۷. نشر در دوره پهلوی دوم (دوره پنجم)
پنجمین دوره مربوط به روزگار پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی (۱۳۲۰-۱۳۵۷ش) است. در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ش جریانات و هیجانهای سیاسی موجب رواج کتابهای چپ و روزنامههای متعدد بود. لذا کتاب اساسی در زمینههای ادبیات فارسی کمتر انتشار یافت. اما بر دایره انتشار ترجمه رمانهای خارجی افزوده شد.
نخستین تأسیس مهم این دوره انتشارات دانشگاه تهران بود (۱۳۲۶ش)۹۶٫ این مؤسسه دوگونه کتاب درسی و پژوهشی چاپ میکرد. در پایان ۱۳۸۰ش تعداد کتابهای منتشر شده آن به ۳۲۱‘۴ جلد (۴۸۰‘۲ عنوان) رسیده است. از اقدامات مفید آن مؤسسه تأسیس انجمن اصطلاحات علمی بود.
در ۱۳۳۲ش بنگاه ترجمه و نشر کتاب تأسیس شد. این مؤسسه هشت سلسله کتاب منتشر کرد؛ و در طبع کتاب از حیث دقت در چاپ و صحت متن روشهای نوینی را پیش گرفت. تعداد عناوین کتابهای آن بالغ بر ۴۷۵ مجلد شد. مؤسسه مذکور در سال ۱۳۶۰شر۱۹۸۱م با چند واحد دیگر ادغام و به «شرکت علمی و فرهنگی» موسوم شد۹۷٫
مؤسسه دیگری که در اسفند ۱۳۳۲ تأسیس شد شعبه مؤسسه آمریکایی انتشارات فرانکلین بود۹۸٫ اقدامات آن عبارت بود از ترجمه کتابهای مؤلفان آمریکایی، ترجمه دایرهالمعارف کلمبیا (به نام دایرهالمعارف فارسی)، تأسیس شرکت انتشاراتی جیبی، همکاری در تألیف و تأسیس شرکت کتابهای درسی، همکاری در ایجاد چاپخانه افست و کارخانه کاغذسازی در هفتتپه.
انجمن آثار ملی که از سال ۱۳۰۱ش تشکیل شده بود و پس از برگزاری جشن هزاره فردوسی (۱۳۱۳ش) فعالیتش متوقف شد، در ۱۳۲۳ش احیاء شد. این انجمن به مناسبت جشن هزاره ابنسینا که میبایست در ۱۳۳۳ش برپا شود چاپ سلسله انتشارات خود را آغاز کرد و نخست تألیفات فارسی آن دانشمند را منتشر ساخت. متعاقب آن بعضی از متون فارسی و پژوهشهای معاصران درباره شهرها را به چاپ رسانید. پس از انقلاب نام آن به انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تبدیل شد. میان سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۵۷ش یکصد و پنجاه و سه کتاب در این سلسله نشر شد.
در این دوره اداره نگارش وزارت فرهنگ و هنر (دنباله انطباعات پیشین)، که مهمترین مؤسسه انتشاراتی باسابقه دولت بود، همچنان به طبع کتاب ادامه داد.
در سال ۱۹۶۴م بنیاد فرهنگ ایران تأسیس شد و تا سال ۱۳۵۹ش به همین نام فعال بود. در این مؤسسه به منظور تربیت محقق قسمت خاصی به پژوهش و آموزش با نام پژوهشکده ایجاد شده بود. این بنیاد چند سلسله انتشارات داشت به نامهای: عکس نسخههای خطی، علم در ایران، منابع تاریخ و جغرافیای ایران، فلسفه و عرفان ایران، واژهنامههای پهلوی، فرهنگهای علمی و فرهنگی، فرهنگهای تازی به پارسی، فرهنگهای فارسی، فرهنگهای عامه، زبانشناسی ایرانی، زبان و ادبیات فارسی. در این چند سلسله جمعاً سیصد جلد کتاب انتشار یافت. پس از انقلاب با چند مرکز دیگر تلفیق شد و پژوهشکده علوم انسانی نام گرفت.
در این دوره دانشگاههای تبریز و مشهد و شیراز و اصفهان و ملی تهران هریک انتشارات مخصوص به خود ایجاد کردند. از خدمات مؤسسه آسیایی وابسته به دانشگاه پهلوی شیراز تجدید طبع متون اوستایی و پهلوی است که در سال ۱۳۵۵ش انتشار یافت. در این سالها به مناسبت پنجاهمین سال تأسیس سلسله پهلوی پنجاه عنوان کتاب (در ۸۲ مجلد) از طرف سازمان خدمات اجتماعی انتشار یافت. اکثر آنها تجدید چاپ کتابهای مهم اروپایی راجع به ایران و بعضی از متون نایاب بود.
در بخش خصوصی، مؤسسه انتشارات امیرکبیر وسیعترین تشکیلات نشر کتاب را در ایران پدید آورد. این مؤسسه به اهتمام عبدالرحیم جعفری از آبان سال ۱۳۲۸ش آغاز بهکار و تا بهمن سال ۱۳۵۸ش تعداد ۷۲۴‘۱ عنوان کتاب منتشر کرد.
۸٫ نشر در زمان حاضر
پس از پایان گرفتن جنگ عراق (۱۳۶۸ش) بهتدریج بر تعداد ناشران خصوصی افزوده شد و مؤسسات انتشارات رسمی فعالیتهای وسیعی را آغاز کردند.
در حال حاضر عمده فعالیتهای انتشاراتی مربوط به ادب و زبان فارسی و تاریخ گذشته ایران توسط مؤسسات زیر انجام میشود:
۱٫ دانشگاه تهران (تأسیس ۱۳۲۶ش).
۲٫ مرکز نشر دانشگاهی (تأسیس ۱۳۵۹ش).
۳٫ میراث مکتوب، خاص انتشار متون گذشته (تأسیس ۱۳۷۰ش).
۴٫ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی (انجمن آثار ملی سابق).
۵٫ پژوهشکده علوم انسانی (ترکیبی از بنیاد فرهنگ ایران و بنیاد شاهنامه و چند مؤسسه دیگر).
۶٫ شرکت علمی و فرهنگی (ترکیبی از بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مؤسسه انتشارات فرانکلین پیشین).
۷٫ سازمان اسناد ملی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مؤسسه تاریخ معاصر ایران، دفتر پژوهشهای فرهنگی و چندین مؤسسه رسمی دیگر به فعالیت مربوط به چاپ کتابهای ادبی و تاریخی اشتغال دارند.
در این دوره مراکزی مخصوص نشر دایرهالمعارفهای متعدد در ایران به وجود آمده است و اهم آنها عبارت است از:
۱٫ دانشنامه ادب فارسی.
۲٫ دانشنامه بزرگ فارسی.
۳٫ دانشنامه جهان اسلام که جانشین دانشنامه ایران و اسلام است.
۴٫ دائرهالمعارف بزرگ اسلامی.
۵٫ دایرهالمعارف تشیع٫
۶٫ فرهنگنامه کودکان و نوجوانان.
۷٫ لغتنامه فارسی، توسط مؤسسه لغتنامه دهخدا.
از ۱۳۵۸ش که مهاجرت گروههای زیادی از ایرانیان به خارج آغاز شد انتشار کتابهای فارسی در ممالک اروپایی (مخصوصاً سوئد، آلمان، و فرانسه و آمریکا) افزایش یافت و مؤسسات نشر ایرانی در چند مملکت به وجود آمده است.
ج ـ کتابخانه و کتابداری
در این گفتار منحصراً کوشش میشود که وضع و سرگذشت اهم کتابخانههایی که در قلمرو تاریخی زبان فارسی و خصوصاً در شهرها بودهاند، ذکر شود. در متون فارسی الفاظ کتابخانه، کتبخانه، دارالکتب، بیتالکتب و خزانهالکتب بهکار رفته است. اصطلاح «خزانه» به مناسبت آنکه کتابهای نفیس و آراسته را در خزانههای سلاطین نگاهداری میکردند معمولاً در عبارات مربوط به اهدای تألیفات (خطبه کتاب) یا در جایی از نسخه اهدایی که نام مهدیالیه آمده است (عاده نخستین صفحه) دیده میشود. نام کتابخانههایی را که متعلق به سلاطین و امرا و شاهزادگان و رجال مهم دیوانی بوده است با عناوین احترامآمیز مانند مبارکه، همایون، عامره و نظایر آنها یاد میکردهاند.
۱٫ قلمرو جغرافیایی
قلمرو کتابخانههایی که در سده ۴ق به بعد در آنها کتاب فارسی و آثار دانشمندان و شاعران منتسب به شهرهای ایرانی نگاهبانی میشد از سوی مغرب به بلاد شام و مصر میرسید و سراسر خاک آسیای صغیر را دربرمیگرفت و از سوی مشرق به بنگاله و دامنههای پامیر و بخشهایی از چین منتهی میگشت. از جانب شمال، نیز در سراسر ماوراءالنهر و شهرهایی چون خوارزم و گرگانج و کاشغر و قازان و سرزمینهای قفقاز کتابخانههایی متعلق به دنیای زبان فارسی بود.
البته در هریک از این مناطق، کتابهای فارسی هنگامی به کتابخانهها وارد میشد که موجبات فرهنگی به وجود میآمد یعنی بیشتر تابع فضای سیاسی زمان بود. همانطورکه در هندوستان پس از تشکیل شدن سلسله خلجی (۶۸۹ق به بعد) و رواج گرفتن زبان فارسی براثر نفوذ یافتن مآثر فکری و ارشادی سلسلههای متصوفه مخصوصاً نظامالدین اولیاء (۶۳۳-۷۲۵ق) و پیدا شدن سرایندگانی چون امیرخسرو دهلوی (۶۵۱-۷۲۵ق) و حسن دهلوی سنجری (وفات: ۷۲۷ق) این علاقمندی بروز میکند و گردآوری کتابهای فارسی میان امرا و بزرگان آغاز میشود؛ و در دوره سلاطین مغولی گورکانی کتابخانههای متعددی پدید میآید. غالب سلاطین مغولی هند دارای کتابخانههای مفصل بودند. یک نمونه از این کتابخانهها متعلق به آصفالدوله بهادر یحیی خان بود در شاهجهانآباد، که تعداد کتب آنرا میر عبداللطیف شوشتری (۱۱۷۲-۱۲۲۰ق) سیصد هزار (سه لک) نوشته و گفته است اغلب کتابهای آن از بقایای کتابخانههای عصر تیموریان هند گردآوری شده بود۱۰۲٫
در بلاد آسیای صغیر از دوران حکومت سلاجقه روم (اواخر سده ۵ق تا اوایل سده ۸ق) تألیف کتب فارسی به نام سلاطین آنجا مرسوم بود و داشتن کتابخانه نیز رواج داشت. مخصوصاً امرای بنیسلدوق در خزانههای خود کتب فارسی نگاهداری میکردند. از زمان فتح قسطنطنیه و استقرار عثمانیان در آن شهر، تأسیس کتابخانههای متعدد به دست خلفای عثمانی و وزرا و امرای ایشان و علما و اعیان آغاز شد.
۲٫ انواع کتابخانهها
کتابخانه چون ابزار اصلی تعلیم و نشر معارف بود ابتدا در محلهایی که به تجمعات دینی اختصاص داشت ایجاد شد. کانونِ نخستین کتابخانهها، مسجدها بود.
از قرن ۴ق کتابخانههایی ایجاد شدهاند که وابسته به بیتالحکمه و دارالعلم و خزانهالحکمه ــ در شهرهای بغداد و قاهره و موصل و حلب ــ بودند. البته مقارن فعالیت گسترده مراکز فوق، کتابخانههایی که متعلق به سلاطین و وزرا و اعیان بود در شهرهای شیراز، ری، رامهرمز و جز اینها تشکیل شده بود که جدول زیر گویای آنهاست.
۳٫ کتابخانههای مساجد
مساجد محلی قابل اطمینان و محترم برای سپردن و وقف کردن قرآن بود. بهجز قرآن کتابهای دیگر هم در آنجا نگاهداری میشد. در بعضی مساجد کتابخانههای معتبر وجود داشت، که ذکرشان در متون قید شده است مانند کتابخانه جامع منیعی و مسجد عقیل که هر دو در نیشابور بود و در هجومهای تاریخی نابود شد. تعداد کتابهای مسجد عقیل را پنج هزار نوشتهاند. این کتابخانه در ورود لشکریان غز به آتش کشیده شد (سال ۵۵۴ق).
همین تعداد کتاب درباره دارالکتبی ذکر شده است که ملک محمد سلجوقی بر در مسجد جامع تورانشاهی بردسیر (کرمان) ساخت (سده ۶ق). یکی از مساجدی که دارای کتابخانه معتبر بود مسجد عتیق همدان است که صائنالدین عبدالملک همدانی بانی آن بود. در جلال و اهمیت این کتابخانه نوشتهاند «این دارالکتب چون هدهد با قبا و کلاه بود … در این دارالکتب کاغذ و مداد و قلم چندانکه خواهند مبذول دارند».
یاقوت حموی هم در جایی که از ده کتابخانه مرو یاد کرده است ضمن آنها نام دو کتابخانه عزیزیه که دوازده هزار کتاب داشت و کمالیه را آورده و متذکر شده است آن دو کتابخانه مرتبط به جامع آن شهر
بوده است.
ابوالعباس احمد بن ابراهیم ضبی معروف به استادالرئیس (وفات: ۳۹۹ق)، که وزارت فخرالدوله بویهی را عهدهدار بود، در اصفهان کتابخانهای ایجاد کرد که کتابخانه محاذی مسجد عتیق بود؛ و چون ذکر آن همراه با وصف مسجد آنجا آمده طبعاً برای استفاده مراجعان به مسجد بوده است، زیرا مسجدها معمولاً محل تشکیل حلقه درس بوده است. تعداد کتب این کتابخانه میباید زیاد بوده باشد زیرا فهرست آن در سه مجلد بزرگ حجیم بوده است. این کتابخانه در سال ۵۱۵ق به دست ملاحده طعمه حریق شد.
اصولاً محل کتابخانههایی که جنبه عمومی داشت و میبایست دسترسی به آنها آسان باشد طبعاً در مرکز شهر و نزدیک مساجد بزرگ و بازار اصلی بود. کتابخانه اصفهان نمونهای از آن است. معینالدین ابوطاهر خاتونی وزیر (وفات: حدود ۵۳۲ق) کتبخانه وقفی خود را وسط مسجد جامع شهر ساوه ساخته بود. این کتابخانه پس از حمله مغول به آن شهر از میان رفت. یاقوت که کتابخانههای معتبر مرو را دیده بود، درباره کتابخانه ساوه نوشته که کتابخانهای از آن بزرگتر در دنیا نبوده است.
در یزد به دستور علاءالدوله گرشاسپ بن علی بن فرامرز از سلسله کاکویان (۵۰۴-۵۲۸ق) جماعتخانه و کتبخانه ایجاد شد. مسجد جمعه کنونی بر ویرانههای آن مسجد در عصر آل مظفر بنا شده است. گرشاسپ کتابخانهای در آستانه مسجد مقابل صفه بزرگ ساخت که دارای درهای عالی بود. اما بنای کتابخانه وزیری که اکنون در مدخل مسجد هست، از تأسیسات قرن اخیر است.
مساجد اگر کتابخانه نداشتند غالباً صندوق حاوی «سی پاره» داشتند.
اصولاً صندوق یکی از وسایل نگاهداری کتاب بود. کما اینکه در مسجد جامع عتیق قزوین کتابهای وقفی هر شخص را جداگانه در صندوقی به نام آن واقف نگاهداری میکردند. عبدالکریم رافعی (۵۵۵-۶۲۳ق) از صندوقهای پنج واقف ابوالحسین احمد بن فارس و خضر و ابیتمام و ابیالحسن الکندری و امام ملکداد بن علی یاد
کرده است.
منابع و پانوشتها در روزنامه موجود است چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ روزنامه اطلاعات