زبان فارسی است. دومین اهمیت زبان فارسی در این است که امروز زبان رسمی سه کشور ایران و افغانستان و تاجیکستان است. گذشته از اینها، در سه ـ چهار قرن پیش، زبان فارسی زبانی بینالمللی بود و از هند تا جنوب اروپا، زبان فارسی، زبان ادبی بود. در هند برای زبان فارسی کتابهای مهم فرهنگ نوشتهاند: فرهنگ جهانگیری، فرهنگ آنندراج، فرهنگ بهار عجم و…
چطور میتوان توجیه کرد که در جایی زبان اهمیت نداشته باشد، ولی برای آن «فرهنگ» نوشته شود. این فرهنگنویسی برای زبان فارسی در هند نشان از شیوع فوقالعاده زبان فارسی در اقصی نقاط هندوستان دارد. پادشاهان عثمانی به زبان فارسی غزل میسرودند. برای شاهکارهای فارسی در جنوب اروپا و بوسنیهرزگوین شرح نوشتهاند. از اینها گذشته، زبان فارسی زبانی است دارای واژگانی بسیار وسیع و چون زبانی ترکیبی است، استعداد ساختن واژگان جدید را دارد.
موضوع دیگر این است که فارسی، زبانی است که از نظر سابقه تاریخی گذشتهاش مشخص است و این برای کمتر زبانی در دنیا حاصل شده است؛ مثلا زبان فارسی که ما امروز صحبت میکنیم، دنباله زبان فارسی میانه است که در دوره ساسانی تکلم میشده، و زبان دوره ساسانی دنباله زبانی است که در دوره هخامنشی تکلم میشده است. نکته خیلی خیلی جالب این است که هم از دوره هخامنشی و هم از دوره ساسانی و هم از دوره بعد از اسلام، از این زبان آثاری بر جای مانده است. شما چند زبان در دنیا میشناسید که به این صورت در آنها از دورههای مختلف، آثار گوناگونی وجود داشته باشد؟
همچنین یکی از موضوعات مهم درباره اهمیت زبان فارسی، این است که در این زبان، شاهکارهایی به وجود آمده که در دنیا کمنظیر است. زبانشناسان میگویند که در دنیا ششهزار زبان وجود دارد؛ در بین این ششهزار زبان، چند زبان هست که در آن، آثاری مثل شاهنامه فردوسی، کلیات شمس، کلیات سعدی و غزلیات حافظ به وجود آمده باشد؟ در واقع تعداد زبانهایی که آثاری چنین مهم در آنها به وجود آمده است، به بیست تا نمیرسد و این افتخار بسیار مهمی برای زبان فارسی است.
یک دانشمند حماسهشناس اروپایی به نام ویرژل در بین شاهکارهای ادبی جهان، چهار مورد را مهمترین دانسته است. او اصطلاح جالبی به کار میبرد و میگوید این چهار اثر، «یادگار شکوهمند نبوغ بشری» هستند که عبارتند از: شاهنامه فردوسی، ایلیاد هومر، کمدی الهی دانته و آثار شکسپیر. این چهار اثر مهمترین آثار ادبی جهان هستند. زبان فارسی از نظر تاریخی و ادبی، نه از نظر سنجش اقتصادی امروز، از بزرگترین زبانهای دنیاست. امروز که دنیا تغییر پیدا کرده، لازم است که این زبان گسترش پیدا کند و برای گسترش آن باید مؤسسهای به وجود بیاید و این مؤسسه در ایران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
چند سالی است که برای کلمات فرنگی معادلسازیهای فارسی انجام میشود. اما گاه معادلهایی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای کلمات ساخته است، آنطور که باید در جامعه جدی گرفته نمیشود و حتی گاهی در جامعه مورد تمسخر واقع میشوند. علت چیست؟ چرا مردم نمیتوانند با این واژهها ارتباط خوبی برقرار کنند؟
متأسفانه عدهای بدون مطالعه، ساختههای فرهنگستان را به سخریه میگیرند و از خودشان چیزهایی عجیب و غریب میسازند و به فرهنگستان نسبت میدهند. نه! اینطور نیست که شما فرمودید، شاید ۶۰ تا ۷۰ درصد از واژههایی که فرهنگستان میسازد، مقبول است و آنهایی که ایراد میگیرند، ایرادشان به نظر من وارد نیست و نتیجه بدخواهی است! همانطوری که نسبت به حکومت نظر خوبی ندارند، نسبت به فرهنگستان هم متاسفانه نظر خوبی ندارند!
با توجه به اهمیتی که برای زبان و ادب فارسی بیان فرمودید؛ حالا که در سال ۱۴۰۰ شمسی هستیم، وضعیت زبان و ادبیات فارسی در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
دنیا به سوی اتحاد شکل میرود و در این مسیر، زبان بینالمللی، زبانهای دیگر را تحت تأثیر قرار داده است. این زبان بینالمللی زبان انگلیسی است و هیچ چارهای هم نیست؛ ما هر چقدر واژه جدید میسازیم و فرهنگستان هر چقدر واژه جدید میسازد، باز هم مردم معادل انگلیسی را به کار میبرند و این مایه تاسف است و هیچ چارهای وجود ندارد و من از این نظر بسیار نگران زبان فارسی هستم؛ ولی تنها مایه امیدی که در ذهنم هست، این است که گفتم؛ چون در این زبان شاهکارهایی به وجود آمده که مایه افتخار بشریت است، این آثار زبان فارسی را نگه خواهد داشت؛ لااقل در حد «ادبیات»، نه در حد «زبان» بازرگانی و تجاری و صنعتی و…