یک کارشناس رشته آهنگسازی گفت: یکی از چالشهای پژوهشگر ایرانی آن است که چگونه این نتها را بنویسد که برای سایرین هم قابل اجرا باشد. کتابهای من به گونهای نت نویسی شدهاند که چه موزیسین ایرانی و چه هر ملیت دیگر اعم از فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و… بتواند این نتها را بخواند و اجرا کند.
مینا حیدری در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: بهار برخوردار، متولد ۱۳۶۴ است و نواختن پیانو را از پنجسالگی نزد مادرش آغاز کرد. او در نوجوانی تار و سه تار را بهعنوان ساز ایرانی فرا میگیرد، مدرک لیسانسش را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نوازندگی تار اخذ میکند و کارشناسی ارشد را در رشته آهنگسازی در دانشکده هنر دانشگاه تهران میگذراند.
خانم برخوردار نگارنده هفت جلد کتاب در زمینه موسیقی کودک و پیانوی ایرانی است و آثار او عبارتند از سه جلد کتاب بچههای دیروز بچههای امروز، پیانو مرتضی محجوبی و آواز قمرالملوک وزیری، مشیر همایون شهردار، حسین استوار و ردیف پیانو استاد مرتضی محجوبی. کتاب ردیف استاد محجوبی در میراث فرهنگی بهعنوان کتاب مرجع به پرونده میراث ناملموس ملی اضافه شده است.
آواها و نواهای ایرانی بهعنوان بخشی از فرهنگ و هویت ملی، اثر بسزایی در ذهن و خاطره ایرانیان دارند، فکر میکنید کدام بخش موسیقی ایرانی مهجورتر واقع شده است و برای احیای آن چه باید کرد؟
موسیقی ایرانی را با توجه به گستردگی که آواها و نواها دارند به سادگی نمیتوان ارزیابی و تحلیل کرد. از دوره قاجار، ردیف موسیقی ایران برگرفته از ملودیهایی است که از بطن جامعه گردآوری شده و هر قومی آنها را به سبک و سیاق خود اجرا میکردند. موزیسینهای دوره قاجار این نواها را گردآوری کردهاند و موسیقی مقامی را به دستگاهی تغییر دادند که به شکل هفت دستگاه و پنج آواز جمعآوری شده است.
بخشهایی از نواهای ایرانی مانند لالاییها که برگرفته از تاریخ این سرزمین است و سینه به سینه نقل شدهاند مهجور مانده و نیازمند آن است که متخصصان در این زمینه پژوهش کنند تا دریابند چه اقداماتی صورت گرفته، این آواها در چه مناطقی احیا شده و چه کسانی آنها را احیا کردهاند. باید توجه داشت که لالایی ها تنها یک نمونه از موسیقی مهجور ماست و هر بخش موسیقی ایرانی نیازمند کار تخصصی است و باید توسط متخصصان آن تحلیل و ارزیابی شود.
من بهعنوان کسی که موسیقی کلاسیک ایرانی، بخشی از وجود و علاقه اوست معتقدم پیانوی ایرانی یکی از مهجورترین بخشها بود و چون نوازنده ساز پیانوی ایرانی هستم با تاریخچه این ساز آشنایی کامل دارم و تمام ۱۵ سال گذشته را شبانهروز به پژوهش در این زمینه گذراندهام.
در سال ۱۳۹۱ به این نتیجه رسیدم که یک خلاء بزرگ در زمینه پیانوی ایرانی وجود دارد و اگر کسی بخواهد این ساز را بیاموزد جز دو کتابی که استاد جواد معروفی در این زمینه نگاشتهاند هیچ کتاب آموزشی دیگری در دسترس نیست.
آثار صوتی بسیار زیادی با ساز پیانوی ایرانی نواخته شده بود اما هیچ کتاب آموزشی – پژوهشی در باب آن موجود نبود که این ساز را با نتهای بینالمللی منطبق و قابل اجرا کند، بنابراین تکنیک نوازندگی پیانوی ایرانی در معرض فراموشی بود.
به همین جهت پروژه احیای ردیف استاد محجوبی را آغاز کردم و حدود پنج سال شبانهروز ۱۵ ساعت کار کردم تا توانستم کتاب ردیف را احیا کنم. استاد مرتضی محجوبی، سبک و سیاق خاصی در نتنگاری داشتند و به فارسی از راست به چپ مینوشتند و همین گونه به شاگردانشان آموزش میدادند.
یادگیری این نحوه نتنگاری زمان زیادی طول کشید. من دستنوشتههای ایشان را به نتهای بینالمللی بازگرداندم و اولین نسخه برگردانشده ردیف در سال ۱۳۹۷ با عنوان ردیف پیانو استاد مرتضی محجوبی منتشر شد. انتشار این کتاب بازخوردهای بسیار خوبی داشت و بعد از چهارماه به چاپ دوم رسید و اکنون هم چاپ سوم این کتاب در دسترس است.
در همان ماه اول که این اثر منتشر شد میراث فرهنگی آن را بهعنوان مرجع به دو پرونده میراث ناملموس ملی (پرونده «شیوه نوازندگی پیانوی ایرانی به سبک استاد مرتضی محجوبی» و همچنین پرونده «شیوه نوازندگی پیانوی کلاسیک ایرانی») اضافه کرد.
پس از انتشار کتاب ردیف، بر روی تکنیکهای پیانوی ایرانی متمرکز شدید. در این زمینه چه اقداماتی انجام دادید؟
برنامه من ارائه دقیق و شایسته آثار قدما به نسلهای آینده بود و به این موضوع میاندیشیدم که چگونه میتوان تکنیکها و رپرتوارهای (فهرست) پیانو کلاسیک ایرانی را گسترش داد. به اعتقاد من باید تمامی فعالیتهایی که قدما انجام دادهاند برای نسل جوان احیا شود تا زمینه شناخت این آثار برای آنها فراهم باشد و باید پژوهشهای گسترده و متقنی در زمینه تکنیک و جایگاه پیانوی ایرانی صورت گیرد تا نسلهای آینده منابع معتبری را در اختیار داشته باشند.
به همین جهت به دنبال نمونههای صوتی موجود از پیانو ایرانی در صفحات گرامافون گشتم تا تکنیکها و ریزهکاریها را بدون واسطه، استخراج، تحلیل و نتنویسی کنم که هم باعث احیای تکنیک های پیانوی ایرانی شده و هم بسیاری از تصانیف قدیمی احیا شود.
علیرغم قدمت و در دسترس نبودن بسیاری از آثار، من اکثر آثار موزیسینهای پیانوی ایرانی را پیدا کردم، از جمله استادان بزرگی مانند مشیر همایون شهردار که ۵۵ قطعه ضربی از تکنوازی ها، بداهه نوازی ها و گروه نوازی های ایشان در کتاب مشیرهمایون شهردار منتشر شده است. این ۵۵ قطعه منتخب آثار ضبطشده در صفحات گرامافون در نشست های متمادی از جمله در سال های ۱۲۸۸ در لندن و ۱۳۱۲ در تهران است.
همین اقدامات در زمینه کتاب حسین استوار نیز صورت گرفت و مجموعه ۴۵ قطعه مشتمل بر پیشدرآمدها، اپرت ها، تصانیف و رِنگ های قدیمی که استاد استوار در سال ۱۳۰۷ و ۱۳۱۲ در تهران توسط کمپانی کلمبیا ضبط کرده بودند پالایش و به خط نت بین المللی برگردان شد. استاد استوار، ستون دیگری از پیانوی ایرانیاند که بررسی آثارشان تا کنون مغفول مانده بود.
در کتاب دیگرم ۱۱ تصنیف قمرالملوک و استاد محجوبی بررسی شده که در سال ۱۳۱۰ توسط کمپانی پارلوفون در تهران ضبط شدهاند. این نمونههای ناب کمتر شنیده و بسیار مهجور واقع شدهاند.
متأسفانه دو تصنیف از این مجموعه به دلیل این که نسلهای قبل از من سراغی از آن نگرفتهاند از بین رفته اما نت ۱۱ مورد دیگر را استخراج کردم که نمونههای صوتی آن هم موجود است.
بسیاری از تصانیف را از کلکسیونداران صفحات گرامافون خریدهام و پس از پالایش، آنها را با امکان دانلود رایگان روی سایت پیانو ایرانی قرار دادهام، این نسخهها را خودم نیز اجرا کردهام که همگی با امکان دانلود رایگان بر روی سایت قرار داده شده است تا هر پژوهشگری که علاقهمند باشد بتواند از آنها استفاده کند.
در کتابهایم دیسکوگرافی (ترانهشناسی) مفصلی انجام دادهام تا هر پژوهشگری که به دنبال احیای موسیقی است بداند چه بخشهایی احیا شده و در چه زمینههایی هنوز اقدامی انجام نشده. بالای هر قطعه یک شناسنامه طراحی شده که مشخصات آن قطعه اعم از آهنگساز، شاعر، خواننده، نوازندگان و سال ضبط را مشخص میکند تا این کتابها جنبه آموزشی پژوهشی داشته باشند.
این چهار کتاب، نتیجه تلاشم در زمینه احیای پیانوی ایرانی تا به اینجا بوده است. در تألیف این کتاب ها در نظر گرفتن امکانات صوتی ساز پیانو، بررسی نحوه نگارش تکنیک های پیانو ایرانی روی حامل مضاعف بدون تعریف علامت جدید و پیدا کردن بهترین رپرتوار، از نکات کلیدی است که همواره مدنظرم بود.
نتهایی که در آثارتان استخراج کردهاید قابل اجرا با دیگر سازهای ایرانی و بینالمللی هستند؟
من برای احیای رپرتوارهای پیانوی کلاسیک ایرانی به بررسی استادان قدیمی روی آوردم و تکنیکهای آنها را بررسی کردم، زیرا در دسترس بودن این آثار به عنوان بخشی از تاریخ موسیقی ایران اهمیت دارد و امکانات صوتی ساز پیانوی ایرانی را بیشتر نشان میدهد.
یکی از چالشهای پژوهشگر ایرانی آن است که چگونه این نتها را بنویسد که برای سایرین هم قابل اجرا باشد. این کتابها به گونهای نت نویسی شدهاند که چه موزیسین ایرانی و چه هر ملیت دیگر اعم از فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و… بتواند این نتها را بخواند و اجرا کند.
تنها یک تفاوت کوچک در کوک پیانوی ایرانی وجود دارد که این مسأله را به طور مفصل در مقدمه کتابها که به هر دو زبان فارسی و انگلیسی نگارش شده توضیح دادهام. خوشحالم که بخشی از آواها و نواهای موسیقی ایران که در تخصصم بوده احیا و دوبارهنوازی شده؛ به گونه ای که حتی کتاب ردیف پیانوی استاد مرتضی محجوبی، منبع دو پایاننامه دکترا یکی در فرانسه و یکی در کانادا قرار گرفته و پژوهشهای بینالمللی در زمینه آن انجام شده است.
اهمیت تصانیف احیا شده در اینجاست که قطعات بدون هیچ واسطهای از آهنگسازشان نقل شدهاند؛ یعنی نوازندگان، زیست آن آهنگساز را تجربه و دقیقا آنچه را که خواست آهنگساز بوده از نظر ملودی و تمپو اجرا کرده اند. مثلا قطعات کتاب پیانو مرتضی محجوبی و آواز قمرالملوک وزیری با آواز قمرالملوک، پیانوی مرتضی خان و تار و آهنگسازی مرتضی نیداوود ضبط شده، یعنی آهنگساز خود در گروه نوازنده است و این نمونههای صوتی دقیقترین شکل اجرای این آثار هستند. بنابراین صوت این آثار، بیواسطه احیا شده و نت آن نگارش شده و دقیقترین روایت از موسیقی پیانوی ایرانی در اختیار علاقهمندان است.
در کتاب حسین استوار هم نکته جالب اینجاست که ملکالشعرای بهار زحمت فراوانی برای ضبط و اجرای این قطعات کشیده و آثار نابی تولید شده است. شاعر این قطعات ملکالشعرای بهار بوده، پیانو را حسین استوار نواخته و حسین سالاری تار را، ابراهیم منصوری نوازنده ویلن و آهنگساز بوده و جمال صفوی آواز را خوانده است. در این اجراها شاعر و آهنگساز حاضر بودند و آهنگساز، نوازنده گروه هم بوده است. به همین جهت این آثار نابترین شکل اجراست.
یعنی این نتها برای سایر سازها هم قابل اجراست؟
نت پیانو با حامل مضاعف نوشته می شود، دست راست ملودی را اجرا میکند و دست چپ همراهی را مینوازد.
نوازنده تار، سنتور، عود و… میتوانند کتابها را باز و نتهای دست راست را که در کلید سل است اجرا کنند. بنابراین این کتابها نه تنها برای پیانو قابل اجراست بلکه با تمام سازهای سنتی نیز قابل اجراست و اگر نوازندگان بخواهند تصانیف احیاشده دورههای قبل را در دسترس داشته باشند میتوانند از این آثار استفاده کنند.
در اجرای سال ۱۲۸۸ مشیرهمایون همراه با درویش خان، حسین هنگآفرین، باقرخان، اسدالله خان، اکبرخان و حسین طاهرزاده به لندن میروند و این تصانیف را اجرا و ضبط میکنند. به همین جهت اگر نوازنده تار، ویلن، کمانچه و فلوت هم بخواهد این تصانیف را اجرا کند میتواند از کتاب مشیرهمایون شهردار استفاده کند.
پیانوی ایرانی شباهت بسیار زیادی به سبک و سیاق سایر سازهای ایرانی دارد. کسی که با موسیقی ایرانی آشنا نباشد نمیتواند پژوهشگر این ساز باشد و من هم فعالیتم را در این زمینه مدیون نواختن تار و سهتارم. مادرم از پنجسالگی پیانو زدن را به من آموخت و وقتی به نوجوانی رسیدم از من خواست یک ساز تخصصی ایرانی انتخاب کنم که من تار را انتخاب کردم و پیانوی ایرانی را در کنار این ساز ادامه دادم.
پژوهشگر پیانوی ایرانی باید تکنیکها و امکانات صوتی ساز پیانو را بشناسد، زیرا نواختن این ساز تکنیکهای ظریفی دارد که باید به آن آشنا بود و این امکان با ساعتها شنیدن صدای پیانوی استاد محجوبی برای من فراهم شد؛ او سعی میکرد تا ریزهکاریهایی را که تار، سنتور و سایر سازها دارند در پیانو اجرا کند.
در سال ۱۳۹۱ اگر قرار بود کسی آموختن پیانوی ایرانی را آغاز کند منابع کمی در اختیار داشت اما در سال ۱۴۰۲ این کتاب ها میتواند باعث شود که حداقل چند پله بالاتر از نقطه آغازین من باشد و با نگاه بازتری این روند را ادامه دهد.
کتاب ردیف ۳۶۸ صفحه است که شامل ۷ دستگاه و ۵ آواز یعنی ۱۳۸ گوشه است، کسی که این ۳۶۸ صفحه را مینوازد نگاهش کاملا تغییر میکند. تنها راه جهانی شدن پیانوی ایرانی و پیشبرد آن احیای آثار و انتقال آنها به نسل بعدی است.
چه عاملی سبب نگارش کتاب در حوزه موسیقی کودک شد؟
موسیقی کودک، دنیای بزرگ و متفاوتی است. از سال ۱۳۸۵ که تدریس را آغاز کردم تجربه زیادی در آموزش به کودکان به دست آوردم. در آن زمان منابع محدودی از کتابهای کمکآموزشی در این زمینه وجود داشت و عمده استادان برای آموزش آهنگ به کودکان از تصانیف غیرمرتبط با کودک مثل «گل گلدون» شروع میکردند.
در بخش پیانوی کودک، رپرتوار نت متنوعی وجود نداشت و این ژانر موسیقی بسیار مهجور واقع شده بود. برای سازی مثل بلز و فلوت ریکوردر در کلاس ارف، نتهایی وجود دارد اما برای سایر سازهای دیگر مرجع خاصی نبود که بهخصوص کودکانه باشد. به همین جهت تدوین یک کتاب کمکآموزشی موسیقی کودکان را در برنامه کاریام قرار دادم. وقتی پژوهش را آغاز کردم با ۱۵۰ نمونه صوتی قبل از انقلاب و ۶۰۰ نمونه صوتی پس از انقلاب که عموما در رادیو و تلویزیون پخش شده بود مواجه شدم که انتخاب از میان آنها کار بسیار سختی بود.
مجموعه کتابهای بچههای دیروز بچههای امروز شامل ۱۳۰ قطعه کمک آموزشی برای بچههاست. این مجموعه هم به چاپ پنجم رسیده و در میان کودکان علاقهمند به موسیقی با استقبال مواجه شده است. بچههای دیروز بچههای امروز، حاصل تجربه سالها تدریسم در این حوزه است، زیرا وقتی با بچهها ارتباط مستقیم دارید میتوانید علایق آنها را بهتر بشناسید. این کتاب در زمینه پیانو تدوین شده اما از آن برای آموزش تار، سهتار و گیتار هم استفاده میشود.
در این کتاب از المان، رنگ و تصویرسازی مرتبط با هر درس برای بچهها استفاده شده و تمپوها رنگی هستند و پاورقیها هم با زبان کودکانه نوشته شده است. تصویرسازی این کتاب یکسال و نیم زمان برده و همه اینها سبب شده این کتاب سبب شوقآفرینی در کودک شود و برای او جذابیت ایجاد کند. همین ویژگیها سبب شده این کتاب بهعنوان منبع آموزشی و پژوهشی نیز در نظر گرفته شود.
امیدوارم روزی معلمان موسیقی و پژوهشگران برای ورود به این عرصه گرایش پیدا کنند تا بتوانند آثار مؤثری در این زمینه تولید کنند، چون منابع کمکآموزشی برای موسیقی کودک چندان پربار نیست و برخی منابع هم کیفیت لازم را برای آموزش ندارند.
شیوه آموزش به کودکان چه فرقی با آموزش به بزرگسالان دارد؟
شیوه کار با کودکان باید دقیق و سنجیده باشد و تمام کسانی که در حوزه کودک فعالیت میکنند اعم از معلم، مربی موسیقی یا ورزش، برنامهسازان کودک یا کسانی که موسیقی کودک میسازند باید بدانند کودک تنها مخاطبی است که وقتی به او آموزش میدهید صددرصد حواسش به شما و مانند اسفنج مدام در حال جذب است.
بچهها هنگام آموزش سراپا گوشند و علاوه بر این که مطالب درسی و تکنیکی را به آنها آموزش میدهیم باید قطعات، آهنگین باشند تا ذائقه شنیداری کودک را تقویت کنند و شوقانگیز باشند. به همین جهت در کنار کتابهایی که تمرینها را تدریس میکنند باید کتابهای کمکآموزشی نیز وجود داشته باشند.
آهنگهایی که برای کودک انتخاب میشوند باید از نظر شعر و آهنگ متناسب باشند و جنبه آموزشی هم برای بچهها داشته باشد. مثلا در کتاب بچههای دیروز بچههای امروز، آهنگی در مورد چراغ راهنمایی وجود دارد که شعرش به کودکان آموزش میدهد چگونه باید از خیابان رد شوند.
تصاویر و رنگبندیهای کتاب کودک باید آراسته و جذاب باشد و حتی فونت مناسبی باید در کتاب برای کودکان در نظر گرفت. هماهنگی بین درس و پاورقیها باید رعایت شود و مطالب باید اینقدر برای بچهها جذاب باشد تا دوباره تمرینها را مرور کنند. وقتی قطعات مناسب کودکان وجود داشته باشد دیگر معلمان به آهنگهایی مانند گل گلدون اکتفا نمیکنند.
بچه پنجساله نهایتا با دانستن چهار نت و با آن انگشتان کوچک باید بتواند شروع به نواختن آهنگ کند. کتابهای کمکآموزشی، خشکی کتابهای تمرین را میگیرند و زیبایی مضاعفی را به بچهها به ارمغان میآورند.
این تمرینی است تا آنها بتوانند نتها را بیاموزند و توالی دستها را با هم یاد بگیرند و در ضمن وقتی قطعات مناسب سن آنهاست شعرش را نیز زود حفظ میکنند و سوای این که تکنیک را میآموزند دستانشان نیز قویتر میشود و میتواند ملودیها را بنوازد. وقتی بچهها پیانو را تمرین میکنند در ابتدا یاد میگیرند که شعر را هم بخوانند و بعد تلاش میکنند آن را آهنگین و سپس روی ریتم بخوانند. با همین شیوه هماهنگی بین دو دست و دو نیمکره مغز افزایش مییابد.
این کتابها پلهپله هستند و در مراحل بعدی کودک با ملودیهای سختتری آشنا میشود. این مجموعه از سن ۵ تا ۱۵ سالگی برای بچهها مناسب است و شکل آهنگین آن برای کودک مانند یک مشوق خوب در هنگام آموزش عمل میکند. امیدوارم این مجموعه سهجلدی آنطور که باید و شاید در این عرصه موفق عمل کند، زیرا موسیقی کودک بسیار مهجور واقع شده و لازم است با گذر زمان و تولید منابع مفید، اهمیت این موضوع برای سایرین نیز روشن شود.
آیا در حال حاضر ذائقه شنیداریمان تنزل یافته است؟ در میان آثاری که در سالهای اخیر منتشر میشود کمتر اثر فاخر و ماندگاری به چشم میخورد و کمتر اثری را میتوانید بیایید که همه فاکتورهای یک موسیقی خوب را داشته باشد.
موسیقی برای روح و ذهن انسان مثل غذاست برای بدن. در سال های اخیر، تولید آثار نازل و بیکیفیت به شدت افزایش یافته، به شکلی که روح و ذهن هر فردی در طول روز به شکلی در معرض این آثار قرار میگیرد و سلیقه موسیقایی غالب جامعه در مواجهه مستمر با این موسیقی غیرفاخر تنزل پیدا می کند.
از طرفی بسیاری از تولیدکنندگان آثار و آهنگسازان هم به دلیل ملاحظات مختلف از جمله پذیرش حداکثری آثارشان متناسب با سطح توقع و سلیقه موسیقایی کنونی جامعه به تولید آثار می پردازند که نتیجه آن عموما آثاری سطحی و غیرفاخر است که بیش از پیش، ذائقه شنیداری جامعه را تنزل می دهد و متأسفانه این چرخه قهقرایی سالهاست که ادامه دارد.
برای خروج از این چرخه و افزایش تولید آثار فاخر که همه فاکتورهای موسیقی خوب را داشته باشند نیازمند یک برنامه حمایتی قوی و منسجم از سوی متولیان و سیاست گذاران فرهنگی و موسیقایی کشور هستیم، به شکلی که در همه جنبه های عرصه موسیقی از جمله رادیو، تلوزیون و سایر رسانه های صوتی و تصویری شاهد حمایت از تولیدکنندگان آثار فاخر و عرضه آثارشان باشیم.
جامعه مخاطب وقتی در مواجهه روزمره خود با موسیقی، افزایش آثار فاخر را لمس کند به آن سوق پیدا می کند و در نتیجه آهنگسازان و تولیدکنندگان آثار نیز برای پذیرش حداکثری آثارشان به تولید موسیقی فاخر و ماندگار روی خواهند آورد.