پزشکی در ایران دکتر مهدی محقق – بخش اول

در ایران پجشگان ( پزشکان) جزو یکی از چهار طبقه ممتاز جامعه به شمار می‌آمدند و وجود دانشگاه جندی‌شاپور در زمان ساسانیان و فعالیت آن در دوره‌های اولیه اسلام نشان‌دهنده پیشرفت این دانش در ایران بود. شاپور بن سهل (متوفی ۲۵۵ق) کتاب داروشناسی خود را هنگامی به رشته تحریر درآورد که ریاست بیمارستان جندی‌شاپور را در شهر اهواز عهده‌دار بود. ابن‌ندیم منابع علم پزشکی را که از زبان یونانی، سُریانی، هندی و پهلوی به زبان عربی ترجمه شده و در دسترس پزشکان اسلامی بوده، یاد کرده است و از میان این منابع، آنچه از بقراط و جالینوس به زبان عربی ترجمه شده و مورد استفاده پزشکان اسلامی قرار گرفته است، سهم به‌سزائی را داراست. مسلمانان نه تنها از کتاب‌های بقراط و جالینوس استفاده کردند، بلکه روشهای درمانی که در یونان وجود داشت، مورد بررسی آنان قرار گرفت؛ چنان که واثق ـ خلیفه عباسی ـ پزشکان را گرد کرد تا از آنان استفسار نماید که کدام ‌یک از روش فرقه‌های طبی که در یونان بود، باید مورد اقتباس پزشکان زمان قرار گیرد. و نیز کتاب الأیمان (= سوگندنامه‌ها) بقراط که مشتمل بر سه قسمت «عهدنامه» و «ناموس طب» و «وصیت» بود با شرح و تفسیر جالینوس مورد استفاده مسلمانان قرار گرفته است. سنت پزشکی دینی که ابن‌خلدون از آن به «الطب المنقول فی ‌النَّبوات» تعبیر می‌کند، در میان مسلمانان رایج بوده که بعدها به صورت کتاب‌هایی مانند: «الطب ‌النبوی» ابن‌القیّم الجوزیه و «المنهل ‌الروی فی ‌الطب النبوی» ابن‌طولون و «الطب فی‌ الکتاب والسنه» عبداللطیف بغدادی و در شیعه به صورت «طب‌الصادق» و «طب‌الباقر» درآمده است.

گیاهان دارویی

اهتمام مسلمانان به طب همراه با عنایت آنان به گیاهان دارویی نیز بوده و کتاب «الحشائش» دیوسقوریدس از مهمترین منابع آنان به شمار می‌آمده است. نمونه‌ای از این کوشش‌ها را می‌توان در شرق عالم اسلامی در کتاب‌های «الصیدنه» بیرونی، «النّبات» ابوحنیفه دینوری و «الأبنیه عن حقائق ‌الادویه» هروی و در غرب در کتاب‌های «مفردات‌الادویه» غافقی، «مفردات‌الادویه» ابن‌بیطار و «شرح اسماءالعقار» ابن میمون ملاحظه کرد و در داروهای مرکبه می‌توان از «قراباذین» کندی، «قراباذین» سمرقندی و «قراباذین» قلانسی نام برد.

پیش از آنکه از سه دائره‌المعارف بزرگ پزشکی یعنی کامل‌الصناعه، حاوی و قانون یاد کنیم، باید از دو کتاب مهم که مؤلفانش اهل طبرستان بوده‌اند، ذکر کرد: «فردوس‌الحکمه» علی بن ربن طبری و «المعالجات البقراطیه» ابوالحسن طبری که در هر دو بنا به سنت جالینوسی که طبیب فاضل باید فلسفه هم بداند، مقدماتی از مسائل فلسفی را در کتاب خود یاد کرده‌اند. علی بن ربن طبری که نخست کاتب مازیار ‌بن ‌قارن بود، سپس به درگاه معتصم رفت و در سال سوم خلافت متوکل (۲۳۶ق)، کتاب فردوس‌الحکمه را نوشت و این نخستین مجموعه طبی در اسلام بود که به صورت تألیف در دسترس مسلمانان قرار گرفت و در اهمیت این کتاب همین بس که محمد بن جریر طبری آن را از مؤلفش به سماع آموخت و همیشه آن را زیر مصلای خود داشت. او در تألیف این کتاب از آثار قدما (همچون بقراط و جالینوس و دیموقریطس و بولس) استفاده کرد و از کتاب‌های معروف هندیان (همچون کتاب سسرد و کتاب چرک) بهره‌برداری نمود و مسلماً پیش از ظهور رازی، این کتاب از مهمترین و جامع‌ترین کتاب‌ها در فن پزشکی بود.

ابوالحسن احمدبن محمد طبری ترنجی که از معاصران و پزشکان رکن‌الدوله دیلمی (۳۲۱ـ۳۶۲ق) بود و کتاب معروفش «المعالجات البقراطیه» که ابن ابی‌اصیبعه آن را از «أجلّ الکتب و انفعها» می‌داند، از جهت احترام مؤلف به بقراط به نام او موَشّح گردیده است. از امتیازات این کتاب آن است که در آن عنایت و توجه خاصی به طب اطفال شده است؛ چنان‌که شصت بابش به بیماری‌های مختلف اطفال (همچون صرع، کزاز، سرفه، آبله و سرخک) اختصاص دارد.

کتاب‌ها و رساله‌هایی که دانشمندان اسلامی از خود به یادگار گذاشته‌اند، از تنوع خاصی برخوردار بوده است. کتاب‌هایی همچون «حاوی» رازی، «کامل‌الصَناعه» مجوسی اهوازی و «قانون» ابن‌سینا و در زبان فارسی، کتاب‌هایی همچون: «هدایه المتعلمین» اخوینی بخاری، «ذخیره خوارزمشاهی» و «الاغواض الطبیه» سید اسماعیل جرجانی جنبه دائره‌المعارفی داشته و شامل درمان همه بیماری‌ها از سر تا پا بوده است و در برابر این نوع کتاب، کتاب‌هایی دیگر وجود داشته که از آن به «رساله مفرده» و در فارسی «تک‌نامه» و در فرنگی «مونوگراف» تعبیر می‌شود. کتاب‌هایی همچون: «فی المرض المسمی دیابیطا» عبداللطیف بغدادی، «فی ‌المعده و مداواتها» ابن جزار قبروانی، «الحمیات» اسحاق بن سلیمان، «فی المالیخولیا» اسحاق بن عمران، «فی الاغذیه» اسحاق بن سلیمان و «تذکره الکحّالین» علی بن عیسی از این نوع به شمار می‌آیند.

طب روحانی

پزشکان مسلمان همچنان‌که به جسم توجه داشتند، از عنایت به جان غافل نبودند؛ چنان‌که رازی «طب روحانی» را نوشت تا عدیل «طب المنصوری» باشد که درباره طب جسدانی است. از کتاب‌هایی که در زمینه مسائل روحانی و نفسانیات گفتگو می‌کند، کتاب «الطب و الاحداث النفسانیه» است که ابوسعید بن بختیشوع نگاشته است. و نیز مسائل اخلاقی و آداب انسانی که هر پزشکی باید از آن برخوردار باشد، مورد توجه و عنایت بوده و در این زمینه کتاب‌هایی تألیف شده است؛ از جمله: «فی التطرق بالطب الی السعاده» علی بن رضوان، «ادب الطبیب» رهاوی، «التشویق الطبی» صاعد بن الحسن و «النوادر الطّبیه» ابن ماسویه. اکنون به رازی و علی بن عباس مجوسی و ابن‌سینا که هر کدام دائره‌المعارفی را در فن پزشکی به زبان عربی تألیف کردند می‌پردازیم:

محمد بن زکریای رازی ملقب به «جالینوس عرب» و «طبیب مارستانی» بنا به قول بیرونی در سال ۲۵۱ به دنیا آمد و در سال ۳۱۳ق رخت از جهان بربست. او در مدت زندگی خود موفق شد متجاوز از صد و هشتاد کتاب از خود به یادگار بگذارد که پنجاه و شش کتاب آن در پزشکی است. از مهمترین آنها می‌توان از «الجامع الکبیر» که همان «حاوی» است و «الطب المنصوری» نام برد. کتاب حاوی در سال ۱۲۷۹م به دست فرج بن سالم تحت عنوان Continens و «الطب المنصوری» در سال ۱۴۸۱م به وسیله جرارد کرمونایی تحت عنوان Liber Almansoris به زبان لاتینی ترجمه شد و مکرراً در شهرهای مختلف اروپا چاپ شد.

رازی در کتاب «حاوی» بیماری‌های مختلف و چگونگی درمان هر یک را یاد کرده و بنا به مقتضای امانت علمی، هر مطلبی را که از هر جا گرفته، مأخذش را ذکر کرده است. وی از مسلمان، مسیحی، یهودی، زردشتی و هندو در اخذ مطالب استفاده کرده و حتی اگر مؤلف کتابی ناشناخته بوده، تصریح می‌کندام%%ا گر٭ م٭ م٭ م٭ کی % ۸۵ی%تص۹ی % ۸۵۲دطشته است.D8 مأن؆د%و۷رد DB که هی‌کوٌد 3A «فى0D9 ا گر٭اءس،» ،ا ҫفى0D9 ا گر٭ندٌ» کتاب ۹۸۶ه؅ باوی هه ا8D9 ا8D9ا از ؤناخت%دطشونای مختلف اؾت8B5اع داءدؼ ی۹ی اس مهاخع ن5D9؅ بطشو۴ناأی ٯر اءوپا ڭتی ؅خFD8ی اربس َز۳از هوٱه%تحتFید حیات علمی (رنسانس) بود و مقاله نهم از طب‌ المنصوری که درباره درمان همه بیماری‌هاست، تا پایان قرن پانزدهم جزو برنامه دروس دانشگاه توبینگن آلمان بود.

رازی مشاهدات بالینی خود را یادداشت می‌کرد و نه تنها نام بیماران، بلکه محل مشاهدات خود را بیان می‌داشت؛ از جمله اشاره به بیمارستان بغداد و منزل خود در ری کرده است. ماکس مایرهوف مشاهدات بالینی رازی را از کتاب الحاوی گردآوری کرده و آن را تحت عنوان «قصص و حکایات المرضی» منتشر ساخته است. گذشته از دوکتاب یادشده، «کتاب الحصبه و الجدری» (= آبله و سرخک) او از اهمیت فراوانی برخوردار است. این کتاب از برجسته‌ترین اثر خدمت فرهنگ اسلامی به علم پزشکی به شمار می‌رود.ترجمه‌های متعدد این کتاب‌ در شهر‌های مختلف اروپا همچون ونیز بازل و استراسیوک، لندن و پاریس و گوتینگن چاپ شده است.

ادامه دارددوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ روزنامه اطلاعات

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه‌

  1. فریدون افتخاری گفت:

    کاری بسیار ارزنده که این سلسله نوشتار را در وبسایت گذاشتید. داده‌های جدید یادگرفتم سپاس از آقای خطیبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *