مفتون امینی زیر باران بدرقه شد
پیکر “مفتون امینی” از منزل این شاعر به سمت خانه ابدیاش در بهشت زهرا (س) بدرقه شد.
به گزارش ایسنا، این مراسم، امروز (یکشنبه، سیزدهم آذرماه) در حال و هوایی بارانی از منزل این شاعر، با حضور ابوالقاسم ایرانی، فرهاد عابدینی، پونه ندایی، کامیار عابدی، مهدی مظفر ساوجی و نوروزی، مدیر بنیاد مقبره الشعرا شهریار و خانواده او برگزار شد.
مراسم با شعرخوانی، به زبان ترکی آذربایجانی آغاز شد و سپس کامیار عابدی در سخنانی گفت: شخصی که پیکرش اینجاست، از بزرگان فرهنگ وادب کشورمان بود و آثارش همچنان پاینده و جاویدان است زیرا ایشان در هفت دهه با اخلاص تمام اندیشهها، تاملها، لحظهها، حسها و تصویرها و صورتهای ذهنی خود را هم به زبان فارسی و هم به زبان مادریاش ترکی آذربایجانی، در کلام ریخت.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: وجود مفتون برای کشور بسیار غنی بود. او جزو مفاخر کشور ماست، او جزو نسل طلایی است که در دهه ۱۳۲۰ فعالیت شعری خود را آغاز کرد؛ هوشنگ ابتهاج، شاملو، سپهری و سیاوش کسرایی از این نسل بودند. اینها آدمهای برجستهای بودند که تمام وجود خود را در شعر و کلام، ارزشمند خود ریختند.
او افزود: طبق اطلاع تاریخی، مفتون امینی جزو آخرین نفر از نسل طلایی بود که با رفتن او پرونده این نسل طلایی به لحاظ جسمی بسته میشود و به لحاظ روحی به تاریخ ادبیات کشور ما سپرده میشود.
او سپس شعری از مفتون امینی که در سوگ صمد بهرنگی سروده بود، خواند.
کامیار عابدی در پایان گفت: یاد مفتون همیشه به نیکی در ادبیات ایران خواهد ماند و تاریخ ادبیات ایران همواره پایدار خواهد بود.
مفتون شاید شبیه سهراب سپهری بود
مهدی مظفر ساوجی نیز در این مراسم با بیان اینکه مفتون از پیروان راستین احمد شاملو بود، اظهار کرد: مفتون انزوای خودخواسته ای داشت و از این که در جمعی حاضر شود، پرهیز داشت. کمتر اتفاق میافتاد شعر بخواند. او انسان شریف و وارستهای بود.
او ادامه داد: از سال ۱۳۸۲ پیگیر این بودم که تجربههای او را به نسل بعد منتقل کنم. معتقدم اگر تجربهها در صندوقچه اسرار سینه این هنرمندان به خاک برود، نمیتوانیم راه را درست برویم و چراغی که ایشان به دست ما میدهد، مسیر را باز کنیم. من با طیف وسیعی از هنرمندان گفتوگو داشتم، مصاحبه با مفتون از سال ۱۳۸۲ آغاز و در سال ۱۳۹۷، تمام شد، مصاحبه ۱۴ سال طول کشید زیرا درجه خلوص مفتون خیلی بالا بود و تواضع و فروتنی داشت که در معدود آدمها دیدم و شاید مفتون شبیه سهراب سپهری بود. این کتاب با عکس همراه است و کتاب جلد دیگری دارد که در یکی دوسال آینده آماده میشود.
مظفر ساوجی در پایان شعر شفیعی کدکنی که به مفتون و منوچهر آتشی تقدیم کرده و سپس شعر شهریار را که برای مفتون سروده بود، خواند.
در ادامه با انتقال پیکر مفتون امینی به بهشت زهرا، پیکر این شاعر در قطعه ۱۱۱، ردیف ۱۶، شماره ۶۲ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
سپس ریاضی، با خوانش شعری به زبان ترکی آذربایجانی گفت: استاد مفتون شاعر پرآوازه ایرانی و آذربایجان بود، بزرگان شعر جمع هستند و از ما طرف انجمنهای ادبی آذربایجان (صابر و ساحر و ایشیق) تسلیت میگوییم.
سپس اسدالله امرایی هم با خواندن شعر ترکی و با عرض تسلیت، در سخنانی گفت: به دلیل سردی هوا سخن را کوتاه میکنم. دیگران درباره آثار او صحبت کرده و نوشتهاند. من دلم میخواهد درباره سجایای اخلاقی او بگویم. سالهای زیادی به لطف فرهاد عابدینی و غلامحسین سالمی که به دلیل بیماری امروز حضور ندارد با مفتون امینی حشر و نشر داشتم. آخرین بار با آقای عابدینی که به دیدنش رفته بودیم، گفت: «من شمع رو به خاموشی» هستم، به نظر به این شاعر الهام شده بود، امسال را به پایان نخواهد رساند.
او خاطرنشان کرد: یکی از ویژگیهای مفتون این بود که ندیدم پشت کسی حرف بزند یا از کسی گله کند، یا بحثهایی که در بین دیگران است. نگاهش به دنیا نگاه خیر بود، به اطرافیان با محبت نگاه میکرد و هیچگاه ایشان را در حالت عصبانیت ندیدم. توصیهاش این بود، دنیا محل گذر است، مسافرانی هستیم که قرار است چند صباحی در این دنیا بمانیم و برویم، خدماتی که ارائه میکنیم و مهربانی نسبت به دیگران اجاره منزلی است که در این دنیا اشغال کردهایم. باید سعی کنیم اجارهمان را به موقع بپردازیم و سعی کنیم به انسان و انسانیت محبت کنیم.
محمد متینیزاد- داماد او- نیز در این مراسم گفت: مفتون امینی، نزدیک به هفتاد سال بلندترین قلههای شعر را فتح کرد، از خود ۱۶ دفتر شعر، چند مجموعه و بیشمار مصاحبه به یادگار گذاشت و آخرین روزهای زندگیاش هم هنوز پرکار و خلاق بود.
او افزود: او همیشه امید داشت و به فردا فکر میکرد، از امروز بهره میبرد، برای فردا برنامه داشت. مفتون علاوه بر نوشتههایش در زندگی و رابطههایش هم شاعر بود. هرکس او را از نزدیک شناخته بود، میدانست که مفتون اصیل زیست و همیشه خودش بود در هیچ دوران زندگیاش خود را به هیچ جریانی نسپرد، میشود گفت خودش صاحب جریان و تصمیمسازی و انتخاب منحصربفرد، بود گرچه میدانست این شیوه برای شهرت و موفقیت و محبوبیت سودی نخواهد داشت اما به جد بر روی آن اصرار داشت.
متینیزاده در ادامه بیان کرد: هرگز در زندگی به دنبال ثروت و مقام و شهرت نبود اما همواره دغدغه وجدان و شرافت و انسانیت داشت، چه در شعرش و چه در زندگی و رابطههایش به دنبال خلق معنی و زیبایی بود.
او افزود: مفتون میگفت علاوه بر شاعر بودن از من با قاضی بودن هم یاد کنید، میدانیم در قضاوت هم عادل بود. معیار رابطههایش مهربانی و یکرنگی بود و هنر این را داشت درون آدم را ببیند و بفهمد. با همه این ویژگیهای کمیاب و با دانش و خرد فراوانی که داشت برای هر یک از ما نزدیکانش تکیهگاهی انکارناپذیر بود. چه سعادتمندیم که چنین انسان والایی را در خانواده و در زندگی خود داشتهایم. اکنون زمان جدایی فرا رسیده اما تاثیر او بر تکتک ما همیشگی و جاودانه است و بیشک شخصیت و منش آموزههای او راهنمای زندگی ما خواهد بود.
او در پایان از حاضران سپاسگزاری کرد و از دختر بزرگ او که در ایران نیست یاد کرد.