یادداشت موازنه: متاسفانه بسیاری از همسایگان یا دوستان و متحدان ظاهری ما، از توانایی و تحرک ایران ممانعت و در راه توسعه و پیشرفت ایران سنگ‌اندازی می‌کنند. از خیزش ایران با این همه امتیازات و انحصارات بی مانند و گام نهادن به جمع قدرت‌های اقتصادی و شبکه جهانی تجارت و گردش مالی بسیار هراسان و بیمناکند ( سید مسعود رضوی)

خاورمیانه زادگاه تمدنهای بزرگ و خاستگاه مهمترین جریانهای دینی و مذهبی بوده، در عین حال همواره مرکز بی‌تابی و درگیری‌های سیاسی نیز بوده است. اهمیت ژئوپولیتیکی این بخش از جهان، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. اما یک و نیم قرن است که وجود منابع عظیم نفت و گاز، به خاورمیانه ارزش بیشتری بخشیده و حساسیت مضاعفی ایجاد کرده است.
این منابع و این موقعیت یگانه و منحصر بفرد، گاه موجب برخورداری و نعمت شده و زمانی دراز هم مهاجمان و قدرت‌های فرادست را از سرزمین‌های دور به اینجا کشانده تا وسوسه ثروت و انرژی و تجارت را در مهاجمان رنگارنگ یا دور و نزدیک فرونشاند. وقتی دفاتر تاریخِ این منطقه، از شام تا آسیای صغیر، و از بین‌النهرین و شوش تا خراسان بزرگ را می‌خوانیم، خاطر و وجدان آدمی از این همه درگیری و رنج و خون، حزین و سیاه می‌شود؛ چه آرزوها بر باد رفته، چه جنگ‌ها روی داده، چه خون‌ها بر زمین ریخته و چه شهرها و خانه‌هایی ویران شده است!
کمی در تاریخ کهن که بگردیم درمی یابیم که دیگر نقاط جهان نیز آرام نبوده و از شرق دور یعنی چین و ژاپن ـ که ختن و ختا خوانده می‌شد ـ تا مصر و خارطوم و طرابلس در آفریقا، و سراسر اروپای غربی و شرقی که تحت سلطه روم و سپس مسیحیت واتیکانی قرار داشته نیز کماکان همین مشکلات را تجربه کرده‌اند. یورش وایکینگ‌ها و اسلاوها و جنگ فئودالها و دوک‌نشین‌ها، امواج متسلسل و تنگناهای بزرگی بوده که موجب حیرت و حسرتی ابدی برای خوانندگان تاریخ است. جهان، در گذشته و طی هزاره‌ها چنین بوده و به سر برده است.
اما قرون اخیر که شاید مبداء آن اواسط قرن ۱۷ میلادی بوده است، تحولاتی را به وجود آورد که این منازعات را به نسخه تازه‌ای دگرگون ساخت. قدرت‌های باستان، به‌تدریج جای خود را به قدرتها و مهاجمان تازه دادند و در رقابت‌ها و رفاقت‌ها، و در معاهدات و جنگ‌ها و صلح‌ها، شیوه و اهداف نوینی نیز بر خواست‌های دیرینگان افزوده شد.
دولتهای استعماری و سپس ابرقدرتهای امپریالیستی با شیوه‌های مختلف اما با اهداف مشابه، جهان و مردم را در قطب بندی سیاسی و اقتصادی متفاوتی، به مناطق نفوذ و استیلا تقلیل دادند و همراه با متحدان مشترک‌المنافع تقسیم کردند. به این ترتیب بهره و بخش اصلی از سود و سرمایه را نیز تحت اختیار و سلطه درآوردند. تا اواخر قرن بیستم میلادی، کماکان امریکا و اتحاد جماهیر شوروی، میداندار قدرت نظامی و تسهیم شوکت و ثروت جهان بودند و اروپای غربی و چین در پی آنان به نام امنیت بین‌الملل از نظم و نفوذی که برپا شده بود دفاع می‌کردند.
با رسیدن به دهه آخر قرن بیستم، تغییرات بزرگ و بسیار سریعی در سه حیطه از سیاست و اقتصاد و قدرت روی داد. ابتدا «ژئوپولیتیک قدرت و امنیت» با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به اقلیمها و حکومت‌های دیگری منتقل شد.
دوم «اقتصادهای نوظهور» به رشد و توسعه‌ای خیره کننده دست یافتند که حداقل ۲۰ کشور و دولت از آن جمله به شمار می‌روند و چیدمان آن شامل چین و برخی کشورهای اروپای شرقی و استرالیا و برزیل و منطقه طلایی آسیای جنوب شرقی و هند می‌شود.
سرانجام «انقلاب فناوری و اطلاعات» را باید مد نظر قرار داد. تکنولوژی‌های برتر به اطلاعات و ارتباطات و دقت محاسبه‌ای رسیدند که فراتر از هر سرمایه‌گذاری و تولیدی قرار گرفته و ثروتی معادل یا بیشتر از کل تولیدات سنتی را فراهم ساختند. این حیطه، نظامی‌گری و امنیت را نیز دستخوش تحول ساخت و تعاریف تازه‌ای از امنیت و دفاع و قدرت را در منابع و آکادمیهای نظامی ثبت کرد.
از شگفتی‌های تاریخ و سیاست اینکه، با این همه تغییرات که شمه‌ای از آن گفته شد، تا امروز موقعیت منحصر به فرد خاورمیانه از حیث اهمیت منابع و جغرافیای سیاسی، هنوز یگانه و بی جایگزین است. اما به نظر می‌رسد تحولات سریعی در شمال و جنوب ایران رخ داده که احتمالا موجب دگرگونی این شرایط خواهد شد و سرعت تغییرات و پیوندها و تصمیمات بزرگ، به وضوح از تغییر تمام موازنه‌های متعارف در تاریخ این منطقه خبر می‌دهد. بی‌هیچ اغراق و بزرگنمایی باید اذعان کنیم که عدم توجه یک غفلت خسارت بار و غیرقابل جبران است و توجه به تأثیر متقابل این مجموعه از وقایع می‌تواند یک هشدار دورانساز قلمداد شود.
کشور ما ایران، در هر دو زمینه ژئوپولیتیک و انرژی ـ نفت و گاز ـ استثنا و دارای موقعیتی بی نظیر است. این موقعیت یک واقعیت است و این واقعیت یک سرمایه و فرصت تاریخی در همین برهه از زمان محسوب می‌شود. جغرافیا و انرژی امتیازات پرشمار و فرصت‌های طلایی در اختیار ما قرار می‌دهد و داده است. اما بپذیریم که بهره گیری از آن به هیچ وجه بی مخاطره و ساده نیست. فرصتی دایمی و همیشگی هم نیست. رقبا و دشمنان پرتعدادی که در همین منطقه یا ورای آن قرار دارند، از ورود ایران به قلب و قطب اقتصاد و مالیه و حتی فرهنگ متعارف بین‌الملل می‌ترسند و برخی به خود می‌لرزند. ما در بهترین حالت برای آنان در حصار انزوای اقتصادی و فرهنگی مطلوب خواهیم بود، و اگر درگیر تخاصمات و مناقشه‌های بی سرانجام و پیچیده باشیم خیالشان راحت و برنامه‌هایشان بی رقیب خواهد بود.
متاسفانه بسیاری از همسایگان یا دوستان و متحدان ظاهری ما، از توانایی و تحرک ایران ممانعت و در راه توسعه و پیشرفت ایران سنگ‌اندازی می‌کنند. از خیزش ایران با این همه امتیازات و انحصارات بی مانند و گام نهادن به جمع قدرت‌های اقتصادی و شبکه جهانی تجارت و گردش مالی بسیار هراسان و بیمناکند. خاصه که می‌دانند قدرت دفاعی و سپر امنیتی ایران نیز می‌تواند پشتوانه مقدر و مقتدر توسعه و سرمایه‌گذاری‌های بزرگ باشد و صنعت و تجارت را در سرزمینی پهناور و شهرهایی با نیروی انسانی منظم و کاردان، به پیش برده و متعادل کند.
آشکار است که نیروی انسانی موجود در ایران نیز یک مزیت کم نظیر محسوب می‌شود و از جهات آماده سازی و مهار و بهره وری و مصرف، در سه سطح «مهارت علمی»، «کار ساده» و «مدیریت عمومی و تخصصی» حاضر و در دسترس است. نیروی کاری که هم بومی است و ساکن، و هم مقرون به صرفه و آموزش دیده، با این چشم‌انداز و بر اساس همین دلایل، می‌تواند با هر برنامه اشتغالزا و توسعه محور درهم آمیزد و به موفقیت و رشدی تضمین شده دست یابد. این بسترها و مزیت‌ها را بیرون از مرزهای ما بهتر می‌شناسند و به همین دلیل تمایلی به فعلیت و تحقق آن هم ندارند!
اغلب کشورهای بیست گانه‌ای که در رأس اقتصادهای نوظهور قرار دارند، و بخش مهمی از صنعت جهان، به انرژی خاورمیانه اتکا دارد و این یک مزیت تاریخی و یک فرصت ویژه برای ماست. ایران در این شرایط دیگر نمی‌تواند رقابت اقتصادی را کم اثر تلقی کند و چشم بر پیشرفت و رشد سریع اقتصادهای تجاری ـ نفتی ـ توریستی در کشورهای منطقه، که در حال متمایل‌شدن به تولید صنعتی و تکنولوژی‌های نوین هستند ببندد.
دیگر نمی‌توان از اتحادیه‌های نوینی که مثل حلقه زنجیر در حال شکل گیری در پیرامون ما و مناطق حساس مرتبط با ماست، غفلت کرد. از انباشت و احتکار آب در ترکیه که موجب ناامنی قطعی و جنگهای خونین در مناطق و کشورهای جنوبی خواهد شد تا پیمان‌های تازه در انرژی و مسیرهای خارج از ایران برای عبور انرژی و راههای عمده در تجارت و سرمایه گذاری روی انرژی‌های خورشیدی و بادی و آبی، تقدیری تازه را برای ما و کل خاورمیانه رقم خواهد زد.
این تغییر و تحولات، یا بهتر است بگوییم این برنامه‌ها، طی ده سال آینده مزیت‌های بزرگ ما را کم رنگ و شاید بی رنگ سازد. نباید غفلت کنیم و اینجاست که ایده موازنه در سیاست، چه منفی و چه مثبت، می‌تواند دوباره به کار ما‌ آید و مسیر توسعه را هموار و افق امنیت و قدرت را برای ملت و حکومت ایران پایدار سازد. اساس موازنه مثبت بر بهره گیری از حداکثر ارتباط متعادل و سودآور و راهگشاست. اصلا بنیاد موازنه بر سودآوری اقتصادی و بهره وری اقتصادی است، و مبنای موازنه منفی بر پیشگیری از زیان و جلوگیری از بازی قدرتهای سیاسی و نظامی برای استفاده از کشور ما، در منازعات نامربوط به ما و بی‌منفعت برای ماست. اگر مشارکتی موجب سود و توسعه نباشد و یا امنیت و قدرت ما را افزون نسازد، هیچ توجیهی هم نخواهد داشت.
اگر امروز متوجه این مهم نشویم و از تغییرات بزرگ در هر چهار جهت مرزهایمان دور بمانیم، ممکن است در رقابت از همسایه پرجمعیت جنوب شرقی هم دور بمانیم؛ چنان که سودای تجارت در اقیانوس هند و توسعه منطقه طلایی و بی‌مانندی مثل چابهار هم برای مردم بومی ایران در قرن بیست و یکم به رویایی بی‌تعبیر بدل شود و خدای ناکرده مردمان سیستان و بلوچستان و کرمان و یزد، و تجار و هتلداران چابهار نیز ـ مع‌الاسف ـ مثل بسیاری از متنعمان و ثروتمندان کشورمان که رو به سوی ترکیه و امارات و غیره و غیره کردند، برای خرید خانه و ثبت شرکت به لاهور و اسلام‌آباد و بند گوادر بروند. تا دیر نشده باید تحول را در همه عرصه‌‌ها و با حداکثر سرعت ممکن آغاز کنیم.

 

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *