یادداشت بنی‌آدم اعضای یک پیکرند (سیدمسعود رضوی)

در جریان سرما و بارش سنگین برف طی روزهای اخیر، مشکلات متفاوتی بر زندگی و نیازهای مردم سایه افکند و اگر زیبایی برف و آرزوی دیرینه مردم، به ویژه فرزندان جوان و نوجوانان و کودکان این مرز و بوم برای سپید پوش شدن جهان نبود، ای بسا که سرمای طاقت سوز را می‌باید نهی و نفی کرده، دایم از آن شکایت می‌کردیم. درست به مانند این شعر حکیم فردوسی که به هر دو جانب اشاره دارد:

بگفتند کاین برف و باد دمان

زما بود کآمد شما را زیان

چرا باید از برف زیبای پر برکتی که جهان را می‌آراید و از اهل نظر و بزرگان، دل می‌رباید، چنین به اندوه و تشویق سخن گفت؟

جهان، به ویژه زندگی شهروندان در هر گوشه از سرزمین دیرینه و کهنسال ما، ایران، متحول و نوشده و در پیوند با امکانات و نیازها و شرایط جدید باید درک شود. از این منظر، سرمای زمستان، اگر از یک حد متعارف، یعنی دمایی که پیش‌بینی شده بود، پایین‌تر رود یا بیشتر شود، جمعیت انبوهی در شهرها و روستاها دچار مشکلات زیادی خواهند شد و دیگر نمی‌توان به شیوه و سیاق نیاکان برای مردم هیزم جمع کرد یا نفت آورد. اساس و بنیان خانه‌ها و سازه‌های شهری، برمبنای محاسبه انرژی ساخته شده و دسترسی آسان به امکاناتی همچون برق و گاز و وسایل تهویه و تنظیم دمای این بناها، حاصل معماری پیچیده و اندیشه‌ای قدرتمند است که با آن نگاه دیرینه به کلی تفاوت دارد. نگاهی که در فلات ایران و زبان پارسی، اتفاقاً مبتنی بر نگرشی شاعرانه و زیباشناسانه ساخته و پرداخته شده بود.

این اشعار دوران میانه ایران از آغاجی بخارایی، از کهن‌ترین وصف‌های شاعرانه درباره برف است:

به هوا در نگر که لشکر برف

چون کند اندر و همی پرواز

راست، همچون کبوتران سپید

راه گم کردگان ز هیبتِ باز

این شعر، از نمونه‌های کلاسیک پارسی در موضوع برف است و گویا به دلیل سرما و مشکلات عدیده‌ای که برف و سرما و یخبندان همراه داشته است، کمتر مورد توجه قرار گرفته و به عنوان مضمون یا موضوعی شاعرانه، به رشته نظم آراسته‌ می‌شده است. در تاریخ ادبیات و شعر پارسی. هرچه جلوتر می‌آییم، بر تعداد شعرهایی که در وصف جمال و زیبایی برف و شگفتی‌های زمستان، چه به عنون وصف حقیقی و چه در معنای مستعار و کنایی، سروده شده، بیشتر و بیشتر می‌شود. حتی اوجی شگرف می‌یابد و جان و جهان، و دورانی عجیب در تاریخ این مملکت، در پیوند با شعر «زمستان» مهدی اخوان ثالث،‌تعبیر و تفسیر می‌شود. باری، پیش از اینکه بر بحث ادبیات و شعر، رقم و ختم بکشیم، حتما باید از قصیده معروف شاعر برجسته قرن ششم، کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی، معروف به «خلاق المعانی» که با ردیف «برف» سروده است، یاد کنیم. او نیز رنج‌های آزگار و عواطف روزگار را به استعاره زمستان بیان کرد. شعری سرود که تا زبان پارسی برجاست، این قصیده بی‌همتا هم در میان ماست:

هرگز کسی نداد بدین سان نشان برف

گویی که لقمه‌ای ست زمین در دهان برف

سیلاب ظلم او دَر و دیوار می‌کند

خود رسم عدل نیست، مگر در جهان برف؟!

گرچه سپید کرد همه خان و مان ما

یا رب سیاه باد همه خوان و مان برف

***

این نمونه‌ها را از دو جهت ذکر کردیم، یکی از حیث دیرینگی موضوع و مشکلاتی که برای مردم و اقوام ساکن فلات ایران، خاصه مناطق کوهستانی و شمالی و نیز خراسان و مناطق مرکزی داشته است؛ و هم از این جهت که هیچگاه زیبایی بی‌حد و حصر برف، و سپیدی بی‌مانند آن که زمین و کوهستان را می‌آراید و چشم‌ها را خیره می‌کند، مانع از بیان مصایب و سختی‌های همراه با زمستان نبوده است.

اما از آنجا که امکانات، تکنولوژی و معماری علمی نوین، در این عرصه نیز کمک‌های بی‌مانندی به انسان کرده و از آسیب و زحمت سرما کاسته است، شاعران و ادبیات نیز بیشتر به وصف زیبایی و جنبه‌های دلنشین زمستان و بارش برف پرداخته‌اند.

دو جنبه عبرت آموز در این عرصه، همواره مطرح بوده است، یکی بپیری و تشبیه برف به روی و موی سپید است و دیگری توجه به دیگری و مشکلات همنوعان در هنگامه سرمای استخوان سوز و یخبندان زمستانی است.

جنبه‌های اخلاقی و درس‌هایی که فرهنگ ما در قرون و اعصار برجای نهاده، یادگاری گرانبهاست که نسل به نسل منتقل می‌شود تا با بهره گرفتن از آن، ظاهر و باطن خویش را بهتر بسازیم و نوع دوستی در حق خود و همسایه و بنی آدم را به فرهنگ جاری و روزمره بدل سازیم.

کمبود گاز، به علت افت فشار در مسیر طولانی انتقال، در روزهای اخیر، فرصت خوبی فراهم آورد تا مردم دوباره به این آزمون و درس اخلاقی بازگردند. تا بتوانند دست یکدیگر را از راه دور بفشارند و با اندکی از خودگذشتگی و صرفه‌جویی، به هم میهنان تشریک مساعی نمایند.

این کار، یک آزمون تاریخی است که مبنای آن، نه سیاست است و نه اقتصاد، نه حتی ادبیات و جامعه شناسی…، بلکه اخلاق است و فتوت و نوع‌دوستی در عام‌ترین و زیباترین شکل و شمایلی که تاریخ و فرهنگ به ما آموخته است.

گروهی از هموطنان ما در شهرهایی مانند تربت جام و سبزوار، در مناطقی از گیلان و مازندران و جاهای دور از مرکز، در سرمای طاقت فرسای روزهای اخیر، غافلگیر شدند. نبودن گاز و نفت در دسترس خانوارها و مردم عزیزمان، گاه ممکن است تبعات غیرقابل جبران در برداشته باشد. اگر من و شما و دیگر شهروندان حاضر در پایتخت و کلانشهرهای برخوردار از نعمت گاز خانگی، اندکی در نگاه و نگرش خود تغییر دهیم، یا طرز استفاده و بهره‌برداری بهینه را بر مبنای نیازهای واقعی و درست تعریف کنیم، و بتوانیم بخشی از فشار فزاینده بر شبکه مصرف گاز را بکاهیم، آنگاه اخبار غمباری که از این سو و آن سو شنیده می‌شود، که در یک شهر یا بخش یا منطقه، گاز هموطنان قطع شده و نه تنها مدارس و ادارات تعطیل شده‌اند، بلکه مردم عادی و کودکان شیرین و عزیز ما نیز در خانه‌ها دچار سرما و سختی‌های زمستان شده‌اند، از میان خواهد رفت. چه خبری زیباتر، پاک‌تر و سپیدتر از این… باشد که همه آرزوی برف را داشته باشیم و خطاب بدان، نگوییم:

بسی باریده‌ای بر گلشن و راغ

چه خواهد بود گرزین پس نباری

به جای آن بگوییم:

امسال گرامی است بسی آمدن تو

آن شاخ پر از برف تو گویی ز رَهِ ناز

واپسین نکته اینکه برخی در اوج مشکلات اخیر، کوشیدند با درآمیختن اختلافات سیاسی و مسایل رسوب کرده در ژرفای اختلافات جناحی و گروهی، از این ماجرا نیز بهره‌ای گیرند و به جای حل مشکلات با سرانگشت تدبیر، در پی تقصیر باشند و شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنند. و این مسائل همیشه بوده و هست، اما نگارنده یقین دارم که مردم، بینش اخلاقی بی‌مانند خود را هیچگاه با این مسائل سودا نخواهند کرد. بینشی که اساس ‌آن بر یگانگی و همگونی خانواده بزرگ انسانی است:

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در‌آفرینش ز یک گوهرند

سه شنبه ۲۷ دی ۱۴۰۱ روزنامه اطلاعات 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *