آقای علی اکبر عباسی فهندری همشهری گرامی شاعر گویشی و سراینده مجموعه سمندر خان که به نوعی فرهنگ و زندگی اجتماعی و باورهای مردمان روستای فهندر است پس از سالها کار آنرا به پایان رساند که کتاب آن هم به چاپ رسید ( با ترجمه اشعار گویشی ) و خیلی مورد استقبال علاقمندان قرار گرفت اینک منظومه ابرم که از کارهای جدید ایشان است که محتوای پیام های بهداشتی است، لذا با توجه به کار فوق العاده وی لازم دیدم همشهریان و علاقمندان محترم را در این مورد مطلع سازم .
اینک فایل صوتی آن را در ذیل جهت استفاده به اشتراک می گذارم . لازم به یاد آوریست با اندکی درنگ در این فایل متوجه این موضوع خواهید شد که شاعر با تجربه های بهداشتی که سالها در بیمارستان نهم دی تربت حیدریه به عنوان مسئول سر پرستی پرستاران فعالیت می نمود اینک در دوره باز نشستگی توانسته منظومه ای متفاوت خلق نماید بطوریکه تلفیقی از نبوغ شعر محلی و دانش پزشکی ایشان بوده که بسیار جالب است .امیدواریم این شاعر نازنین همشهری که هروقت کارهای ایشان را گوش میدهیم به یادخاطره زنده یاد محمد قهرمان شاعر برجسته گویشی تربت حیدریه و منطقه خراسان را برایمان متصور میسازد.
امید آنکه جناب علی اکبرعباسی در آینده هم کارهای جدید دیگری ارایه نمایند .اینجانب ضمن تبریک به کار های جدید ایشان افتخار همشهری ایشان را دارم و امید وارم با تلاشهای مستمر ایشان در خلق منظومه های آتی موفق و پیروز باشند
( ّبا آرزوی تندرستی و و اوقات خوش برای ایشان)
((کاظم خطیبی ))
توضیحات اصطلاحات اوسنه ابرم
نامد = نا امید
سته = سکته
پت پت = در حال خاموش شدن
دُل= سطل جیری که برای کشیدن آب از چاه استفاده میشود .
پُتکی = پوسیده
که ورگی ای دمه بالا نخمه =
چنانکه هر لحظه می گفتی دیگه بالا نخواهد آمد
چل = چهل سالگی
پنجل = پنچر
باد مواصل = بواسیر
امیم = آمدم
بته رم = پایین بیایم
حل وحرم = ازبین رفت
شه او = آبی که از دهانه کاریز وارد استخر میشود ( شاه آب )
تلخو ( تلخ آب ) آبی که از دهانه استخر خارج میشود .گاهی این دو را باهم قاطی می کنند ومی گویند : تلخو شه او
نرمه = یک کم
استند = گرفت
ایساخ = این گونه
وختا = یک وقتی
قنر = چاق وهیکلی
چقون = چاقو
ته تغری = آخری .ته تغاری
چُر = سیخ شدن گوش کنایه از ترس
چغند = چاق
زله = لاغر
قبله قبله = تاول زده
قُل ( قول ) = جمع ، گرد چیزی یا کسی جمع شدن
تنه = شاید
قرشکه = لیوان دسته دار پلاستیکی
شست وبرست = از اصطلاحات تیله بازی است نزدیک به یک وجب بین ۲ تا تیله
غژغل = پر ازخون
خسور = پدر زن
خوش = مادر زن
زمه = ماده ای که برای رفع چشم زخم به سر بیمار زنند
پورگپی = پر حرفی
حپی = به کسی که مواد مخدر را بصور حب درآورده و می خورد می گویند حپّی
حگم = مانند
فرت غم = بی غم وبی خیال
آتو آمنه = نام پیر زنی دعا ده است
بادخینی = کاری که دعا ده انجام می دهد را بادخینی گویند
مزغ = مغز
بهو = بازو
ارُغ = آروغ
خله خوش = مادر زن
صبا = فردا
هوف کشه = با بازدم وپک قلیان را بالا بکشد
اسمار = اسم ها را
پلتیک = کلک
اپشو = عطسه
حال وهمب = وضعیت
اجاش =هرگز
چی اتره = این اصطلاح معمولا همراه با همان جمله چی خبره میاد
شوبزی = شب بازی اینجا به نمایش است
د گردو = برپا شده
جنگ ودیوو= جنگ وجدل
حتم درم = مطمعنم
تخصیر = تقصیر
ورخست = بلند شد
استغو = استخوان
نلت ( نعلت ) = لعنت
کله پیچه = کله پاچه
چشم سفد = لجباز ، سفید چشم
بگردم = جان من عزیزمن
سته = سکته
واکی = باز کرد
استی = ایستاد
بن رف = بند شد
مثنوی؛ اُوسِنِهیِ عاقِبَتِ اِبرِْم
ایـن داستان شخصیتهایی آشنا دارد و کسانی که منظومهی سمندرخان
را در ابتدای کتاب خوانده باشند شخصیتهای این منظومه را میشناسند.
در ایـن منظومه شاعر با زبان طنز به بخشی دیگر از فرهنگ شفاهی تربت
پرداخته است. این مثنوی با کارکرد پیشگیری از بیماری و ترویج بهداشت
با زبان طنز سروده شده است:
شِـنُفتُم مُو که اِبـرِْم از سَـرِ شُـوْ دِ خَـْـنَه رِفـتَه بو بیـمار و پُـرتُوْ
مُگُفتَن دُکـتُرا کِـردَن جِـوابِـش هَـمَـه نـامِـْـدَنْ از حالِ خِرابِش
هَـفَـش بیـماریِ خِیْلِ خِـطِرناک که از ضِربَتِشا بیچَـْرَه رَف پاک
فـشارِ خـو و سِـتَّـه و دیـابِـت چِـراغِ عُـمرِ او اُفـتی دِ پِـتْپِـتْ
۰۰۵ دُ ْلِ عُـمرِش دِ چـاهِ زنـدگی بـو چه فِـیْـدَه؟ ریسمونِش پُتِّـکی بو
با سلام ممکنه منظومه سمندر خان رو برام ایمیل کنید؟اصلا فایلهای صوتی پیدا نمیشند که بخوام دانلود کنم.ممنون از شما
لطفا از طریق تلگرام با شماره ۰۹۱۲۵۳۳۳۷۹۴ پیام دهید در ایمیل به شما پاسخ دادم